اینکه انسان پایان عمر و آیندهاش را نمیداند شاید هم نعمت باشد و هم چالش! هر روز که از خواب بیدار میشویم یعنی فرصتی دوباره برای زندگی کردن به ما عطا شده است؛ فرصتی که ممکن است بار دیگر تکرار نشود ! بدیهی است فرصتها را باید قدر دانست بهخصوص فرصتهایی که تکرار نمیشود. درست همین تکرار روزهاست که گاهی باعث میشود تصور کنیم همچنان فرصت داریم و از کنار بسیاری از مسائل بهسادگی عبور میکنیم.دچار شدن به روزمرگیها و تکرارها هم کسلکننده است و هم چالشبرانگیز. به همین دلیل است که باید هر روز را یک فرصت تازه دانست و کوشید تا در این فرصت تازه بیشتر دانست و بیشتر فهمید و انسان بهتری بود.
همچنانکه امام علی علیهالسلام فرمودهاند: مَنِ اعتَدَلَ یوماهُ فهُو مَغبونٌ...ومَن کانَ غَدُهُ شَرَّ یومَیهِ فمَحرومٌ، و مَن لَم یبالِ بما رُزِئَ مِن آخِرَتِهِ إذا سَلِمَتْ لَهُ دُنیاهُ فهُو هالِک، و مَن لَم یتَعاهَدِ النَّقصَ مِن نفسِهِ غَلَبَ علَیهِ الهَوى، و مَن کانَ فی نَقصٍ فالمَوتُ خَیرٌ لَهُ.
هر که دو روزش یکسان باشد، مغبون است...وهرکه فردایش بدتر ازدیروز اوباشد،محروم است و هرکه چون دنیایش تأمین شود دیگر به خیر آخرت خود اهمیتى ندهد،هلاک است و هرکه به کاستى وجود خود رسیدگى نکند، خواهشهاى نفس بر او چیره شود و هر که در کاستى باشد، مرگ برایش بهتر است.
و شاید دچار شدن به روزمرگیها و تکرار در عمل خودش مرگی تدریجی باشد! فلسفه زندگی همین تغییرها و تلاش و کوشش برای رشد و تعالی است و اینکه سعی کنیم انسان بهتری باشیم. در غیر این صورت رکود یا پسرفت میتواند انسان را از مسیری که برایش آفریده شده باز دارد و به مرگی تدریجی دچار کند. پس شاید ما زمان دقیق مرگمان را ندانیم اما این را میدانیم که مرگ بالاخره دیر یا زود به سراغمان خواهد آمد و فرصت زندگی به پایان میرسد. پس چه خوب است از این فرصت بهخوبی استفاده کنیم.