این هنرمند بازی در آثار دفاعمقدسی از جمله «اخراجیها» و «اروند» را در کارنامه هنری خود دارد و در فیلم «ماهیان سرخ» نیز به ایفای نقش پرداخته است. همچنین نمایشهایی مانند «آمیر علی» و «رویای شب دهم» با بازی کهورینژاد و با محوریت رزمندگان و شهدای مدافع حرم روی صحنه رفته است. بازیگر فیلم «روز واقعه» و سریال «یوسف پیامبر» اعتقاد دارد که دفاعمقدس یک حقیقت همیشه جاری است که همچنان ادامه دارد.
درجایی از قول شما خواندم که به بازی درآثار نمایشی دفاعمقدس علاقه خاصی دارید. این علاقه چه خاستگاهی دارد و از کجا نشات میگیرد؟
احساس میکنم بازیگری در سینما، تلویزیون و تئاتر مانند فیلتری است که ما را به زمان دیگری میبرد و در این انتقال، بازیگر میتواند احساس خود در آن زمان را به مخاطب منتقل کند. عوامل دیگری مثل نویسندگی، کارگردانی، صدا، تصویر، صحنهآرایی و نورپردازی هم بازیگر را در این مسیر یاری میرسانند. آثار نمایشی دفاعمقدس یک برهه خاص تاریخی را برای مخاطب روایت میکنند و به قشری میپردازند که در این مقطع نقشآفرینی کردهاند. نهفقط در ایران که در سایر کشورها هم جنگ بهندرت اتفاق میافتد و معمولا همه نسلها نمیتوانند چیزهایی مثل حضور در جبهه و دفاع از وطن را به شکل عینی و واقعی تجربه کنند. در اینجاست که بازیگر میتواند با نقشآفرینی در فیلمهای دفاعمقدس کسانی را به تصویر بکشد که جان و مال خود را در راه صیانت از کشور فدا کردند یا به افرادی بپردازد که بازماندگان جنگ هستند و همچنان تبعات آن را با خود به همراه دارند. نمیتوان این حجم از فداکاری و ازخودگذشتگی را نادیده گرفت و در حد توان، باید یاد و نام این افراد را زنده نگه داشت؛ هرچند امکاناتی که در حال حاضر در اختیار است، چندان اجازه این کار را نمیدهد. متاسفانه دغدغه بسیاری از مسئولان معطوف به دفاعمقدس نیست و حتی گاهی احساس میشود که یک حرکت عامدانه در جریان است تا مسأله جنگ و رزمندگان به فراموشی سپرده شود. وظیفه من بهعنوان یک بازیگر این است که اجازه ندهم این اتفاق بیفتد؛ چراکه دفاعمقدس و ارزشهایش غیرقابل کتمان است و فراموشی این ارزشها به یک فاجعه میماند.
پس چرا فعالیت آنچنانی در این حوزه نداشتهاید و حضورتان در آثار دفاعمقدس در سینما و تلویزیون البته به چند فیلم معدود مثل اخراجیها و اروند خلاصه میشود؟ آیا پیشنهادها چشمگیر نبودند؟
من از شما سؤال میکنم در چند سال اخیر چند فیلم دفاعمقدسی ساخته شده است؟ هر سال کدام فیلم دفاعمقدسی در جشنواره فجر به نمایش درمیآید؟ فیلمی ساخته نمیشود که ما در آن بازی کنیم. در سال چند سریال دفاعمقدسی ساخته میشود؟
شما در تئاتر توجه ویژهای به دفاعمقدس و موضوعات پیرامون آن داشتهاید. فکر میکنید چه ظرفیتهایی در هنر نمایش برای پرداخت به چنین مفاهیمی وجود دارد؟
ظرفیت فراوانی وجود دارد، البته به این شرط که اجازه پرداخت را بدهند. روی هر قسمت دفاعمقدس که بخواهید دست بگذارید و به آن بپردازید، چون نهایتا به بعضیها بازمیگردد، اجازه ورود نمیدهند. برای مثال، وقتی من بگویم دست در جیب یکدیگر نکنید، چون در جبهه کسی دست در جیب دیگری نمیکرد، تلنگری است برای بخشی از جامعه و به خیلیها برمیخورد. در نتیجه، سنگاندازیها شروع میشود. در زمان نگارش فیلمنامه یک سریال دفاعمقدسی با یکی از همرزمان شهید همت صحبت میکردم. او گفت ضبط صوت را خاموش کن تا از رازهای مگوی جنگ برایت حرف بزنم. وقتی برخی مسائل را مطرح کرد، دیدم نمیتوانم به هیچکدام از این موضوعات بپردازم. همه واقعیتها را نمیتوان گفت؛ در نتیجه نویسنده با خودش میگوید اصلا چرا در مبحثی ورود کنم که نتوانم از آن حرف بزنم؟ از سوی دیگر، نوعی سلیقه هم در ساخت آثار نمایشی اعمال میشود که حاصل سهلانگاری است. کسی هم نمیتواند به آن اعتراض کند.
