هشدار رسانه‌ای

یکی از روزهای خدا در نیمه دوم آذرماه مسعود ده‌ نمکی، مهمان جام‌جم بود و بخشی از تجربه‌های رسانه‌ای‌اش را در مدرسه نقد مؤسسه با همکاران تحریریه به اشتراک گذاشت.
یکی از روزهای خدا در نیمه دوم آذرماه مسعود ده‌ نمکی، مهمان جام‌جم بود و بخشی از تجربه‌های رسانه‌ای‌اش را در مدرسه نقد مؤسسه با همکاران تحریریه به اشتراک گذاشت.
کد خبر: ۱۴۸۵۲۸۵
نویسنده علی مظاهری - روزنامه‌نگار

روزآمدبودن و جان‌ماندن از «شان زمانه» ویژگی ما روزنامه‌نگاران است و ده‌نمکی با همین نگاه به روند روزنامه‌نگاریش اشاره کرد. پیش‌ترها که مهمانش بودم در خیابان خواجه‌عبدا... و خانه‌اش با آن چیده‌مان متفاوت از یادگاران دوران مقدس روح دیگری داشت درباره تجربه‌های رسانه‌ای‌اش از نوشتن و نشر و روزنامه‌نگاری تا فیلمسازی به کمینه گفت: برخی سلوک اویسی دارند یعنی با پای دل به راه می‌زنند و خدا نیز کمک‌شان می‌کند‌؛ (اویس قرنی یعنی همان ابرانسان دل‌آگاه که بی‌استاد و حتی دیدن پیامبر دورانش در اوج توحید سیر می‌کرد و با پای دل راه‌ سپرده بود.‌) و همین تجربه‌های خویشکاری اتفاقا برای دیگر رهروان بسی کارآمد و رهنمون‌هایی راهگشاست. برای ما که اما روی این سخن به یادکرد این چهره جنجالی و به باور این قلم: ستودنی از نگره نیل پستمن برمی‌گردد. شاید بشود گفت از بی‌شمار اندیشه‌های آن اندیشگر و استاد منتقد رسانه آنچه که برای ما الهام‌بخش و سرمشقی به‌دردبخور به‌شمار می‌رود همین ایده پستمن باشد که زوال و نارسایی و ناتوانی در گفتمان منطقی و سقوط فرهنگ (همچنین پیامد آن مصرفی‌شدن همه سویه و ناتوان‌شدن از تأثیرگذاری بر جهان و روح زمانه) چیزی نیست که از بیرون به ما تحمیل شود! حتی برعکس! ما خودمان «سقوط» را آغاز می‌کنیم! چرایی و چگونگی این سخن برای ما بیش از هر چیزی برمی‌گردد به مصرف بی‌ضابطه و بی‌برنامه همین تولیدات رسانه‌ای مجازی و مدیای وارداتی؟!

اما این سخن نیل پستمن را می‌توان به دیگرعبارت به دریافتی از نگاه جورج اورول در همان رمان نمادین نامورش 1984 نزدیک دانست که انگاری فاش به ما هشدار می‌داد: مغلوب ستم‌و‌جور تحمیلی‌مان خواهیم شد.

ولی از سوی دیگر رویای آلدوس هاکسلی هم هست، او به گونه‌ای چشم‌انداز پیش‌رو را دیگرگونه می‌دید جهانی بی‌اندیشیدن! او چنین نگره‌ای داشت: «مردم به جایی خواهند رسید که ستم را دوست خواهند داشت و فناوری‌هایی را خواهند ستود که نه‌تنها توانایی و رسایی اندیشه‌ورزی‌شان را سلب‌کرده، بلکه این ویژگی بنیادین را در نهاد آنها خفه می‌کنند» [در رمانش: دنیای قشنگ نو که چکیده‌ای از آن را خوانده‌ام و جز این چیزی به ذهنم نمی‌آید هرچند به تاکید می‌شود نوشت او نگران قیچی و سانسور نبود یا دلواپس منع نشر کتاب بلکه دلواپس بزرگش این مهم بود که نکند دیگر کتابخوان پیدانشود!].

این فضا برایتان آشنا نیست؟ این که چگونه از سخنان ده‌نمکی به این‌جا رسیدیم برمی‌گردد به روح رسانه به‌ویژه مدیا که دو روز پیشتر از دیدار ده‌نمکی خواندم: فضای مجازی به‌خاطر ویژگی‌اش مخاطبانش را غافلگیر نمی‌کند به ذهن‌شان تلنگر نمی‌زند و به اندیشیدن وادارشان نمی‌سازد از این‌رو دانشمندان اصطلاح نوآمد پوسیدگی مغز را رسما ابداع کرده در این باره به کار می‌برند!

بازهم نیکا یاد دوستداران و یاران! از دوست فقیدم یاد کنم‌؛ استاد فرهیخته عباس جوانمرد که درباره مدیای امروز و تولیدات اتفاقا دیدنی و مخاطب‌پذیر سینمای امروز هالیوود و جهان مدرن اینچنین هشداری داشت: «به گمان من استعمار، همیشه با دو راهبرد و طرح عمل موازى، یورش مى آورد‌؛ یکى یورش قهرآمیز کوتاه‌مدت و دیگری یورش فرهنگى بلندمدت که جوهر اصلى چیرگی استعمارى، بیشتر در همین دومى نهفته است. 

در این یورش با بى اعتبار کردن ارزش‌هاى ملى و سنتى‌ات، آرام آرام تو را بى هویت مى کنند، سپس بنجل‌ترین نوع فرهنگ و هنر را چون آوارى برسرت مى ریزند و تو را همانند بی‌شمار مخاطبان‌شان خفه‌کُش مى‌کنند».

پس در راستای برپایی تمدن ایرانی‌ اسلامی برای کار و عرق‌ریزان روح بسی جای اندیشیدن و برنامه‌ریزی و کوشش داریم و نه یک‌شبه می‌شود نه به معجزه نه با بی‌خیالی و ارجاع دادن به آینده و نسل بعد زیرا. 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها