«جام‌جم» از اقبال ۷۹‌درصدی مخاطبان نسبت به مجموعه‌هایی با حال و هوای روستایی گزارش می‌دهد

محبوبیت موقعیت روستا در سریال‌های تلویزیونی

دیدار با قهرمانان عاشورا

نمایش چهره‌های عاشورایی که مخاطب کمتر با عمق شخصیت آنها آشناست، یک تلاش  برای معرفی بهتر فرهنگ عاشورایی است. جایی که فرای تکنیک، نیاز به یک معرفت برای بیان حقیقت‌هایی است که قرن‌ها از آن گذشته و حالا  مجموعه جرس تلاش کرده در همین مسیر حرکت کند.
کد خبر: ۱۴۶۴۶۶۸
نویسنده سپیده اشرفی - گروه رسانه
 
برنامه‌ای که در ۱۰قسمت،به معرفی۱۰شخصیتی پرداخته که درعاشورا حضور داشتند و به جمع یاران امام حسین(ع) پیوستند. جرس در واقع تکه‌های مختلف یک پازل را کنار هم قرار می‌دهد تا یک کار منسجم شکل بگیرد. این مجموعه نمایشی دهه اول محرم هر روز ساعت ۱۹از شبکه تهران پخش می شود.
 
دگرگونی به شیوه قهرمانان 
چیزی که جرس را به یک برنامه قابل باور و تماشایی تبدیل کرده، روند دگرگونی شخصیت‌ها و نمایش آن در قالب یک اثر هنری است. در ابتدا، این برنامه با ورود یک بازیگر و آشنایی او با دکور و فضای کلی آغاز می‌شود و بعد به مرور با تحول کاراکتری همراه می‌شویم که قرار است به یک شخصیت عاشورایی بدل شود. همپا شدن مخاطب با بازیگر تا آخر برنامه، خود یک روایت متفاوت از کاراکتر را به نمایش می‌گذارد. کاراکتری که به مرور از یک طرح کلی، به یک شخصیت واقعی می‌رسد به‌گونه‌ای که وقتی بازیگر رجز می‌خواند و مقابل دوربین قرار می‌گیرد، بهتر می‌تواند او را درک کند. این اتفاق، به مدد هنر و استفاده از آن برای خلق یک مسیر و یک روند میسر شده تا جرس را به میعادگاهی برای روبه‌رو شدن با شخصیت‌های واقعی تبدیل کند. 
 
مدخلی برای ورود به عاشورا 
حضور یک راوی برای هدایت گفت‌وگو را باید از دیگر نقاط برجسته این برنامه دانست که توانست پشت‌صحنه را به یک سکانس قابل باور برای تماشاگر تلویزیون بدل کند. کوروش سلیمانی، به‌عنوان بازیگردان یا راهنمای بازیگران نقش‌ها، در این برنامه به صحنه می‌آید، نکاتی رامی‌گوید،درانتخاب لباس وابزار آنان راهمراهی می‌کند وبه‌ ظاهر نوعی کارگردان صحنه است.درکنار حضور این چهره، یک راوی یا پرسشگر هم حاضر است که در چهره‌آرایی بازیگران، با آنها صحبت می‌کند. این بخش از گفت‌وگو در حین گریم، به نوعی تبدیل به یک مدخل برای ورود به بحث کلان عاشورا و نقش‌آفرینی بازیگر می‌شود. انگار صحنه نهایی بازی در نمایش، به مرور و آجر به آجر کنار هم قرار می‌گیرد تا یک تصویر کلی از ابتدا رقم بخورد. 
   
۱۲ساعت ضبط برای یک قسمت 
اما جرس علاوه بر نکات فوق، چالش‌های بسیاری را درتولیدداشته است.محسن فراهانی از تهیه‌کنندگان برنامه در‌خصوص دغدغه‌ای که برای تولید این برنامه داشته به جام‌جم می‌گوید: قبل از ساخت برنامه، احساس کردیم باید تفاوت‌هایی در این برنامه قائل شد و کاری کرد که مخاطب احساس کند یک برنامه جدید را می‌بیند. برنامه‌های مذهبی اغلب به شکل گفت‌وگومحور است، یعنی یک دکور است که همراه با مجری و مهمان کلیت برنامه جلو می‌رود. در نهایت اگر هم قرار است نوآوری شکل بگیرد، در طراحی پرسش‌ها و دعوت از مهمانان جدید است. خواستیم برای برنامه جرس از این فضا قدری فاصله بگیریم. گفت‌وگو به هر حال جزء لاینفک برنامه است وخواستیم این بخش را داشته باشیم اما معرفی کاراکترهای متفاوت کربلا را هم به نمایش بگذاریم. در خلال گریم و طراحی لباس و نمایشنامه‌خوانی، بازیگران در برنامه بودند و گفت‌وگوهایشان را در یک قاب متفاوت نشان دادیم. یعنی وقتی بازیگر در حال آماده شدن برای یک نمایش است، این گفت‌وگو انجام می‌شد.چالش‌های این سبک کار، زیاد بود. از جمله این‌که ضبط یک برنامه گفت‌وگومحور، یک تا دو ساعت است اما در جرس، برای هر قسمت بالغ بر۱۲ساعت ضبط داشتیم که شامل ورود و روبه‌رو شدن بازیگر با فضای کار و نمایشنامه، تمرین و گریم و بقیه موارد بود. 
   
