سرگرمی به هر نوع فعالیتی میگویند که توجه وعلاقه مخاطب رابه خود جلب کند و اگربخواهیم به زبان خودمان بگوییم،مخاطب باید با آن حال کند. این تعریف، نیمی از برنامههایی را که برای نوجوانان برنامهریزی میشود، کنار زده است؛ چراکه بعضا نه توجهی را جلب میکنند و نه حتی با آنها خوش میگذرد. اینکه بهزوردانشآموزان را بهصف کنند و یکییکی بشمارند که مبادا کسی فرار کند و بعد همه رابفرستند سالن اجتماعات که برایشان جشن بگیرند، سرگرمی نمیشود. سرگرمی لذت و شادی میآورد. وقتی هم نباشد، نمیتوان زندگی را گذراند. دراین شماره از نوجوانه، انگشت نقد رابه سمت کسانی نشانه گرفتیم که در حوزه سرگرمی و جلوگیری از آسیبهای سرگرمی میتوانند کاری کنند و نمیکنند. سراغ موانع مهمی رفتیم که باعث میشود اینقدر حوصلهمان سر برود. نوجوانه، با سرگرمی به مثابه یک مسأله برخورد میکند؛ مسألهای که باید مدام در میان نسل جدید مورد بررسی قرار داد و جاهای خالیاش را پر کرد و جلوی آسیبهایش را گرفت و آدمهای شادتری را در سن نوجوانی به مرحله بعدی فرستاد.
از جایی بهجز تهران بگو
چند وقت پیش با جمعی ازدوستان تهرانی گفتوگو میکردم که حرف به فعالیت فرهنگسراها رسید.ازمن، میزان پویایی فرهنگسراهای شهرهای دیگر را پرسیدند که گفتم شهرستانها فرهنگسرا ندارند. خیلی از بچههای غیرتهرانی حتی نمیدانند که فرهنگسرا چیست و چه میکند؟ چراکه به غیر از تهران فقط در چند شهر بزرگ دیگر مثل اصفهان فرهنگسرا تاسیس شده است، در حالی که تلاش میشود در شهر تهران هر منطقه شهرداری یک فرهنگسرا داشته باشد. فرهنگسراها، ساختمانهایی هستند که در آنها معمولاشرایطی برای آموزش امورگوناگون فرهنگی واجتماعی وهمچنین آموزش پیشههاوهنرهای گوناگون فراهم میشود. برنامههای سرگرمکننده مفید و کارگاهها و... جزء جدانشدنی این ساختمانهاست. بعضی از فرهنگسراها حتی کتابخانه و انتشارات ویژه خود را هم دارند. این درحالی است که نوجوانهای غیرتهرانی پایگاهی برای این دستفعالیتها ندارند.مکانهای مشابه فرهنگسرا درغیراز کلانشهرها، کانونهای پرورش فکری وادارات ارشاداسلامی، حوزههای هنری و...است که آنها هم بهدلیل کمبود بودجه و امکانات و نیروی پای کار،اغلب در حال خاکخوردن هستند.بارها شاهد این بودم که نوجوانان بهدنبال مکانی برای جمعشدن و تشکیل جلسات کتابخوانی یا راهاندازی کارگاهی هنری بودهاند و مأمنی برای فعالیت نیافتهاند؛ نوجوانانی که خودشان میخواستند سرگرمی مفیدی برای خودشان ایجاد کنند. کانونهای پرورش فکری که نسلی ازنوجوانان میان اتاقهایش رشدکردند و مسیر خودشان را پیدا کردند، حالا دربعضی ازشهرها هیچ فعالیتی ندارند. چرا نباید وزارت آموزشوپرورش که متولی این کانونهاست، سرسختانه، از مدیرانش گزارش بخواهد؟ چرا نباید این کانونها محلی برای برگزاری دورههای مختلف با هزینه کم با هدف کشف استعداد باشند؟ با منفعلماندن این کانونهای دولتی، برگزاری رویدادهای مختلف به بخشهای خصوصی محول میشود؛ بخشهای خصوصیای که در قیمتگذاری ابایی از چیزی ندارند. در نتیجه بیعدالتی گستردهتر میشود و شکاف طبقاتی عمیقتر. سرگرمیهای مفید تابستانه، برای نوجوانان غیرتهرانی، هزینهبردارتر از کلانشهرهاست. با وجود مربیانی که ایدههای جدید و نویی برای سرگرمی و رشد نوجوانان دارند، نباید اوضاع شهرستانهای کوچکتر در این سطح باشد. با حمایتهای دولتی میتوان سرگرمیهای جذابی برای این نسل ایجاد کرد.
