ناداستانی به نام قلهک
فیلم، داستان نوزادی است که در مقابل ساختمانی احتمالا در محله قلهک به همراه نامهای رهامیشود؛ نامهای که در آن گفته شده پدر این نوزاد یکی از اهالی این ساختمان است وهمین باعث میشود زنان این آپارتمان که همگی به شوهران خود مشکوک هستند، دنبال پیدا کردن پدر بچه باشند. با خواندن خلاصهای از داستان فیلم و شروعی که دارد، ممکن است پیش خود فکر کنید با یک کمدی آپارتمانی طرف هستید اما در حقیقت اینگونه نیست.کمدی آپارتمانی بیانگر زندگی مدرن شهری است که دنیای کاراکترهای فیلم محدود به یک آپارتمان میشود وهمین محدودیتهابه ایجاد موقعیتهای طنز، درام و حتی تراژدی میانجامد. فیلم «اجارهنشین»های داریوش مهرجویی را میتوان شروعی بر این نوع کمدی از سینمای ایران دانست که خود تحت تاثیر زندگی این کارگردان در فرانسه بود. از دیگر فیلمهایی که در چنین دستهای جا میگیرند، میتوان به «دایرهزنگی» ساخته پریسا بختآور و «قندون جهیزیه» علی ملاقلیپور اشاره کرد.فیلم قلهک نیز در شروع نوید چنین کمدیای را به مخاطب میدهد اما ظاهرا کارگردان خستهتر از آن بوده تا از همان لوکیشنهای محدود آپارتمان استفاده درستی کند و تمام داستان در خانه رویا (گوهر خیراندیش) میگذرد. در بعد داستان ــ البته اگر بشود گفت قلهک داستان داردــ فیلم یک فاجعه تمامعیار است. قلهک برای ساختن همان شوخیهای نیمبند جنسی خود حتی لازم نمیبیند در داستان روایتی منطقی را دنبال کند و با نادان فرض کردن مخاطب خود، شوخیهایی را تحویل مخاطب میدهد که شاید مخاطب به زور لبخند ژکوندی بزند!
بهعنوانمثال زمانی که در آزمایشگاه بچه دزدیده میشود و اهالی آپارتمان متوجه این موضوع میشوند، هفت نفر آدم عاقل و بالغ! بهجای اینکه موضوع را به پلیس اطلاع دهند، جلوی یک آبمیوهفروشی ترمز میزنند تا گلویی تازه کنند و بعد به خانه میروند تا مردان، خود دنبال پیداکردن بچه بروند.
نکته دیگر داستان حضور کاراکتر سوزان یا به قول اهالی آپارتمان، سوزی در فیلم است. حضوری که معلوم نیست علتش چیست و چه کمکی به روایت فیلم میکند، زیرا تنها کاربردی که این کاراکتر در فیلم دارد این است تا نشان دهد مردان فیلم که هر کدام نماینده یک طبقه اجتماعی بهخصوص هستند، چقدر هوسبازند و حتی مقابل همسرانشان بهدنبال جلب نظر یک بانوی دیگر هستند.
فمینیسم به سبک ایرانی
چند سالی است که در جهان موضوع حقوق زنان یا اصطلاحا فمینیسم در سینما رنگوبوی خاصی گرفته و جنبشهایی مانند «Me Too» هم حاصل چنین تفکری بود و هم شتابدهنده آن در سینما به حساب میآید. این طرز تفکر در ایران هم حاشیههایی به همراه داشت و حتی در بعضی آثار سینمایی هم وارد شده و تاثیر خود را گذاشته و شاهد فیلمهایی جنسیتزده هستیم.
فیلمهایی که در آن پیش از اینکه انسانها را ببینیم اول با جنسیت آنها روبهرو میشویم، گویی این کاراکترها در درون پوسته جنسیتی خود چیزی ندارند و انسانیتی در آنها نیست. فیلم قلهک را میتوان جدیدترین نمونه از این دست فیلمها دانست، فیلمهایی که حق بهتمامی با یک جنسیت خاص (زنان) است و آنها تنها قشر مظلوم و رنجکشیده هستند.
