درست در فاصله زمانیای که یکی ازعزیزانم شیمیدرمانی میشد، فرصتی بود تا من ویکی دیگراز همراهان تخت کناری، بنشینیم و از آشپزی و بقیه بخشهای به خانه برمیگردیم بگوییم. سرهایمان بالا بود و میدانستیم که کدام مجری به فلان غذا ناخنک میزند، کدامشان ترجیح میدهد که نظر شخصی ندهد و کدامیکی با مهمانان شوخی میکند. صداها آشنا بود و اگر از جایی میشنیدیم سرمان به سمت قاب تلویزیون میرفت.خانهای که خانه ما شده بود و از قاب یک رسانه، پیش چشمهایمان ظاهر میشد.بیش از ۲۰ سال از آن روزها گذشته و هنوز هم میتوانم به اشتیاق همان روزها و لحظهها، چشمم را به قاب این برنامه تلویزیونی بدوزم تا این بار برخی چهرههای جدیدتر در کنار قدیمیهای این خانه، برایمان از رمز و راز زندگی بگویند. بخشهای مختلف این خانه، دیگر خانه خودمان شده و حالا میتوان نشست و از گذشته گفت. از راز و رمز موفقیت یک برنامه که مدتهاست روی آنتن است و هنوز هم در قامت یک برند باقی مانده. به خانه برمیگردیم در فصل تازه خود به تهیهکنندگی راحله محمدجانی و نعمت مهدیانی با قدری تغییرات ظاهری روی آنتن رفته است. در گزارش پیشرو، تهیهکنندگان و دو مجری قدیمی برنامه، از رمز و راز ماندگاری این برنامه گفتهاند.
مخاطب را میشناسیم
راحله محمدجانی،از تهیهکنندگان برنامه به خانه برمیگردیم است که پیش ازاین تهیه برنامههایی مثل«دکترسلام» و «پرسشگر» را در دست داشته است. این تهیهکننده درباره رمز ماندگاری به خانه برمیگردیم که در تمام این سالها روی آنتن بوده، به جامجم میگوید: «این برنامه حدود ۲۸ سال است که روی آنتن حضور دارد. فکر میکنم رمز ماندگاری آن، شناسایی درست مخاطب و ارائه محتوای خوب به مخاطبان است. اینکه بتوانی هم مخاطب را راضی نگهداری و هم روی آنتن به این مدت بمانی، کار کمی نیست. به نظرم مدیران این برنامه در ادوار گذشته، توانستهاند کارشان را بهدرستی انجام دهند و به همین خاطر، برنامه ماندگار شده است.»
اما یک نکته مهم در این میان، وجود برنامههای متعدد در حوزه خانواده است. محمدجانی در خصوص مثبت یا منفی بودن این تعدد برنامهها، بیان میکند: «به نظرم هرچقدر که در رسانه به موضوع فرهنگسازی بپردازیم باز هم جا دارد. چون کشوری با ۸۰میلیون جمعیت و اقلیم و فرهنگهای متفاوتی هستیم؛ بههمینخاطر بهنظرم حضور همه برنامهها در شبکههای مختلف با دستفرمان یک برنامه خانوادگی، ضروری است. اتفاق خوب این است که برنامههای اینچنینی تداخل زمانی با هم ندارند و کنداکتور محتوایی سازمان به گونهای چیده شده که برای مخاطب مختلف، نیازسنجی شود. نمیتوان گفت تعدد برنامههای خانواده آسیب دارد، چرا که معتقدم مفید است و خیلی در حوزه فرهنگسازی و اطلاعدادن به مخاطبان مختلف فکر و عمل شده. »
یک حرف نو
به خانه برمیگردیم بهعنوان یکی از این برنامههای حوزه خانواده، تلاش کرده تازهگویی کند و حرفی نو برای مخاطب داشته باشد. محمدجانی در این خصوص میگوید: «اولین نکتهای که در اتاق فکر و گروه سردبیری برنامه به آن توجه میکنیم این است که مخاطب به خانه برمیگردیم، مادران دهه ۶۰ و ۷۰ هستند؛ درواقع همان افرادی که روزگاری در کنار مادران خود، این برنامه را تماشا میکردند. درواقع ما در به خانه برمیگردیم، بر اساس زاویه دید آنها کار میکنیم. ما با همین سرفصل نگاه به مادران دهه ۶۰ و ۷۰، تمام آیتمهای برنامه و سرفصلها را چیدیم تا این نوع مخاطب را راضی نگهداریم. در ابتدا رنگ و وضعیت بصری و آکسسوار برنامه را تغییر دادیم. بههرحال مادران دهه ۶۰ به دنبال بهروز کردن دانش خود هستند و به همین خاطر این را در نظر داریم. مثلا آشپزهایی را در بخش آشپزی آوردیم که هم بهصورت آکادمیک آموزش دیدهاند و در کنارشان یک پزشک تغذیه در برنامه حاضر است تا نکات تکمیلی را به مادر دهه شصتی بگوید. در بخشهای دیگر برنامه هم، تمرکزمان را بر این گذاشتیم که بهواسطه پخش از شبکه تهران، محتوای برنامه تا حد ۹۰درصد مرتبط با شهر تهران باشد. همچنین فرهنگ را فراموش نکردیم. به نظر من، تهران یک کشور است، چراکه میتوانیم ببینیم که از همه استانها در تهران حضور دارند. به مسأله فرهنگ در تهران توجه کردیم. از زیرزمین این شهر یعنی موشهای تهران را در نظر داریم تا آبوهوا و همه را بررسی میکنیم. تلاش کردیم کنداکتور محتوایی برنامه به شکلی باشد که بتوانیم جریان زندگی در تهران را به تصویر بکشیم. درعینحال مشکلات شهر را در دعوت از مسئولان نقد میکنیم و متمرکز بر این هستیم که شهری را در برنامه به تصویر بکشیم که همه جزئیات آن در برنامه مطرح شود. مثلا درباره این صحبت کردیم که معماری تهران چقدر ایرانی است و به کدام سمت باید رفت. پرداختن به هویت تهران اهمیت زیادی دارد و ما تلاش کردیم به پیوست موضوعات، مستندهای کوتاه تولید کنیم تا ضعفها و چالشها را در آن مورد بررسی قرار دهیم. بهعنوانمثال، مستندی درباره معماری فعلی تهران ساختیم. حتی به بحث موسیقی کودک در خانواده پرداختیم. یک آهنگساز و یک شاعر این حوزه را دعوت کردیم تا بررسی کنیم که کجای ماجرا هستیم. در این موضوع، عروسک پنگول را هم آوردیم که برای خیلیها خاطرهساز بوده. کانون خانواده از کوچک تا بزرگ موردتوجه ما هستند و به آنها فکر میکنیم. نگاه من این است که برنامه ما باید در دل شهر برود، مخاطب را ببیند، حرفش را بشنود و آن را منعکس کند. وقتی میگوییم به خانه برمیگردیم، منظورمان خانه مخاطب است؛ اما جای آن کجاست؟ باید خانه، تبدیل به خانه خود مخاطب شود.»
به دغدغه مردم میپردازیم
بهطور کلی و با توضیحاتی که این تهیهکننده میدهد، مشخص است که تولید محتوا برای مادران دهه شصت و هفتاد پیچیدهتر از نسلهای دیگر است. او در پاسخ به اینکه پرداختن به موضوعات بکر و تازه، چقدر برای نیازسنجی این نوع از مخاطبان است، تصریح میکند: «بهتر است بگویم من دنبال دردسر میگردم و به تولید این برنامه بهشکل دقیق نگاه میکنم. مثلا برای یک برنامه و بهمناسبت روز جهانی غذا، تیم تولید را فرستادم تا قدیمیترین دیزیسرای تهران را پیدا کنند و از فردی که آنجا کار میکند یک مستند بسازند. این را گفتیم که اصلا چرا الان دیزی کم شده و خاصیت آن چیست. درکنارش، پزشک حاضر در استودیو درباره آن توضیح میدهد. در حقیقت محتوای برنامه کاملا فکر شده است.»
وی در توضیح بخش نمایشی اضافه شده به برنامه هم میگوید: «نگاه ما این بود که اگر اینجا یک خانه است، قرار است اتفاقهای مربوط به خانواده در آن بیافتد. دغدغههای یک خانواده در طول روز چیست؟ مسائلی مثل بحثهای اقتصادی و بیماریها بسیارمهم است. بخشی از این دغدغهها را به شکل نمایشی درست کردیم. بهنظر من برنامه زنده مثل یک قطار درحال حرکت است که میتوانی یک چیز را به آن اضافه یا کم کنی. در ادامه مسیر قطعا به ایدههای جدیدتری خواهیم رسید. بخشهای نمایشی هم بهفراخور موضوع خواهیم داشت. من از خانم دکتر آسیه زارعی مدیر گروه کودک و خانواده شبکه تهران تشکر میکنم. این تشکر تنها بهاین دلیل است که ایشان فرد بسیار دلسوزی هستند.»