از بازی تا سرگرمیسازی
تا حالا شده تحت تاثیر تبلیغات گسترده، برای سرگرمشدن در یک رویداد نوجوانانه شرکت کنید؟ رویدادی که انبوهی از عوامل برای ایدهپردازی و اجرای آن پای کار بوده باشند، ولی شما یا آن را حوصلهسربر بدانید یا کودکانه؟ با خود بگویید اینها چه تصوری از سن و نسل ما دارند؟! چقدر تصور غلط. مطمئن هستم برای شما هم پیش آمده که دست از پا درازتر، با کلی گله از جایی برگردید و به جای سرگرمشدن، کلهتان داغ شده باشد. گاهی متولیان فرهنگی، یادشان میرود که نوجوانجماعت دیگر کودک نیست و میتواند خودش دست به کنشگری بزند. نیاز نیست صفر تا صد برنامه را آدم بزرگها برای او برنامهریزی کنند و حتی گاهی میتوان صفر تا صد کار را به خود او سپرد. در حوزه سرگرمی این نیاز بیشتر نیز میشود. همیشه دیدهایم در آن برنامههایی در سر صف بیشتر خوش گذشته که خودمان برنامهاش را ریختهایم و مطابق سلیقه خودمان با بچههای مدرسه سرگرمی ساختهایم. بزرگترها باید به نوجوان اعتماد کنند و به او بگویند: تو که کلهات از خلاقیت و شور لبریز است، بیا طرحریزی کن. ما کمکت میکنیم که ایدههایت را اجرایی کنی. خودت بگو دوست داری چطور سرگرم شوی؟اینها در حد حرف نیست و خیلی از جشنوارهها و موسسههایی که برای نوجوان ایدهپردازیهای موفق داشتهاند، میان تیمشان چندین نوجوان پیدا میشود. از شبکه امیدی که برای برنامهسازیهایش همیشه نوجوانها را سر کار میآورد تا جشنواره طراحی برد گیمی که اخیرا برگزار شده است. رویداد بازی ران ۲ را دانشگاه امام صادق راه انداخته است. آنجا اول نکات و مبانی بازی، بازیهای جدی، یادگیری بازی بنیاد، گیمیفیکیشن، اصول طراحی بازی و... آموزش داده میشود و سپس شرکتکنندهها خودشان بازی رومیزی خودشان را طراحی میکنند. قسمت جذابش هم آنجاست که پروژه توسط داورها ارزیابی میشود و اگر کار خوب باشد، از آن حمایت مالی و حقوقی شده تا بازی طراحیشده با نام طراح تولید شود. یعنی اول اصول ساخت را یاد میگیریم و بعد خودمان سرگرمی خودمان را میسازیم.
کجا باید برم؟!
اگر دختر باشید، بارها حالتی را تجربه کردهاید که میخواهید ساعتی برای سرگرمی با دوستانتان از خانه بیرون بزنید ولی نمیدانید کجا بروید. فضاهای سرگرمی جو غالبشان پسرانه است و اگر خود یا خانوادهتان چارچوبهای خاص خودتان را داشته باشید، خیلی از محیطها از لیست گزینههای گردش دوستانهتان خط میخورند. محیطهای دخترانه یا وجود ندارند یا اگر باشند، آنقدر بیامکانات هستند که رغبتی برای استفاده از آنها نیست. برخی پارکهای تهران که به خاطر فضای فسادآلود، حتی به درد گردشهای خانوادگی هم نمیخورند.در شهرسازی همیشه در مورد این صحبت میشود که بخشی از فضای شهری باید صرف مکانهایی برای ایجاد فضاهای تفریحی گردد. جایی تا شهروند بتواند آنجا سرگرم شود. درحالیکه کمتر از تقسیم این فضاهای شهری بین زن و مرد حرف به میان آورده میشود. نیمی از جامعه را زنان تشکیل میدهند و در کشوری که رویایش آرمانشهری در جهان اسلام شدن است، رفاه حال زن مسلمان مسألهای مهم برای برنامهریزی است.خیلی از شهرها هنوز پارک بانوان ندارند. جایی برای ورزش هوازی و پیکنیک و گفتوگو در محیطی امن ندارند. کسی کافه دخترانه راه نمیاندازد. رودخانه و دریاچهای اگر در شهر هست، بخشی از آن مختص بانوان قرار داده نمیشود. ما کمتر جایی در شهر برای تفریح و سرگرمی داریم که مطمئن باشیم میتوانیم بدون دغدغه پوشش و حفظ شأن اجتماعی و...ساعتی در آن خوش باشیم.ازخبرگزاری ایرنا گزارش شده که دادههای فضای سبزپایتخت نشان میدهد تعداد بوستانهای تهران به حدود ۲۵۰۰مجموعه میرسدکه از این تعداد،هفت پارک در مناطق مختلف به بانوان اختصاص یافته است و از امکانات فراوان و ویژه برخوردار هستند. اما آیا این تعداد پاسخگوی نیاز دختران پایتخت است؟ آمار این فضاهای اختصاصی برای زنان در شهرستانها چطور است؟
همگی با هم میریم به اردو
