آنچه خواندید خط اصلی قصه فصل چهارم مجموعهپویانمایی «چل پله زیر زمین» است که از کانال نهال پخش میشود. فصل چهارم این مجموعه با تکنیک دوبعدی رایانهای و در ژانر کمدی فانتزی ــ آموزشی برای مخاطب کودک در ۱۳قسمت۱۲دقیقهای ساخته شده است. بدنیست بدانید سه فصل نخست«چل پله زیر زمین» یکی از پرمخاطبترین مجموعهپویانماییهای سالهای اخیر شبکه کودک بوده وهمچنین تاکنون بیش از۲۵۵هزار بازدید درسایت تلوبیون داشته است. ازاین روجامجم باعلیرضا طاهری،تهیهکننده و کارگردان، نسیم خراشادیزاده، نویسنده واشکان صادقی، راوی ومدیر دوبلاژ این مجموعه گفتوگویی داشته که در ادامه میخوانید.
ماجراهای احیای موجودات منقرضشده
علیرضا طاهری، کارگردان مجموعهپویانماییهایی چون قصههای دهخدا،سجاد وساجده وسیاره پام، تهیهکنندگی و کارگردانی چهار فصل ازمجموعه«چل پله زیر زمین» را برعهده دارد.وی درباره ویژگیهای این مجموعه که باعث شده هر سه فصل آن با اقبال بچهها روبهرو شود، به جامجم میگوید: من فکرمیکنم مهمترین ویژگی که باعث جذب مخاطب کودک شده،این است که شخصیتهایی را خلق کردهایم که مشابه آن را پیش از این در انیمیشنهای داخلی و خارجی نداشتیم و شخصیتهای بسیار خاصی هستند.وی در ادامه میافزاید: شخصیتهایی که دراین مجموعه حضوردارند،کاملا تخیلی هستندومیتوان گفت موجوداتی هستند که در اصل منقرض شدهاند و ازطریق آزمایشهای دکتر تور دوباره امکان حیات پیدا کردهاند و هر کدام ویژگیهایی دارند که مشابه آنها وجود ندارد.
آموزش بهصورت غیرمستقیم
دراین فصل از«چل پله زیر زمین» به موضوعات محیط زیست، میراث فرهنگی و مکانهای دیدنی و جاذبههای گردشگری ایران بیشتر پرداخته میشود که طاهری در اینباره توضیح میدهد:ما درانتخاب داستانها خیلی دقت کردیم تاهم بتوانیم از لحاظ روانشناسی مخاطبمان را خوب بشناسیم و براساس نیازهایش داستانها را طراحی کنیم. ضمن اینکه بتوانیم در قالب یکسری زدوخوردها و کشمکشها مفاهیم را به بچهها منتقل کنیم که باعث جذابیت شود وصرفا آموزش آن هم بهصورت مستقیم نباشد؛ بنابراین خیلی موارد و شوخیها را به کار اضافه کردیم تا بچهها پای تلویزیون بنشینند و تماشاکنند و از آن لذت ببرند. موضوع دیگری که بهعنوان بازخورد به من دادند، بحث موسیقی مجموعه است که از همان تیتراژ آغازین تا انتهای کار به شکلی طراحی شده تا فضای شادی را برای مخاطب ایجاد کند. از لحاظ دوبله وصداگذاری هم میتوان گفت جزو حرفهایترینهای دوبله در زمینه پویانمایی با مدیریت اشکان صادقی است که یکی از دوبلورها و مدیر دوبلاژهای حرفهای است که فکر میکنم مخاطب کودک صدای او را بهخوبی میشناسد، چون انیمیشنهای بسیاری را دوبله کرده و مخاطب با صدای او آشناست و میتواند با او ارتباط برقرار کند؛ ضمن اینکه نقشهایی که صداپیشه آنها بوده، نقشهای خاصی بودهاند.وی همچنین بیان میکند: البته اینکه «چل پله زیر زمین» توانسته موردتوجه بچهها قرار بگیرد بهخاطر این است که یک کار تیمی و گروهی بوده و دوستان زیادی درگیر این مجموعه بوده و برایش زحمت کشیده و سعی کردند بهترین خودشان را برای این پروژه بگذارند.
سفر با چرخوفلک
این مجموعه در فصلهای مختلف با موضوعات مهم و زیادی ساخته شده که طاهری درباره متن فصل چهارم عنوان میکند: در فصل های سوم و چهارم شخصیت دختربچهای به نام روشا به مجموعه اضافه شد که ویژگیهای خودش را دارد. یعنی خیلی شیطنت میکند و احساساتی است و به همیندلیل فضای داستان را بامزهتر کرده است. از طرفی دو شخصیت منفی به نام دکتر کلک و دستیارش فضولچه هستند که نقشههایی برای خرابکاری میکشند و سعیدارند برای فعالیتها و کارهایی که این گروه قهرمانی انجام میدهند، یکسری خرابکاریهایی را انجام میدهند که موفق نمیشوند. یکی دیگر از ویژگیهایی که فصل های سوم و چهارم دارد و در فصلهای قبلی ندیدیم، یکی از اختراعات دکتر تور است که یک وسیله حملونقل است که شبیه به کشتی هوایی به اسم چرخوفلک است که با آن و بر اساس داستانها گروه قهرمانی به نقاط مختلف ایران سفر میکنند و از مناظر طبیعی و جاذبههای گردشگری و منابعطبیعی که وجود دارد، بازدید میکنند.وی با ذکر مثالی در اینباره توضیح میدهد: مثلا در چند قسمت به گونههای جانوری در حال انقراض در پارکهای ملی اشاره کردهایم که چطور باید از آنها مراقبت کنیم و چه کارهایی انجام بدهیم که آنها منقرض نشوند. مثل یوزپلنگ ایرانی در پارک ملی توران، گاندوها در چابهار یا گربهشنی در مناطق کویری ایران و از این دست موضوعات که روی آنها در این مجموعه کار کردهایم. یا اینکه در برخی قسمتها یکسری تهدیدهای زیستمحیطی را بیان کردیم. مثل سنبل آبی در مردابها که باعث میشود حیات مرداب بهخطر بیفتد و تمام اکسیژن آب را مصرف میکند. بنابراین فکر میکنم از این لحاظ چل پله زیر زمین توانسته مجموعه خیلی متفاوتی باشد. شاید بتوان گفت نمونهاش را در گذشته نداشتهایم.
تاثیرگذاری کودکان بر والدین
از آنجایی که این برنامه مخاطب کودک دارد و این نسل میتواند حتی روی والدین خود هم تاثیرگذار باشد، طاهری درباره اهمیت برنامهسازی برای بچهها بیان میکند: وقتی بچهها نکاتی را آموزش ببینند، میتوانند روی والدین خود هم تاثیرگذار باشند. مثلا یکی از موارد بحث زبالهها یا حفظ منابعآبی است که اگر فرهنگسازی شود، حتی تاثیر بچهها روی خانوادهها بیشتر خواهد شد و خانوادهها ملزم میشوند که این موارد را نسبت به گذشته بیشتر رعایت کنند.
اول جذابیت، بعد آموزش
این مجموعه توانسته نظر بچهها را به خود جلب کند. از این رو، وی در پاسخ به این سؤال که شناختی که از بچهها دارد از کجا نشأت میگیرد میگوید: دغدغه من همواره برنامهسازی برای بچهها بوده و به همین دلیل از سال ۸۷ کار تولید مجموعههای انیمیشن برای کودکان و خردسالان راآغاز کرده ام.ولی درباره این مجموعه باید بگویم که یک کار تیمی بوده و ایدهها بهصورت تیمی شکل گرفته؛ به همین دلیل مورد توجه کودکان قرار گرفته است. البته خانم خراشادیزاده بهعنوان نویسنده این کار در حوزه روانشناسی کودک مطالعات زیادی داشتند. ضمن اینکه ما هم با یک روانشناس کودک مشورت و سعی کردیم موضوعات را بهصورت تحقیقی از مخاطبمان که کودکان هستند بپرسیم که برایش جذاب است یا نه؟! بعد هم سعی کردیم آنها را در قالب یکسری داستانو کشمکشهای زیاد و هیجانانگیز به بچهها منتقل کنیم.
