این رویکرد جدید، نهتنها جامعه مسلمانان هند را هدف قرار داده بلکه با تولید آثاری مغرضانه و تحریفشده، تصویر ایران و اسلام را نیز به شکلی خصمانه و غیرواقعی به مخاطبان میلیونی خود در سراسر جهان ارائه میدهد. بررسی فیلمهایی چون «پروندههای کشمیر» و «دانکی» نشاندهنده عمق این پروژه خطرناک فرهنگی است.
میدان نبرد روایتها
پرده نقرهای سینما از دیرباز میدانی برای نبرد روایتها بوده است. قدرت تصویر و داستانگویی، سینما را به یکی از مؤثرترین ابزارهای فرهنگی برای شکلدهی به افکار عمومی، ترویج ایدئولوژیها و حتی بازنویسی تاریخ تبدیل کرده است. در این میان بالیوود، این غول فیلمسازی آسیا با تولید سالانه بیش از ۱۰۰۰ فیلم و مخاطبانی که شمارشان به میلیاردها نفر میرسد، همواره نقشی کلیدی در ترسیم چهره هند و فرهنگ آن در جهان داشته است اما این صنعت پرزرق و برق که زمانی به داستانهای خانوادگی، رقص و آواز و قهرمانان عدالتخواه شهرت داشت، امروز در چرخشی معنادار، به بلندگوی جریانات سیاسی تندرو و ابزاری برای جنگ نرم علیه مسلمانان و کشورهای اسلامی، از جمله ایران، تبدیل شده است.این دگردیسی تصادفی نیست. با قدرت گرفتن حزب بهاراتیا جاناتا (BJP) و نخستوزیری نارندرا مودی که بر پایه ناسیونالیسم هندو (هیندوتوا) استوار است، سینمای هند به شکل فزایندهای به خدمت اهداف سیاسی درآمده است. دولت هند با ارائه معافیتهای مالیاتی، حمایتهای تبلیغاتی گسترده و ایجاد جوی مثبت برای فیلمهایی که با روایت رسمی دولت همسو هستند، عملا سینماگران را به تولید محتوای پروپاگاندا تشویق میکند. این فیلمها با ظاهری تاریخی یا اجتماعی، روایتی یکسویه، گزینشی و سرشار از اطلاعات نادرست را به خورد مخاطب میدهند که هدف اصلی آن، اهریمنسازی از اقلیت مسلمان در داخل هند و مخدوش کردن چهره کشورهای مسلمان در عرصه بینالمللیاست.
تحریف تاریخ با چاشنی ایرانهراسی
یکی از جنجالیترین و در عین حال موفقترین نمونههای این سینمای پروپاگاندایی،فیلم «پروندههای کشمیر» (The Kashmir Files) ساخته ویوک اگنیهوتری در سال ۲۰۲۲ است. این فیلم که با حمایت تمامقد دولت هند اکران شد و فروش خیرهکنندهای را تجربه کرد، مدعی است که «حقیقت ناگفته» کوچ اجباری هندوهای پاندیت از دره کشمیر در دهه ۱۹۹۰ را روایت میکند. در حالی که رنج و آوارگی هندوهای پاندیت یک واقعیت تلخ تاریخی است، فیلمساز با استفاده از تکنیکهای سینمایی، روایتی بهشدت اسلامهراسانه و تحریفشده را به تصویر میکشد که در آن، تمام مسلمانان کشمیر به عنوان تروریستهایی متعصب و تشنه به خون هندوها معرفی میشوند.اوج این پروژه ایرانستیزانه و اسلامهراسانه در یکی از سکانسهای کلیدی فیلم به نمایش درمیآید. در این سکانس، تظاهراتی از مسلمانان کشمیری به تصویر کشیده میشود که در حال سردادن شعارهای تند و خشن علیه هندوها هستند. در میان این جمعیت خشمگین، یکی از تظاهرکنندگان تصویری بزرگ از حضرت امام خمینی(ره)، بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران را حمل میکند. این اقدام فیلمساز، یک خطای استراتژیک عمدی است. هدف از گنجاندن این تصویر، ایجاد یک پیوند ذهنی دروغین میان حوادث داخلی کشمیر، انقلاب اسلامی ایران و یک «محور شرارت» خیالیاست.فیلمساز با این کار تلاش میکند به مخاطب داخلی و جهانی خود القا کند که رادیکالیسم اسلامی در کشمیر، پدیدهای وارداتی و الهامگرفته از انقلاب ایران بوده است. این در حالی است که تحلیلگران سیاسی و مورخان بیطرف، ریشههای بحران کشمیر را در مسائل پیچیده تاریخی، سیاسی و اجتماعی منطقه، از جمله سیاستهای دولت هند، میدانند. این تحریف آشکار، نهتنها توهین به ساحت امام خمینی(ره) بلکه تلاشی مذبوحانه برای خدشهدار کردن وجهه ایران به عنوان یک قدرت منطقهای و الگوی الهامبخش برای مسلمانان است. پروندههای کشمیر با ارائه تصویری کاریکاتوری و اهریمنی از مسلمانان، آنان را به عنوان عناصری خارجی و غیرخودی در جامعه هند معرفی میکند و زمینه را برای ترویج خشونت و نفرت علیه این اقلیت بزرگ فراهم میسازد.
توهین به حاکمیت ایران در پوشش کمدی-درام
اگر پروندههای کشمیر یک پروپاگاندای مستقیم و تهاجمی بود، فیلم «دانکی» (Dunki) با بازی شاهرخخان، ستاره بزرگ بالیوود و به کارگردانی راجکومار هیرانی،این رویکرد ضدایرانی را درقالبی نرمتروفریبندهتر ادامه میدهد.فیلم، داستان گروهی از هندیها راروایت میکندکه قصد دارند به صورت غیرقانونی و از طریق مسیرزمینی موسوم به دانکی (Donkey Route) خود را به انگلستان برسانند. بخشی از این مسیر پرخطر، از ایران میگذرد و فیلم در این بخش، تصویری بهشدت منفی، توهینآمیز و غیرواقعی از ایران و نیروهای مرزبانی کشورمان ارائه میدهد.در سکانسهای مربوط به ایران، شخصیتهای اصلی فیلم در بیابانی خشک و بیآب و علف توسط یک مأمور مرزبانی ایرانی متوقف میشوند. این مأمور، فردی عبوس، خشن، بیمنطق، فاسد و متجاوز به تصویر کشیده میشود که با لحنی تحقیرآمیز با مهاجران صحبت میکند و قصد اخاذی از آنها را دارد. او نمادی از حکومتی است که هیچگونه حس انسانیت در آن وجود ندارد. در نهایت، شخصیت اصلی فیلم با فریبکاری و تحقیر این مأمور، موفق به فرار میشود.این تصویرسازی از چند جهت قابل تأمل است. اولا، این فیلم حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران را به سخره میگیرد و مرزهای کشور را بهعنوان یک منطقه بیقانون و قابل عبور با اندکی فریبکاری نشان میدهد. ثانیا، با ارائه تصویری کلیشهای و اهریمنی از یک مأمور قانون، کل ساختار حاکمیتی ایران را هدف توهین قرار میدهد و آن را در ذهن مخاطب میلیونی فیلم، سیستمی فاسد و بیرحم جلوه میدهد. این در حالی است که مقابله با مهاجرت غیرقانونی، یک اصل پذیرفتهشده در حقوق بینالملل و وظیفه حاکمیتی هر کشوری برای حفظ امنیت مرزهای خود است.انتخاب ایران به عنوان یکی از موانع اصلی در مسیر مهاجران، در حالی که مسیرهای بسیار دیگری نیز وجود دارد، نمیتواند تصادفی باشد. این انتخاب، در راستای پروژه کلان ایرانهراسی صورت میگیرد که توسط غرب و متحدان منطقهای آن دنبال میشود و اکنون بالیوود نیز به یکی از پیادهنظامهای آن در عرصه فرهنگی تبدیل شده است. دانکی با استفاده از محبوبیت فوقالعاده شاهرخخان، این پیامهای مسموم را به لایههای عمیقتری از جامعه جهانی و حتی مخاطبان ایرانیتبار منتقل میکند و تأثیری مخربتر بر جای میگذارد.
سینما در خدمت سیاست
موج جدید فیلمهای پروپاگاندا در بالیوود که نمونههای آن فراتر از پروندههای کشمیر و دانکی است، یک زنگ خطر جدی برای دستگاههای فرهنگی و دیپلماتیک کشور محسوب میشود. این فیلمهاصرفا آثاری سرگرمکننده نیستند؛ بلکه همچنین سلاحهایی در یک جنگ نرم تمامعیارند که با هدف انزوای فرهنگی وسیاسی ایران،مخدوشکردن چهره اسلام و تفرقهافکنی میان ملتها تولید میشوند. سکوت و انفعال در برابر این هجمه فرهنگی، میتواند به تثبیت این تصاویر دروغین در ذهن مخاطب جهانی منجر شود. در کنار آن، تولید محتوای جایگزین و روایت صحیح از ایران و اسلام، حیاتی است.حمایت ازتولیدات مشترک سینمایی با کشورهای همسو، ساخت مستندهایی برای افشای ماهیت این فیلمهای پروپاگاندایی و استفاده از ظرفیتهای فضای مجازی برای ارائه روایت دست اول، میتواند بخشی از این پادگفتمان فرهنگی باشد. نبرد امروز، نبرد روایتهاست و در این کارزار، سینما یکی از مهمترین خطوط مقدم است؛ خطی که نباید آن رابه دشمن واگذارکرد. بالیوود امروز دیگر آن رؤیای شیرین و رنگارنگ گذشته نیست؛ بلکه به کارخانهای برای تولید نفرت و دروغ تبدیل شده که باید با هوشیاری و اقدام بهموقع، با آن مقابله کرد.