به لحاظ ذخایر نفت و گاز همواره از کشورمان بهعنوان یکی از بزرگترین دارندگان این دو کالای حیاتی یاد شده؛ ازهمین رو میتوان از این دو منبع برای توسعه اقتصادی سود برد. این امر سبب شده بهصراحت در بند دهم سیاستهای کلی برنامه هفتم توسعه تاکید شود که ایران میتواند به هاب انرژی در منطقه تبدیل شود؛ به همین دلیل کارشناسان معتقدند که برای استفاده حداکثری از منابع نفت و گاز، کشورمان باید بازنگری در نحوه حضور خود داشته باشد.در وضعیت فعلی بازار انرژی برخلاف سالهای قبل از اهمیت نفت بهشدت کاسته شده و بر اهمیت گاز تاکیدشده، این در حالی است که تا چندی پیش کشورمان با صادرات نفت علاوه بر درآمدزایی گسترده بهدنبال ایجاد تعادل سیاسی و امنیتی برای خود بود، حال اما غرب از وابستگی خود به نفت ایران بهشدت کاست.
ازسوی دیگر ایران در موقعیت ژئوپلیتیکی قرار دارد، بهطوری که قرار گرفتن کشورمان میان بازارهای بزرگ انرژی در غرب و شرق سبب شد رویای هاب انرژی منطقهشدن به واقعیت نزدیکتر شود. همچنین پیوندها یا به عبارت دیگر درهمتنیدگی سیاسی و اقتصادی و حتی امنیتی کشورهای همسایه ایران با کشورمان سبب شده از تحریمپذیری انرژی ایران بهشدت کاسته شود، بهطوری که نمود این امر را میتوان در ناتوانی تحریمهای آمریکا در خرید گاز ترکیه و عراق از ایران مشاهده کرد.با همه این اوصاف اما باید به این نکته نیز اشاره کرد که با توجه به معادلات انرژی در منطقه و اوضاع سیاسی احتمال حذف کشورمان از معادلات انرژی منطقه نیز وجود دارد، بهطوری که ترکیه هماکنون برای دستیافتن به هاب انرژی همکاری خود با روسها را افزایش داده و ترکمنستان نیز نگاه جدیای به صادرات گاز خود به هند و پاکستان دارد.از این رو کارشناسان معتقدند کشورمان برای تحقق رویای هاب انرژی منطقه باید از میان چهار ابزار تجارت گاز طبیعی، تجارت نفت، تجارت فرآوردههای نفتی و تجارت برق، بیشتر به سمت تجارت گاز قدم بردارد؛ بهطوری که ایران باید گاز مازاد کشورهای منطقه مثل ترکمنستان و روسیه را خریداری و وارد کشور کند و آن را به همراه بخشی از تولیدات خود روانه کشورهای همسایه کند. در وضعیت فعلی کشورمان میتواند در بازهای پنجساله با واردات حداقل ۳۰میلیارد متر مکعب گاز صادرات حداقل ۶۰میلیاردمترمکعبی به دیگرکشورهای همسایه داشته باشد.دراولویت بعدی نیز تجارت و سوآپ ۳۰۰هزار بشکهای نفت خام یا فرآوردههای نفتی از کشورهای حاشیه خزر بهویژه روسیه و قزاقستان میتواند صورت پذیرد؛ هرچند با توجه به زیرساخت بنادر شمالی و خطوط لوله موجود در این مناطق، صرفا امکان یکی از این موارد وجود دارد که این امر میطلبد دولت چهاردهم توجه ویژهای به توسعه زیرساختها داشته باشد.
صادرات برق برای تبدیلشدن به هاب انرژی
در زمینه برق نیز رسیدن به حجم تجارت ۳۰ میلیارد کیلووات ساعتی با توجه به نیاز کشورهای اطراف مثل عراق و پاکستان و استفاده از ظرفیت مازاد برق ترکمنستان و روسیه میتواند راهگشا باشد و ایران را به هاب انرژی تبدیل کند. از این رو میتوانیم به فکر تبدیلشدن کشورمان به هاب انرژی منطقه باشیم، به شرط اینکه همزمان بهدنبال افزایش تولید و صادرات نیز باشیم، با این حال برای اینکه صادرات را افزایش دهیم و در بازار نقش بیشتری ایفا کنیم، نباید دردسر صادرات داشته باشیم؛ موضوعی که اکنون نیز با آن مواجه هستیم.از طرف دیگر باید به این نکته نیز اشاره کرد که به ازای هر بشکه نفت که اضافه شود، باید حدود ۲۰هزار دلار سرمایهگذاری صورت بگیرد و اگرقرارباشد یک میلیون بشکه به ظرفیت تولید اضافه شود، میبایست ۲۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری صورت بگیرد که این سرمایه نیز اکنون وجود ندارد؛ بنابراین باید به این مشکلات توجه شود.
نیاز به فناوری
یکی ازمشکلات فعلی نبود سرمایهگذار خارجی و فناوریهای جدید است که بخشی از آنها را میتوانیم به دست آوریم و در مورد بخش دیگر نیازمند واردات هستیم، این در حالی است که کشورمان در حوزه گاز دومین منابع گازی دنیا را دارد و در حوزه نفت ششمین صادرکننده محسوب میشویم. با همه اینها اخیرا تفاهمنامهای با روسیه به امضا رسید که ایران را چند قدم به هاب انرژی منطقه نزدیک کرد. روسیه در پی جنگ با اوکراین و تحریم اروپا با مازاد ۱۰۰میلیارد مترمکعبی گاز روبهروست، از این رو این کشور برای فروش گاز خود به جنوب آسیا باید از مسیر ایران عبور کند. اگر توافق راهبردی با روسها در این حوزه صورت بگیرد، ایران میتواند نقش زیادی را در منطقه ایفا کند، بنابراین با توجه به پتانسیلها و ظرفیتهای موجود برای تبدیلشدن ایران به هاب انرژی منطقه لازم است تدابیر لازم در نظر گرفته شود.