نکته مهم در این زمینه این بود که نمیخواستیم آموزش بهصورت مستقیم باشد و در وهله اول جذابیت مجموعه برای مخاطب از هر چیزی مهمتر بود تا بچهها از تماشای آن لذت ببرند. طاهری درباره چالشهایی که در ساخت این اثر پیشرو داشته هم عنوان میکند: بزرگترین چالشی که بهعنوان تولیدکننده انیمیشن داشتیم این بود که در این مجموعه تعداد زیادی شخصیت وجود داشت و کار بخصوص در فصلهای سوم و چهارم خیلی پرجنبوجوشتر از فصلهای قبل بود. مورد دیگر اینکه باتوجه به سفرهایی که اتفاق میافتاد، تنوع و تعدد فضاها زیاد بود و به همیندلیل حجم کار ما در این بخش خیلی بیشتر شده است. از طرفی بخشهایی از این مجموعه کاملا بدوندیالوگ پیشمیرود و داستان با ریتم خیلیتند روایت میشود که این هم جزو چالشهایی بود که در کار داشتیم.
سفر قهرمانان به سراسر ایران
گروه قهرمانی در این مجموعه به شهرهای مختلفی از ایران سفر میکند که تهیهکننده در اینباره توضیح میدهد: به جرات میتوانم بگویم شایدماانیمیشنی نداشته باشیم که به اهمیت انرژی پاک بپردازدوبه فراخور آن سفری به منجیل و نیروگاه بادی داشته باشد و نقش آن را در تولید انرژی پاک به مخاطبان توضیح بدهد.وقتی در مورد جاذبههای گردشگری و اکوسیستم خیلیخاص ایران در برخی مناطق، بحث میشود، مثل دریاچه لیپار در چابهار یا دماوند یا اینکه در یکی از قسمتها به موضوع معماری که متناسب با موقعیت جغرافیایی و آبوهوایی هر منطقه است پرداختیم، به شهرهایی سفر کردیم که مرتبط با موضوعاتمان باشند. بنابراین به شهرهای یزد، ابرقو و کاشان و چند شهر دیگر سفر کردیم که معماری خاص با اصالت ایرانی دارند. چون ما وظیفه داریم که این نکات را به بچهها منتقل کنیم. مثال دیگری میزنم؛ ما در یکی ازقسمتها با موضوع فکهای خزری که در حال انقراض هستند سفری به جزیره آشوراده گرگان داشتیم. میتوانم بگویم این گروه در همه قسمتها باتوجه به موضوعات مرتبط، به شهرهای مختلفی سفر داشتند.
قصه شخصیتهای عجیب و بانمک
نسیم خراشادیزاده، نویسنده مجموعه تلویزیونیای چون«خانواده دکتر ماهان» که او هم مانند کارگردان «چلپله زیر زمین» دغدغه زیستمحیطی دارد، متن این مجموعه انیمیشن را به نگارش درآورده است، درباره شخصیتهایی که در این مجموعه خلق کرده و ویژگیهایی که دارند، به جامجم میگوید: من فکر میکنم آنچه در تولید کار کودک برای هر بچهای ضروری است، تخیل و فانتزی است. همین قضیه محور و پایه اصلی کار ما شد. یعنی شخصیتها از واقعیت دور و متناسب با تخیل و رویاپردازی بچهها باشند. به همیندلیل شخصیتهایی خلق کردیم که نو، جدید، بانمک و هم اینکه عنصر تخیل در شخصیتها پررنگ باشد که خوشبختانه معجونی که ما درست کردیم، موردقبول بچهها و خانوادههایشان واقع شد. وی در ادامه میافزاید: همانطور که میدانید ماجرا از این قرار است که در داستان پروفسوری وجود دارد که دنبال دستیار دانشمندی میگردد تا در آزمایشگاه مخصوصاش به کمک او بیاید. جالب اینکه پروفسور موجوداتی را که منقرض شدهاند، احیا میکند و تصمیم دارد به آنها مهارتهای زندگی بیاموزد تا بقای آنها تضمین شود. با ورود کوشا به این زیرزمین و قبولشدنش در مصاحبه کاری، قصهها شروع میشود. در فصلهای قبلی ما درباره مهارتهای زندگی برای کودکان کار کردیم که از نظر موضوعی کار تازهای بود. به این معنا که احساسات ما چیست، چگونه باید بروزشان بدهیم، چطور سؤال کنیم، چگونه با یکدیگر بازی کنیم و چطور بههم احترام بگذاریم. یعنی همه چیزهایی که بهظاهر ساده اما در فضای انیمیشن ما خالی است. خراشادیزاده همچنین عنوان میکند: وقتی تجربه اول موفق بود، از ما خواسته شد کار را ادامه دهیم. منتها محتوایی که برای ما انتخاب شد، در مورد ایران بود. یعنی از لحاظ اکوسیستم، طبیعت، اقلیم و فرهنگ و زیست. ما این موضوعات را گرفتیم و پی رنگ کار بیرونیتر شد و ضدقهرمان به کار اضافه کردیم. همچنین دختربچهای را وارد داستان کردیم و برای ماموریتهای محیطزیستی هر بار گروه قهرمانی دکتر تور به شهرهای مختلف ایران سفر میکرد و بچهها با آن فضا و اتمسفر آشنا میشدند و نکاتی را هم یاد میگرفتند.