فضایی به سادگی عاشورا
هرچقدر هم که بخواهیم پیرامون عاشورا صحبت کنیم،اگر سادگی فضای آن زمان منتقل نشود،موفق نخواهد بود.برنامه جرس با دکور مینیمالی که دارد، تلاش کرده با این دست‌فرمان جلو برود تا راوی و بازیگری که قرار است یک کاراکتر عاشورایی را به نمایش بگذارد، در طول زمان سفر کنند و به زمینی شبیه به عاشورا سر بزنند. فراهانی در این خصوص می‌گوید: طراحی صحنه ما مینیمال بود که در شهرک غزالی داشتیم و تلاش کردیم از فضای آنجا استفاده کنیم. با این حال، هر قسمت طراحی صحنه مجزا داشت. همه اینها از چالش‌های تولید این برنامه بود. 
   
انتخاب مهمان 
نکته مهم دیگردرخصوص این برنامه،انتخاب بازیگران برای نمایش کاراکترهای مهم عاشوراست. شاید برای یک کار گفت‌وگومحور یا اثر غیرنمایشی، بتوان بازیگران مختلفی را لیست کرد که از پس بازی در قامت کاراکترهای عاشورایی برمی‌آیند اما برای یک برنامه ترکیبی مثل جرس، نیاز به چهره‌های گزیده‌تر و باتجربه در این حوزه است. تهیه‌کننده جرس در این رابطه عنوان می‌کند: از جمله چالش‌های ما، انتخاب مهمان یا همان بازیگر بود. طبیعتا هر بازیگری نمی‌توانست این دعوت را بپذیرد، چون همه بازیگران در این حوزه کار نکرده بودند و تعداد مشخصی از بازیگران، کار تاریخی انجام داده‌ بودند. در عین حال، از نقطه تصمیم گرفتن تا تولید نهایی، فرصت اندکی داشتیم. دو هفته قبل از محرم تصمیم گرفتیم و تا اجرا، دو سه هفته فرصت داشتیم. عوامل حرفه‌ای که لطف کردند در پروژه حضور داشتند، کمک کردند تا کار جلو برود. فراهانی در بیان بازخوردهای ارائه شده به این برنامه، این‌طور بیان می‌کند: بازخوردهایی که گرفتیم عموما مثبت بود. من ادعایی ندارم بگویم که این اثر، خیلی دیده شده، چون وقتی یک کار در ۱۰ قسمت روی آنتن می‌رود، فرصت کمتری برای دیده‌شدن دارد. چه‌بسا اگر ادامه پیدا می‌کرد و فصل به فصل جلو می‌رفت، بینندگان بیشتری داشت اما مخاطبانی که دیدند، درصد رضایت بالایی داشتند؛ عموما بازخوردها مثبت بود. سال قبل، آمار تماشای برنامه جرس در تلوبیون، نسبت به دیگر برنامه‌ها بالا بود و رضایت بیشتری را هم داشت. معمولا در کارهای مذهبی سوالاتی که از مهمان می‌شود، به صورت کلیشه‌ای در این حوزه است که «اگر در عاشورا بودید چه می‌کردید؟» اما ما سوالات مدنظرمان را در خلال برنامه می‌پرسیدیم و مهمانی که یک نقش را بازی کرده بود، بهتر می‌توانست حس خود را درباره آن شخصیت به مخاطب منتقل کند. ما از فضای پشت صحنه برای این گفت‌وگو استفاده کردیم و بازخوردها نشان داد که نوآوری موجود در کار دیده می‌شود. 

حفظ مرز 
نکته مهم درباره مجموعه جرس، حفظ مرز مشخص در تولید یک اثر محرمی است. از فراهانی‌صدر می‌پرسیم این مرز را چطور حفظ کرده که این‌طور پاسخ می‌دهد: به‌طور کلی، تلاش ما این بود که لحن مهمان در برنامه، صادقانه باشد. یعنی یک جایی اگر مهمان شوخ‌طبع بود، اجازه می‌دادیم شوخی کند؛ با این‌که محرم بود. همین باعث باورپذیر باشد. در واقع می‌گفتیم حرف اصلی‌مان را می‌زنیم و شوخی هم داریم. کما‌این‌که قبل و بعد از هیات‌ها هم خنده‌ها پابرجاست و ما نمی‌خواستیم جلوی این را بگیریم. البته هر برنامه با برنامه دیگر متفاوت است و گاه شاید برای حفظ حس مهمان، فضای پشت صحنه را هم به سمت محرمی‌شدن ببریم. تلاش می‌کردیم مهمان راحت باشد. البته بسته به مهمان، حال وهوا متفاوت بود.یک شب ممکن بودحس و حال مهمان بیشتر به سمت شوخی برود. تلاش می‌کردیم از موضوع برنامه دور نشویم.خاطرم هست که درضبط یک قسمت، مهمان برنامه سوالات احساسی را به شوخی پاسخ می‌داد. به کارگردان گفتم چرا کات نمی‌خورد؟اوجواب ‌دادکه شخصیت این بازیگر این‌گونه است وبگذار همین‌طور حرف بزند، البته بازخورد منفی هم نسبت به این مسأله نگرفتیم. وی ادامه می‌دهد: انتهای برنامه که نمایش ختم می‌شد بیشتر مورد توجه مخاطب بود. اگر بازیگر این قسمت را به خوبی بازی می‌کرد، موردپسند مخاطب قرار می‌گرفت البته گاهی نمایش به حدی که می‌خواستیم نمی‌رسید اما باور داشتیم رئالیتی‌شو است وبه بازیگرهم همین رامی‌گفتیم.قرار بود با یک کاراکتر مواجه شود و نمایشنامه را بخواند. کما‌این‌که برخی‌شان در فرصت اندک دیالوگ‌ها را حفظ نشدند و از روی کاغذ می‌خواندند. به‌هرحال باور داشتیم با رئالیتی‌شویی مواجهه‌ایم که در آن هر اتفاقی ممکن است بیفتد. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها