البته این توضیحات، مشمول تعریف اطلاعات گمراهکننده است.عبارت گاهشمارغیررسمی وملی،مفهوم بیمعنایی است. گاهشمار ملی براساس تعریف مشخص روزها در تقویم رسمی وملی تعیین میشود وگاهشمار غیررسمی، سندیت و اعتباری برای ارجاع ندارد،چراکه ممکن است دارای ایرادات تاریخی باشد و درهیچ جای دنیا منبعی برای بزرگداشت یک روز محسوب نمیشود. همچنین این روز رسما توسط کشورهای جهان گرامی داشته نمیشود و تاکنون در تقویم رسمی هیچ کشوری ثبت نشده و مقامات رسمی کشورهای جهان دراینباره واکنش مشخصی نشان ندادهاند.
زندگی کوروش در هالهای از افسانه
معمولا روز بزرگداشت یک شخصیت، روز تولد یا مرگ اوست. در مورد زندگی کوروش اطلاعات دقیقی نداریم که بتوان یک روز خاص را بهعنوان روز تولد یا مرگ او بهصورت قطعی مشخص کرد، اگرچه برخی روایتهای نهچندان مستند، تولد او را روز ۴ شهریور دانستهاند ولی واقعیت این است که تولد، زندگی و مرگ کوروش با داستانها و افسانههای غیرمستند گره خورده است و از آنجا که مهمترین منبع ما برای روایت زندگی کوروش، نوشتههای هرودوت، تاریخنگار جبهه دشمن است، نمیتوان بهصورت مستند درباره جزئیات زندگی او حرفی زد. هرودوت درباره این روز مینویسد که پدربزرگ کوروش، آستیاگ پادشاه ماد بود. او شبی در خواب دید که از بطن دخترش سیلی به راه افتاد که همه سرزمین ماد و تمام آسیا را غرق کرد. پادشاه سراسیمه نزد مغان رفت و آنها خوابش را اینگونه تعبیر کردند دخترش فرزندی خواهد داشت که بر همه آسیا چیره خواهد شد. ماندانا، دختر آستیاگ، همسر یکی از بزرگان پارس شد. وقتی فرزند ماندانا به دنیا آمد، پدربزرگش خواب دیگری نزدیک به مضمون همان خواب قبلی دید. شاه ماد که از تعبیر خواب خود و نابودشدن سرزمین ماد ترسیده بود، از یکی از نزدیکان خود خواست نوه کوچکش را به قتل برساند و او نیز نوزاد را به چوپانی به نام مهرداد سپرد تا او را در معرض حمله جانوران وحشی قرار دهد؛ اما همسر چوپان که بهتازگی فرزندش را از دست داده بود، از چوپان خواست تا بهجای کشتن کوروش، جسد فرزند مرده را در جنگل رها سازد. بعدها وقتی کوروش کودکی ۱۰ساله بود، پدربزرگش برحسب اتفاق او را دید و اینبار مغان گفتند که خطر کوروش برای مادها برطرف شده است و به این ترتیب کوروش زنده ماند و بعدها به پادشاهی رسید. چنانکه میبینیم، ساختار این افسانه، دارای ایرادات بسیاربوده ومشخص است که بهدلیل اهمیت و شهرت کوروش در بزرگسالی خواستهاند زندهماندن او را به نوعی در هالهای از تقدس فرو ببرند. اما واقعیت این است که حتی در مورد اینکه آیا پدربزرگ کوروش واقعا پادشاه ماد بوده است، تردیدهای زیادی وجود دارد.
کوروش و فتح بابل
گرهخوردگی زندگی کوروش با روایتهای یهودی، بهدلیل آن است که اگر رواداری و بزرگمنشی کوروش نبود، یهودیان که در بابل زیر ستم و سلطه بودند، نابود میشدند. او بعد از فتح بابل، یهودیان را آزاد کرد و اجازه داد به اورشلیم بازگردند. مهمترین متنی که در طول تاریخ درباره فتح بابل به دست ما رسیده، رویدادنامه نبونعید است که به بیان ماجراهای دوران پادشاهی نبونعید، شاه بابل و فتح این کشور به دست هخامنشیان پرداخته است. به روایت این کتیبه، کوروش در روز سوم ماه ارخسمنوی بابلی وارد شهر بابل شد و مورد استقبال قرارگرفت و در بدو ورود، اسرای یهودی را آزاد کرد. این تاریخ را وقتی به تاریخ میلادی تبدیل میکنیم، میشود ۲۹ اکتبر و در تاریخ شمسی، این تاریخ ۷ آبان ۵۳۹ پیش از میلاد خواهد شد.