بهخانه برمیگردیم، امانت در دست ماست
نعمت مهدیانی تهیهکننده دیگر برنامه به خانه برمیگردیم است که پیش از این آثاری مثل روایت پروانگی و خاک آشنا را روی آنتن برده بود. وی درباره جزئیات این فصل از برنامه به جامجم میگوید: «به طور کلی این برنامه امانتی دست ماست که از سالهای قبل به ما رسیده. این برنامه بخشی از نیازهای مخاطبان منزل را پوشش میدهد که در بخشهای مختلف ارائه میشود. به همین خاطر میتواند برای سلیقههای متفاوت مناسب باشد.»
وی درباره تازه شدن برنامه با توجه به ملاحظه برندبودن نام بهخانه برمیگردیم عنوان میکند: «شبکه درنظر داشت ساختار برنامه تغییر نکند. بههمین خاطر دست به کلیت آن نزدیم، اما تلاش کردیم در فرم تغییر ایجاد کنیم و تلاش کردیم برنامه را با یک شیب ملایم بهسمت بخشهای نمایشی ببریم. بازیگردان از تئاتر آوردیم تا دو ساعت قبل از برنامه تمرین کنیم. حتی شب قبل، برای مهمانان متن را میفرستیم تا آمادگی ذهنی داشته باشند. در ابتدا برای ما و مجریان چالش بود اما الان راهافتاده و راضی هستند. محتواهایمان هم براساس بازیهای طراحیشده صورت میگیرد. تلاشمان هم این است که انتقال پیام و مفاهیم بهصورت غیرمستقیم صورت گیرد. درعین حال در پلیبکها تغییراتی ایجاد کردیم. پیش از این بیشتر مرتبط با بخشها بوده اما حالا شبیه به زنگ تفریح است و متفاوت شده است. تلاشمان این بوده که بخشبندی کنیم تا انعکاسی از فرهنگ و میراث تهران به شکل متنوع در برنامه شکل بگیرد. خانم دکتر زارعی مدیر گروه حضور جدی داشته و باعث شده پیوند موضوعات صورت گیرد و از تکرار جلوگیری شود.»
وی درباره رمز ادامهدار شدن این برنامه، میگوید: «به نظرم مسیر درستی که از ابتدا برای آن درنظر گرفته شده، باعثشده که ادامهدار شود. این برنامه پایه خود را درست چیده و توانسته موفق باشد. الان هم در دست ماامانت است.»
مطالبهگر نیاز مردم هستیم
آنهایی که برنامه بهخانه برمیگردیم را به صورت مداوم پیگیری میکنند، با چهره بسیاری از مجریان آن آشنا هستند. محمد نظری یکی از قدیمیترین مجریان این برنامه است که توانسته در قامت میزبان و اتصالدهنده مخاطب با مهمانان برنامه، موفق عمل کند. او درباره دلیل برندشدن برنامه بهخانه برمیگردیم، به جامجم میگوید: «بهنظرم علت برندبودن به خانه برمیگردیم این است که در بازه بیش از ۲۵ سال، توانسته با آزمونوخطا در سالهای اولیه، به یک ثبات برسد. این ثبات، تشخیص نیاز مخاطب در سالهای گذشته بوده وچون نیاز مخاطب، یک نیاز روشن و واضح بوده، برنامه تلاش کرده با پاسخدادن به این نیاز، مخاطب را پای رسانه بنشاند.هرچند که درطول چند سال اخیر، اقبال مردم نسبت به رسانه تلویزیون بهمعنای عام آن بهدلیل فضا و رسانههای مجازی موازی ایجاد شده، قدری کمتر از زمانی است که رسانه تلویزیون بهشکل مونوپل، حاکم بلامنازع بود. اما هنوز هم مخاطبانی هستند که به برنامه پایبند هستند و برنامه را بهصورت روتین رصد میکنند. اگر من از مخاطب یاد میکنم، به این عنوان نیست که مخاطب از ابتدا تا انتهای آن را هر روز ببیند، بلکه مخاطب براساس نیازش، بخشهایی از این برنامه را رصد میکند. بههمین خاطر بوده که برخی مخاطبان، این برنامه ترکیبی را بهواسطه بخش آشپزی، برخی بهواسطه گفتوگوهای پزشکی و بخشی هم بهدلیل آموزشهای هنری بهخاطر میآورند و دنبال میکردند. این وجه تمایز برنامه به خانه برمیگردیم با برنامههای همسو در زمان خودش بود که میتوانست طیف وسیعتری از مخاطبان را پای تلویزیون درگیر کند.»