هر شخصیت یک دنیای متفاوت
یکی از نکات جذاب این مجموعه شخصیتپردازی کاراکترهایی است که داستانها را پیش میبرند. وی در این باره توضیح میدهد: هر کدام از این شخصیتها ویژگی خاصی دارند.البته که خیلی شخصیتهای عجیبی هستند. مثلا ما در این مجموعه یک خرچنگ پرنده بنفش داریم که اهل سؤالکردن و هنراست.شخصیت دیگری داریم که یک ماراست که شبیه چرخ است وسرودمش به هم چسبیده و میچرخد و بسیار هم کنجکاو است. شخصیت دیگری هم که مورد علاقه من است شبیه درختی است که کانگورو و کیسه دارد، ولی ریشههایش در زمین نیست.
یکی دیگرازکاراکترهایمان دیزی موجود بسیار شروروآزاردهندهای است که نیش هم میزند. به نوعی حشرهای است که به هیچ دردی نمیخورد و فقط یک لامپ دارد.شخصیت خروپف را داریم که یک خرس بالدار است، اما با بالی شبیه بال سنجاقک که نمیتواند با آن بپرد و فقط برای زمانی است که میتواند در گرما خودش را خنک کند. شخصیت سفرهماهی هم داریم که بادکنکی شکل است.
خلاصه اینکه کاراکترهای ما شخصیتهای عجیبی هستند که ضعفهایی داشتند و منقرض شدهاند و حال که برگشتهاند یاد میگیرند چطور همان ضعفها را به نقطه قوتشان تبدیل کنند. ما میخواستیم این پیام را به بچهها بدهیم که هر بچه با بچه دیگر متفاوت است و همین تفاوت آنها را زیبا میکند. از آنجا که بچهها درزندگی واقعی مدام با هم مقایسه میشوند، این پیامی بود که دوست داشتم به آنها منتقل کنم.وی درباره مخاطبان خارج از کشور این مجموعه هم میگوید: اتفاقا من از مخاطبان خارج از کشور هم بازخورد گرفتم و پیام داشتم که هر کدام از بچهها با یکی از کاراکترها همذاتپنداری کردهاند. به خصوص بچههایی که خارج از کشور زندگی میکنند و دوست دارند زبان فارسی را یاد بگیرند.
هم سرگرمی، هم پیام اخلاقی
این مجموعه قصد دارد درکنار سرگرمی پیامهای اخلاقی مهمی را به بچهها منتقل کند. خراشادیزاده در این باره توضیح میدهد: کار ما سفارشی نیست. به این معنا که باید پیامی گلدرشت به مخاطب بدهید.ما درکشاکش داستان پیامهایمان را به بچهها میدهیم.شخصیت کوشا با توجه به ویژگیهایی که دارد میتواند شبیه به بچههایی باشد که در اطراف ما وجود دارند.وی در این باره عنوان میکند: من دوستی دارم که فرزند ۶ سالهای دارد که به مادرش میگوید: کوشا گفته برای اینکه آفتاب اذیتمان نکند، باید کرم ضد آفتاب استفاده کنیم.این برای من جالب بود. از آنجا که کوشا ویژگیهایی دارد که میتواند بچهها را تحت تاثیر قرار بدهد و بچه محبوبی است، بچهها به راحتی میتوانند با او ارتباط برقرار کرده و از او تاثیر بگیرند. چون کوشا هم در کنار نکات مهمی که به مخاطبان منتقل میکند، خودش هم کودک و شبیه به همین بچههاست. البته که فضای این مجموعه فضایی جدید است و همین شاید یکی از نکاتی است که باعث شده مورد توجه بچهها قرار بگیرد. وی در پایان میگوید: در چنین کارهایی داستان نقش خیلی مؤثری در جذب مخاطب دارد. در این مجموعه هم قرار نیست فقط یکسری پیام به بچهها منتقل کنیم، بلکه سعی کردیم در وهله اول آنها را بخندانیم و شاد کنیم و بعد نکاتی را که میخواستیم به آنها بگوییم؛ ضمن اینکه موضوعات این مجموعه جهانشمول است و همه بچهها میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. هر کودک ایرانی در هرکجای جهان میتواند مخاطب این مجموعه باشد و از تماشای آن لذت ببرد.