در مقابل مردان در اینگونه فیلمها موجوداتی کودن، دیوسیرت و ظالم هستند که با اینکه حق با آنها نیست اما قدرت با آنهاست. البته گفتن این نکته ضروری است که چنین اندیشهای فقط محدود به سینمای کشور نمیشود و اگر نگاهی به اطراف خود بیندازیم، چنین اندیشه و رفتاری را که از این اندیشه سرچشمه میگیرد، میبینیم.فیلم قلهک جدیدترین فیلم سینمایی ایرانی است که دنیایی را به تصویر کشیده که نشاندهنده چنین تفکری است و در این فیلم زنانی را میبینیم که هر کدام با هر سن و شرایطی مورد ظلم واقع شدهاند. در فیلم هدیه بازوند، نقش زنی باردار را بازی میکند که در یکی از ادوار خاص خود متوجه خیانت همسرش(یاسر جعفری) میشود.نسرین نصرتی در نقش زنی که از بیماری نازایی رنج میبرد، شوهری دارد که به جای اینکه از او حمایت کند، بهدنبال زنان دیگر است. در نهایت گوهر خیراندیش بیوهای پولدار است که عشق را با پول میخرد، اما هیچوقت یک محبت واقعی را تجربه نمیکند. درمقابل این شخصیتهای رنجکشیده علی استادی یک مدیر فرهنگی است که تمام کارمندانش زن هستند و همانطور که در فیلم مشخص است، سر و سری با کارمندان خوددارد. یاسر جعفری نیز یک مدیرهنری است که درآموزشگاه موسیقی مشغول است وغیرمستقیم ادعاهایی راعلیه فضای موسیقی و هنری کشور مطرح میکند.
درنهایت کاراکتر هادی کاظمی را داریم که با اینکه با زنی که همسن مادر خود(گوهر خیراندیش در نقش رویا) است، ازدواج کرده و در طول فیلم کاراکترها بارها اصطلاحاتی را که در جامعه رواج پیدا کرده و درباره اینگونه موقعیتها به کار میبرند به آنها میگویند، باز هم در طول فیلم مدام بهدنبال یک کیس ازدواج میگردد. میتوان گفت تنها مرد فیلم قلهک با رفتاری معقولانه همان عنایت، سرایدار آپارتمان است که احتمالا سواد کمی هم دارد. البته که این کاراکترهم خالی از اشکال نیست،مثلا تمام زنانی که در فیلم حضوردارند رابیادبانه صدامیزند؛ عملی که درفرهنگ ایرانی وحتی اسلامی ماجایی نداردوعملی دورازادب به حساب میآید.
جای خالی فیلمهای خانوادگی
سینما در ایران، زمانی یکی ازتفریحات خانوادگی به حساب میآمدوخانوادهها آخر هفته فیلمی را نگاه میکردند تا اوقات فراغتشان پر شود اما کمکاری در چند دهه اخیر سینمای ایران باعث شد که دیگر خبری از آن فیلمهای خانوادگی نباشد و بهندرت از این دست فیلمها یافت شود؛ فیلمهایی که اتفاقا هدف انتخاب خانوادهها برای تفریح است. امروزه آنقدر فیلمها پر از شوخیهای نامناسب است که یک خانواده دغدغهمند برای انتخاب فیلم با مشکل مواجه میشود و بعد ازکلی بالا و پایین کردن و در دنیایی که ردهبندی سنی در آن موضوع مهمی نیست قید سینما بهعنوان یک کالای فرهنگی را میزند.فیلم قلهک هم مستثنا از این موج کمدی بیاخلاق نیست؛ کمدیای که به هر قیمتی میخواهد شوخی بسازد وهرچیزی را به خوردمخاطب خود بدهد. بدون توجه به اینکه چه مسئولیتی نسبت به مخاطبان خود دارد و از چه محتوایی برخوردار است. به بیان دیگر، به نظر میرسد تنها نکتهای که در فیلمسازی اهمیت ندارد مخاطب هدف است، اینکه فیلم برای چه نوع مخاطبی با چه سن و آگاهیای میخواهد محتوا تولید کند و برای ساختن این محتوا چه بایدها و نبایدهایی را باید در نظر گیرد. قلهک اگر خطقرمزهایی که همه ما با آنها آشنا هستیم را بهخاطر توقیف و...رعایت نمیکرد از سکانسهای منشوری زیادی داشت که حتی برای افراد بالای ۱۸سال هم مناسب نبود و عمده شلختگی فیلم هم به همین خاطر است. از این جهت که فیلم نمیخواهد از شوخیهای جنسی خود کوتاه بیاید و اعمال و دیالوگهای نصفهونیمهای به خورد مخاطب میدهد تا مخاطب متوجه شوخیها شود و مثلا بخندد.
عجایب شهر سینما
خلاصه اینکه تماشای فیلم قلهک نهفقط به خانوادهها توصیه نمیشود،که اگر مجرد هستید هم تماشا نکنید، زیرا فاقد هر چیزی است؛ نه داستان دارد و نه کمدی؛صرفا شوخیهای جنسی بیسروتهی است که درکف جامعه شاید آنها رابشنوید وببینید. نکته مهم این است که فیلمهای سینمای ایران برخلاف آثار غربی هرکدام بهنوعی موجب حیرت آدمی میشوند؛ از اینکه در کشوری که پر از شعارهای زیباست چگونه فیلمهایی تولید میشوند که به سطوحی از ابتذال و سخیفبودن دست پیدا کردند که پیش ازاین قفل بوده و منتظر هستم تا ببینم عجایب شهر سینمای ایران دیگر چگونه میخواهد مرا حیرتزده کند.