۷ آبان از کجا آمد؟
رد پای روز۲۹ اکتبر از اینجا وارد روایت زندگی کوروش بزرگ میشود. به عبارتی ۷ آبان اصلا روز تولد یا مرگ کوروش نیست، بلکه روز آزادشدن اسیران یهودی و امکانیافتن آنان برای بازگشت به بیتالمقدس (اورشلیم) است. بهعبارتدیگر این روز، برای یهودیان روز مهمی است و درحقیقت روزی است که آنان از مرگ و نابودی حتمی نجات یافتند. اما فکر نکنید این روز تنها در تاریخهای دور در زندگی یهودیان اهمیت دارد.صهیونیستها همواره از این روز استفاده کردهاند و برای آنان هم که قرائتی مجعول از یهودیت را ارائه میدهند، روز مهمی است.
۷ آبان، یک روز صهیونیستی
در ۲۹ اکتبر ۱۹۴۲ یعنی ۷ آبان۱۳۲۱ شمسی، وینستون چرچیل، نخستوزیر بریتانیا نامهای به اسقف اعظم کانتربری نوشت که سنگبنای تأسیس دولت اسرائیل درسرزمینهای فلسطینی شد.همچنین در۲۹ اکتبر۱۹۵۶یعنی ۷آبان۱۳۳۵ رژیم صهیونیستی که حمایت دولتهای فرانسه و انگلیس را با خود داشت، در یکی دیگر از اقدامات تجاوزگرانه خود با تهاجم به سرزمین مصر، صحرای سینا را اشغال کرد، روزی که به نماد پیروزی صهیونیستها بر مسلمانان تبدیل شد. میبینیم که روز ۷ آبان، روزی است که برای صهیونیسم نماد همه چیز است: بقای آنان بهعنوان یک قوم در دوران باستان، تأسیس یک دولت جعلی در دوران معاصر و بعد از آن توسعهطلبی و اشغالگری و شکستدادن قویترین ارتش معارض در آن زمان و استقرار. بیهوده نیست که جاش گلرنتر، نویسنده و مقالهنویس صهیونیست درمقالهای که درسال۲۰۱۶ درنشنال ریویو منتشر کرد، برگزاری جشن ۷ اکتبر در ایران را خبر خوبی برای اسرائیل و مقدمهای برای نابودی ایران ارزیابی کرد. او به مقامات آمریکایی توصیه کرد که در برگزاری این روز سنگتمام بگذارند و سعی کنند این آتش فروننشیند.
۷ آبان و جریان نفوذ
برگزاری روز۷اکتبر، در دوران رژیم شاه با وجود اینکه برجستهکردن باستانپرستی، سیاست رسمی بود به تصمیمسازی جریان صهیونیسم پهلوی با مراسم جشنهای ۲۵۰۰ساله زمینهسازی شد. هرچند که پهلوی این جشنها را نه در۷ آبان، بلکه در تاریخ ۲۰ تا ۲۴ مهرماه سال ۱۳۵۰ برگزار کرد. اما نامگذاری روز۷ آبان وتوجه به آن توسط یهودیان در برپایی جشن کوشش های بسیاری شد. پس از سقوط پهلوی با تصمیم سازی جریان نفوذ از سال ۱۳۸۴ نخستینبار در مقالهای به قلم نوشیروان کیهانیزاده، روزنامهنگار دوران شاه که در آمریکا زندگی میکند، درروزنامه شرق نامگذاری روز کوروش دوباره پیشنهاد شد. بعد از آن درروزهفتم آبان ۱۳۸۵، مراسمی با مجوز رسمی درمحوطه تاریخی پاسارگاد برگزار و آرامگاه کوروش نیز در بعدازظهر همان روزگلآرایی شد.آبانماه ۱۳۹۰همایشی باعنوان«روز جهانی کوروش»دردانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد، و باز ۷ آبان سال ۱۳۹۲همایش دیگری باعنوان«یادبود استوانه کوروش»توسط انجمن علمی دانشجویان تاریخ دانشگاه تهران در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران ترتیب یافت که درآن درخواست ثبت روزکوروش درتقویم ملی ایران مطرح شد.
چرا ۷ آبان آمریکایی - صهیونیستی، نه؟
جای این سؤال هست که چرا صهیونیستها روی روز ۷ آبان سرمایهگذاری کردهاند؟ زیرا با برگزاری این مراسم تاریخ تمدن چندهزار ساله ایرانی را به ۲۵۰۰ سال تقلیل می دهند و منبع تمدنی آن را به تاریخ جعلی صهیونیسم پیوند می زنند. گفتیم که این روز، روز مهمی در تاریخ شکلگیری دولت صهیونیستی است و همه دورههای بقا، تأسیس و استقرار این دولت جعلی را به شکل نمادین نمایندگی میکند. آمریکاییها و صهیونیستهابه دنبال آن هستندکه با استفاده ازاحساسات عمیق میهندوستانه ایرانیان و عشقی که به نمادهای ملی و تاریخی خود دارند، تاریخ جعلی خود درحالی که در طول تاریخ حکما و شاعران ایرانی باخلق اثر ایرانیان را از فتنه جهود بر حذر داشتند. پروژه روز کوروش با سوءاستفاده از نام کوروش و جعل تاریخ، درصدد کمرنگ و بیرنگ کردن این خط ممیز است.