راوی داستان، دانای کل نیست
اشکان صادقی، بازیگر، گوینده و دوبلور است که در این مجموعه بهعنوان راوی و مدیر دوبلاژ فعالیت میکند. وی در پویانماییهای بسیاری بهعنوان دوبلور حضورداشته ودر گفت و گو با جامجم درخصوص ویژگیهای این مجموعه بیان میکند: یکی از ویژگیهایی که این مجموعه دارد و من دوست دارم این است که یک مجموعه علمی و آموزشی است و تا به امروز به این شکل کار نشده بود. از طرفی فضای تخیلی دارد و کاراکترها واقعی نیستند و به نوعی شبیه انیمیشنهای روز دنیاست. شخصیتهایی که در زیرزمین با شخصیت اصلی داستان یعنی کوشا ارتباط برقرار میکنند،کاراکترهای متفاوت جذاب وبانمکی هستند.در فصلهای بعد هم کاراکترهای دیگری اضافه شدند که اغلب شخصیتهایی منفی و آنها نیز بانمک طراحی شدهاند.در مجموع انیمیشن جذابی است. بهنظرم به نسبت انیمیشنهای دیگر رنگ و لعاب بهتری دارد و یکسر و گردن قویتر از سایر انیمیشنهاست.وی در ادامه میافزاید: خوشبختانه بازخوردهای خوبی از این کار گرفتم. بچههایی که دیدند، کاراکترها و در کل مجموعه را دوست دارند و مدام پیگیر قسمتهای بعد هستند. من هم تا جایی که توانستهام به سؤالاتشان در فضای مجازی پاسخ میدهم. صادقی راوی این مجموعه نیز هست که نه شبیه به پدربزرگها بقیه را نصیحت میکند و نه سعی دارد با لحن کودکانه با بچهها صحبت کند و درباره شیوه کارش در این بخش از کار هم توضیح میدهد: این کار پیرمردی دارد که یک پروفسور است و مدل صحبت کردنش یادآور زندهیاد آقای مقبلی است.اما درباره روایت و نریشن این کار باید بگویم در ابتدا قرار بود یک خانم راوی کار باشد که بهدلایلی این اتفاق نیفتاد و من با لحنی که مورد علاقهام بود، این کار را انجام دادم که هم قصهگوست و هم شوخی میکند و اتفاقا جوان هم هست. چون راوی این داستان، دانای کل نیست؛ بلکه روایتگری است که همراه و دوست بچههاست. نکته مهم اینکه با روحیهای که بچههای امروزی دارند، نمیتوان با آنها با لحن کودکانه صحبت کرد. من در حال حاضر در یک کار تولیدی شبکه پویا هستم که راجع به یک هدهد کتابخوان است که من صداپیشه یک عروسک در کتابخانه هستم. در آن مجموعه هم با تهیهکننده به توافق رسیدیم که تیپ کودکانه نداشته باشیم. چون بچهها دوست ندارند با این لحن با آنها صحبت کنیم. جالبتر اینکه بچهها در این برنامه یکسری نکات به من میگویند که من را شگفتزده میکنند و این از باهوشبودنشان حکایت دارد. بنابراین نمیتوان مثل گذشته با آنها با لحن کودکانه صحبت کرد. وی درکنار مدیریت دوبلاژ و راوی مجموعه، بهجای کاراکترهای دیگری هم صحبت کرده که در اینباره میگوید: من به جای خرخر هم صحبت کردم که خیلی دیالوگ ندارد و بیشتر خرخر میکند و کمحرف است. صادقی تجربه بازیگری هم دارد و در آثار بسیاری بهعنوان بازیگر حضور داشته که در اینباره عنوان میکند: من هم در زمینه صداپیشگی و دوبله فعالیت میکنم و به این کار علاقه دارم و هم بازیگری. به هر حال همه این هنرها به نوعی به هم میتوانند کمک کنند و مکمل هم باشند و شاید بازیگری توانسته به کار دوبله و صداپیشگی من کمک کند.