شما یکی از اولین هنرمندانی هستید که به رزمندگان و شهدای مدافع حرم پرداختهاید. چه شد که به سراغ این موضوع رفتید و به نظرتان این شهدا و مدافعان بهنوعی در سینما تلویزیون و تئاتر مغفول نماندهاند؟
البته خودم هم کار خاصی در این حوزه نکردهام. در نمایش «آمیر علی» کمک دوستان بودم و در نمایش «رویای شب دهم» که درباره شهید رضوانی (از شهدای مدافع حرم بود) هم بازی کردم. راستش وقتی چنین پیشنهادهایی را دریافت میکنم، نمیتوانم نپذیرم؛ چراکه باید روزی پاسخگو باشم و از من خواهند پرسید که کاری برای معرفی ما به شما پیشنهاد یا محول شد، اما قبول نکردی؛ چرا؟ آنجاست که پاسخ و عذر موجهی ندارم. البته یکسری کارها در حوزه شهدا و رزمندگان مدافع حرم صورت گرفته اما کافی نیست. یک موضوع دیگر در حوزه مدافعان حرم عدم دسترسی به فضا و حتی کسانی است که درگیر آن بودهاند، در حالی که در دفاعمقدس چنین محدودیتی وجود ندارد و هنوز آدمهای جنگ در دسترس هستند و در میان ما زندگی میکنند و امکان حضور در خطوط و مکانهایی که جنگ در آنها رخ داده، وجود دارد. حتی بسیاری از گروههای تئاتری در آن زمان در خطوط مقدم جبهه حضور مییافتند و مستقیم با رزمندگان در ارتباط بودند. به نظرم برگزاری یک جشنواره میتواند در ساخت و متمرکز شدن تولید فیلم کوتاه، بلند و مستند در حوزه مدافعان حرم موثر باشد. میبینم که بسیاری از دوستان فیلم کوتاه درباره این موضوع کار میکنند، حتی در سینمای جوان هم اتفاقاتی در حال رخدادن است. متاسفانه هزینه ساخت اثر نمایشی در تلویزیون و سینما با توجه به شرایط روز خیلی بالا رفته است. مسئولان باید همت کنند تا این هزینهها تأمین شود. گاهی آنها در مواجهه با هزینههای ساخت یک فیلم یا سریال چنان برخورد ناباورانه و عجیبی دارند که هنرمند ترجیح میدهد به سراغ کار دیگری برود. دفاعمقدس حقیقتی جاری است و همچنان هم ادامه دارد. همین الان که ما داریم با هم صحبت میکنیم، کسانی در حال دفاع و محافظت از کشور هستند. در دهههای ۶۰ و ۷۰ و حتی تا میانههای دهه ۸۰ حمایتهایی از سینمای دفاعمقدس صورت میگرفت و آثاری در این حوزه ساخته میشد اما ۱۵ سالی است که همه خودشان را از ماجرا کنار کشیدهاند و این سینما بدون متولی مانده است. کارها به دست بخش خصوصی افتاده و صراحتا میگویم این بخش ترجیح میدهد یک کار جلف بسازد. وقتی فیلمهای دهه ۷۰ را میبینم، تعجب میکنم که در قیاس با فیلمهای دهه ۹۰ چقدر فرهیخته هستند.
نمیتوان از حضور شما در آثار دفاعمقدس صحبت کرد و اشارهای به فیلم اخراجیها نداشت که روی آنتن تلویزیون هم رفته است. حالا که سالها از ساخت و اکران سهگانه اخراجیها میگذرد، چه نظری درباره این فیلم دارید؟
اخراجیهای ۱ را دوست دارم اما اخراجیهای ۲ و ۳ را نه. اخراجیهای ۱ واقعا یک اثر سینمایی بود اما سری دوم و سومش نه.
نقش کریم سوسکه یا همان حاجکریم در این فیلم چه جذابیتهایی برایتان داشت؟
در اخراجیها آدمهای جبهه همان کاراکترهای کلیشهای قبلی نبودند و همین جذابشان میکرد.دراخراجیهای۱ازکسانی صحبت میشد که در جبهه بودند و حتی جانشان را دادند اما هیچوقت به آنها پرداخته نشده بود. قشری از اجتماع بودند که از دل مردم برخاسته و اتفاقا هیچ ادعایی هم نداشتند. البته اگر ادعایی هم داشتند، کسی قبول نمیکرد. اخراجیهای ۱ باعث شد از این افراد یادی بشود و مردم آنها را به خاطر بیاورند.
کدام کاراکتر درسریالها وفیلمهای دفاعمقدس برایتان محبوبیت ویژهای داردومثلا دوستداشتید چنیننقشی راخودتان بازی میکردید؟
نمیتوانم از کاراکتر خاصی نام ببرم. خودم در فیلم «ماهیان سرخ» به کارگردانی اسد سیاح نقش یک پروفسور را داشتم که خودش بچه جنگ است ومیآید دربین مفقودان کنکاش وهویت یکی از آنها را مشخص میکند. درنهایت هم خودش به علت عارضه شیمیایی که دارد، شهید میشود. خودم این نقش را خیلی دوست داشتم. انسانی بودکه درگیر جنگ بود و پس از آن هم دغدغهاش را داشت.