وی با اشاره به اینکه نیاز مخاطب در طول این سالها ثابت بوده و تنها رنگولعاب آن تغییر کرده و برنامه بهخانه برمیگردیم این تغییر را در تولید خود لحاظ کرده، عنوان میکند: «اگر در یک زمان در بخش آموزش هنری، به آموزش گل چینی در دهه ۸۰ میپرداختیم، شاید مخاطبان در همین بخش آموزشی، مطالبهگر آموزشهای مجازی و حضور در این فضا باشند. یعنی قالب نیازشان تغییر کرده. اگر برنامه توانسته دوام بیاورد، بهاین دلیل بوده که توانسته تاحدی این نیاز را بشناسد. البته فرازوفرودهایی داشته و نمیخواهم بگویم همیشه در خط ثابت بوده. اما مهم این است که حتی اگر افول میکرد، تشخیص بهموقع آن، باعث میشد که دوباره به خط استاندارد خود بازگردد.بهنظر من این بوده که توانسته برنامه را تا الان سرپا نگه دارد. آنچه درطول این چندسال در برنامه ما توانسته تغییر ایجاد کند، تنها رنگولعاب دکور و تیتراژ و اینها بوده. در غیر این صورت، کلیات برنامه تا الان یکسان بوده و آنچیزی که رمز موفقیت برنامه بهحساب میآید، حضور مهمانانی است که صاحبنام باشند. یعنی اگر روی این نقطه تمرکز وجود داشته، توانسته آن را برای مخاطب پرمحتوا کند.»
اما پرسش اینجاست که محمدنظری در قامت مجری، چقدر در طول این سالها تلاش کرده سبک اجرای خود را بهواسطه تغییر مخاطب، متفاوت کند.نظری در پاسخ به این پرسش،به نکته مهمی اشاره میکند.او اینطورمیگوید:«برنامه به خانه برمیگردیم، برنامهای مجریمحور نیست، بلکه مهمانمحور است.مجری زمانی میتواند درچنین برنامهای حرفی برای گفتن داشته باشد که همپای یک کارشناس، طرح موضوع درست کند، سؤال بهموقع و تخصصی درست داشته باشد. رمز موفقیت برنامههایی که مهمانمحور یا کارشناسمحور است، در این خواهد بود که مجری درطول سالهای فعالیت خود به یک عمقی رسیده باشد که وقتی مهمان دهان باز میکند-در هر رشته تخصصی- او بتواند با دانش اندکش سؤال درستی بپرسد که فکر میکند میتواند سؤال مخاطب باشد. یعنی مجری توانمندی که بتواند با یک متخصص قلب صحبت کند و همان آدم با یک جامعهشناس صحبت کند، بعد با یک روانشناس صحبت کند، در نهایت هم مخاطب بگوید وقتی تو صحبت میکنی انگار پرسش من را میپرسی، این مجری میتواند برای چنین قالبی گزینه درستی باشد.»
او در پاسخ به این پرسش که آیا لزوما چنین مدل اجرایی، سختتر است، پاسخ میدهد: «طبیعتا باید اطلاعاتت بهروز باشد. یعنی تعاملات و ارتباطات اجتماعیات بهگونهای باشد که در این فضا حضور و بتوانی گفتمان داشته باشی.»
نکتهای که نظری به آن اشاره میکند، تلاشنکردن برای دیدهشدن است. یعنی مجری در قامت یک نقطه اتصال قرار گیرد. او در توضیح این مسأله میگوید: «در چنین برنامههایی، عرضهکردن مجری اشتباه است. یعنی اگر مجری در این برنامهها بخواهد خود را عرضه کند، باخته است. مجری چنین برنامهای درصورتی میتواند دوام بیاورد که مطالبهگر نیاز مردم از مهمانش باشد. مهمانی که ممکن است دکتری باشد که مخاطب برای ویزیت او، سهماه در نوبت است. اما من مجری میتوانم در فرصت اندک، پرسشهای مخاطب را بپرسم و دراین صورت، برگ برنده در دست من است.»