مهر امسال، اصغر باقرزاده، معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزشوپرورش گفته بود که تلاش میکنیم همه دانشآموزان در طول سال تحصیلی حداقل دو روز در اردوی تربیتی، راهیان نور، راهیان پیشرفت، اردوهای قرآنی، ورزشی و ...شرکت کنند. فارغ از کمیت اردوهای مدرسهای، محتوای آنها مسألهای است که کمتر به آن پرداخته میشود.چندین کارشناس برای طرح کتب درسی و برنامههای آموزشی جمع شدهاند ولی برای اردوهایی که سالانه بخشی ازبودجه آموزشوپرورش صرف آن میشودهیچ ایدهپردازیای صورت نمیگیرد. مدیرکل فرهنگی و هنری وزارت آموزشوپرورش گفته باید مبلغ ۱۵ ــ ۱۰هزار تومان بودجه برای هر دانشآموز برای شرکت در اردوها در نظر گرفته شود. تعیین این بودجه کم برای این موضوع خاص، نشان از این دارد که اهمیت سرگرمی چقدر جدی گرفته نمیشود و رشد حاصل از آن چقدر در سیستم آموزشوپرورش ما ناشناخته مانده است.اردو، یعنی سازگاری فعالانه در یک زندگی دستهجمعی. اردوهایی که میتوانند محلی برای رشد اجتماعی و فرهنگی و شناختی دانشآموزان باشند و گاهی بهدلیل کمبود بودجه، حتی لذتی هم برای نوجوانان به همراه ندارند. در حالی که آموزشوپرورش میتواند بدون افزایش بودجه، با بها دادن به کارشناسان و ایدهپردازان این حوزه، سطح اردوهای دانشآموزی را افزایش بدهد. با برگزاری جشنوارهای، سالانه پذیرای برنامههای خلاق اردو از سمت خود نوجوانان یا معلمان، والدین و...باشد. ازطرفی فصل تابستان و تعطیلی سه ماههاش فرصتی است تا فارغ از فعالیتهای درسی، اردوهایی برگزار کرد که خاطرهانگیز و پرورشدهنده باشند و ارتباط نوجوان را با فضای دبیرستان حفظ کند.هرچند که معمولا سه ماه تابستان تمام اهداف آموزشی وپرورشی بهحال خودرها میشوند.چند سالی است که سامانه اردو، با هدف راحتتر کردن فرآیند اطلاعرسانی زمان برگزاری اردوهاوبازدیدهاوهمچنین ثبتنام علاقهمندان دراین برنامهها ایجاد شده است. اگر برای شما سرگرمیهای جمعی مدرسهای جذابیت دارد و در مدرسهتان خبر خاصی پیدا نمیکنید، میتوانید خودتان با سر زدن به این سامانه، پیگیر اردوهای دانشآموزی بشوید.
سرگرمی پولساز سیری چند؟!
موش کوچولوی تپل تلگرامی که این روزها دیگر اکثر مردم بهعنوان یک راه کسب درآمد آن را میشناسند، هنوز در تمام خبرها و تحلیلها، پیشوند بازی میگیرد و «بازی همستر» خطاب میشود.آینده بازی همستر کامبت واقعا مشخص نیست و هیچ تضمینی برای تبدیل آن به پول واقعی وجود ندارد اما با این حال «عباس آقا بقال به تلگرام پیوست» و «مزاحم ۲۴به تلگرام پیوست» که این روزها همه شاهدش بودهایم خبر از این دارد که جامعه این را فقط یک بازی نمیبیند. آمار دقیقی از سن بازیکنهای همستر در دست نیست اما به وضوح میبینیم که بخش زیادی از جامعه آماری که درگیر این بازی هستند قشر نوجواناند. قشری که بیشتر از نسلهای قبل از کودکی با فضای مجازی درگیر بودهاند وراحتتر به آن اعتماد کرده و ریسکپذیریشان باعث میشود وقت و عمر خود را پای چیزی بگذارند که نتیجهاش هنوز تضمینی ندارد.این بازی تلگرامی ساده که پیچیدگی خاصی هم ندارد، مدعی است سومین اپلیکیشن در تاریخ است که بهسرعت به ۱۵۰میلیون کاربردست یافته است. مخاطبان این بازی درایران نیزسیرصعودی داردو تکلیف مسئولان در برابر هر پدیده جدیدی، شفافسازی و روشنگری است امامقامات چقدربه این بازی همهگیر که خطر کلاهبرداری در آن از روز اول روی زبانها بوده و ترسش در دلها، واکنش نشان دادهاند؟ معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری استان تهران گفته که همستر کامبت با بازی و سرگرمی آغاز شده و پیشنهادشان این است که مردم فقط بهعنوان یک سرگرمی به این بازی نگاه کنند.ایشان همچنین گفته اگر همسترکامبت به سمت عرضه ارز جدید دیجیتال برود، افراد نیز باید به فرآیند ارزدیجیتال آگاهی داشته باشند، اما این پیشنهادها و اگرها کافی است؟ چقدر خطرات احتمالی مادی و روانشناختی به مردم گوشزد شده؟ به دنبال همین هدف، نوجوانه به سهم خود یک یادداشت از دکتر وکیلی، کارشناس روانشناس حوزه نوجوان، در پرونده نوجوانه دارد.