تعاملی که نظری از آن میگوید، بهطور قطع خودش را در زیست مجری هم منتقل میکند تا به یک فرد تاثیرگذار برای مخاطب تبدیل شود و بهطور کلی برد برنامه را بالاتر ببرد.این مجری میگوید:«برنامه ما درفرازهای متعددی، حضور اجتماعی مختلفی در اجتماع داشته. سادهترین مورد آن، این بوده که در مقطعی پاخور اصلی کمیته امداد در برنامه ما بوده. خاطرم هست زمانی که میخواستیم طرح اکرام را کلید بزنیم، شبکه پنج آنزمان و بهصورت دقیق برنامه ما و جشن رمضان بود که این ارتباط قلبی را برقرار میکرد. زمانی که جشن عاطفهها شکل میگرفت، شبکه ۵ بود که ارتباط مخاطب را با آن نیازمند برقرار میکرد. در فرازهایی حتی نشستهایی داشتیم که تعدادی پزشک یکجا جمع میشدند ومردم میتوانستند آنروزمراجعه کنند تاپزشک موردنظر را ازنزدیک ببینندوسوالاتشان را بپرسند.به خانه برمیگردیم دریک دوره جملهای را درتلویزیون میگفت،یک ساعت بعد در خیابان ولیعصر همان جمله را میشنیدی. یعنی برد یک برنامه ترکیبی یا خانوادهمحور تا این اندازه میتواند مهم باشد.»
یک قاب واقعی ساختیم
زینب پورابراهیم از دیگر مجریان باسابقه بهخانه برمیگردیم است که هشت سال متوالی در اجرای این برنامه حضور داشته است. او درخصوص برنامه فوق به جامجم میگوید: «در مدت اخیری که فصل جدید آغاز شده، به این سمت رفتهایم که کمی کاربردیتر در برنامه صحبت کنیم. درعین حال تلاش کردیم کمی بهسمت اصالتها، هویت خودمان و ارزشهای اسلامی نزدیکتر شویم. مثلا هفته گذشته مهمانی داشتیم که پروفسور حوزه معماری بودند. در این مورد صحبت کردیم که چقدر ذائقه و سلیقه ما تغییر کرده و پیش از این چقدر به هنر، زیبایی بصری منزل و شهرمان اهمیت میدادیم و از رنگهای متنوع استفاده میکردیم. درواقع با این صحبتها از این گفتهایم که بهسمت هویت ایرانیمان و ارزشهایی برگردیم که باعث میشد ارتقا پیدا کنیم. قطعا پیش از این هم اهمیت داشته اما الان و در فصل جدید آن را پررنگتر میکنیم.»
پورابراهیم بهواسطه تهیهکنندگی مستند و آشنایی بهحوزه اجرای و ارتباطات، خودش هم دانش کافی برای پرسشگری از مهمانان مختلف را دارد. او در این خصوص میگوید: «در مدتی که کار مستندسازی و تهیهکنندگی در حوزه زن و خانواده داشتهام، به برخی نکات مهم رسیدهام که باید در جامعه موردتوجه قرار گیرد. تلاش کردیم این مسائل را در برنامه مطرح کنیم تا فرهنگسازی شود. من در این حوزه کار کردهام و میدانم برخی فاکتورها وجود دارد که باید به آن پرداخته شود. در عین حال مخاطبان ما بخشی از همین مادرانی هستند که میتوانند این فرهنگسازی را در خانواده داشته باشند. خودم هم فرزندانی دارم که در آستانه ورود به نوجوانی هستند و به همین خاطر در کنار مطالعه، نسبت به موضوعات مرتبط با این سن حساس هستم. بخشی از سوالات ما، مرتبط با زندگی زیسته خودمان است و میتواند سؤال مخاطبان باشد.
وی درباره رمز ادامهدارشدن این برنامه عنوان میکند: «بهنظرم به خانه برمیگردیم یک برند است؛ نه فقط برای شبکه تهران که برای کل تلویزیون. بیشتر مخاطبان برنامههای خانواده را به این برنامه میشناسند. بهنظرم دلیل اصلی این برندشدن، مردمیبودن است و اینکه از دل مردم بیرون میآید. درعین حال قابهای زیبا و مردمپسند را بهتصویر میکشد. راحتی مجریان برنامه درطول همه این سالها، از جمله مواردی است که این برند را حفظ کرده است. این برنامه، قاب، دور از مردم نیست و کاملا واقعی است. تلاش میکنیم مردم ابعاد مختلف آنچه در برنامه اتفاق میافتد مثل بو، احساس و لطافت را احساس کنند. بهنظرم مخاطبان بهخانه برمیگردیم با یک برنامه چندبعدی روبرو هستند و آن را بهدرستی احساس میکنند.»