ایستادگی مقابل بیگانگان و وطنفروشان
چکیدهای از سرگذشت سنجرخان که این روزها شاهد تماشای نماهایی از زندگیاش در سریال شبکه یک سیما هستیم، از این قرار است: در جنگ جهانی اول که روسها از شمال به ایران حمله کردند هرج و مرج، کردستان را فراگرفت و قتل و غارتهای شبانه وحشت زیادی را در جامعه ایجاد کرد که سنجرخان وزیری نرانی، مشهور به سردار اکرم، در مقابل روسیه ایستادگی کرد. او حتی با لشکر رضاخان جنگید و آنها را شکست داد و این پیروزی باعث شهرت بیشتر سنجرخان شد و نام او را بیشتر از قبل بر سر زبانها انداخت. بعد از این جنگ لشکر روس نیز به سرکردگی کلنل مامانوف به سنندج رسید و سردار محی رشتی، حاکم سنندج فراری شد اما سنجرخان مقابل آنها قرار گرفت و لشکر روس را شکست داد. روسها که تمامی شکستهای خود را از چشم سنجرخان میدیدند به محاصره روستای میاوروران و قلعه سنجرخان روی آوردند. سنجرخان از دارالحکومه تقاضای کمک کرد ولی قبل از رسیدن ۳۰ سوار برای کمک، سنجرخان محاصره را شکست و روسها را وادار به عقبنشینی کرد. شریفالدوله بنیآدم، حاکم سنندج اقدام به حمله به برخی از قبایل کرده بود که سنجرخان با او مخالفت کرد، امری که موجب دشمنی شریفالدوله با سنجرخان شد و سرانجام در محرم سال ۱۳۳۷ هجری قمری (برخی سالهای ۱۳۳۸ و ۱۳۳۹ را هم عنوان میکنند) شریفالدوله بنیآدم، حاکم سنندج از طریق خلیلخان، برادر سنجرخان طی یک توطئه او را به عمارت خود دعوت کرد و به قتل رساند.
آنچه گفته شد بخشی از تاریخ این مرز و بوم است که احتمالا تعداد کثیری از ایرانیان از آن بیاطلاع هستند، چون بخشهای زیادی از تاریخ در صفحات حجیم آن گم شده یا دستهای پنهانی نخواستند که روایت شود. آنانی که نمیخواهند مردم قهرمانان ملی خود را بشناسند و از داشتههای هویتی و فرهنگی خود مطلع شوند. رسانهملی اما گام موثری در بازشناسی این قهرمانان نامدار و گاه گمنام برداشته است و در این حوزه پا را از پایتخت فراتر گذاشته و در نگاهی یکپارچه به تمامیت ارضی ایران، قهرمانانی کرد، لر و از سایر اقوام را در قصههایی دیدنی و شنیدنی به نمایش درآورده است. نمونه اخیر آن همین «سنجرخان» است که برخاسته از کردهای ایران و قهرمانی دلیر و جنگنده در راه وطن است که کنار مردمش میایستد.
هویت ایران یکپارچه
بخشی از اهمیت روایت این سریال در بازخوانی تاریخ نهفته است و بخش دیگر نیز متوجه خطهای است که این قهرمان از آن برخاسته که دور از مرکز است و جالب اینکه اتفاقا در زمانهای که بیش از پیش در رسانهملی بر هویت محوری و عدالتگستری تاکید میشود، سریال رنگ آنتن دیده است. وجه دیگر جذابیت سریال را میتوان در حضور چهرههایی دانست که هرکدام رخت شخصیتی بر تن کردند، پیام دهکردی، محمود پاکنیت، قطبالدین صادقی، جلیل فرجاد و... هرکدام برای خود نامی شهیر در تئاتر و تلویزیون هستند و در این قصه گرد هم آمدند. از سوی دیگر ایفای نقش شخصیت اصلی به بازیگری کمتر شناختهشده رسیده تا وجوه قهرمانی آن برای مخاطبان باورپذریرتر از آب دربیاید. فرشید گویلی، بازیگر کرد در قامت سنجر توانسته پهلوانی و جوانمردی را به تصویر بکشد و در عین حال بار عاشقانه و گاه جنگجویانه این کاراکتر را به نمایش بگذارد. اهمیت و جذابیت این روایت را در وجه دیگری نیز میتوان جست و آن هم متن زندهیاد ضیاءالدین دری است که دست سرنوشت فرصت نداد خود در مسند کارگردانی آن بنشیند اما متنهای پیشین او که به تصویر درآمده، نشان میدهد این سریال نیز میتواند ازمنظر فیلمنامه کاری درخور باشد که با روی آنتن رفتن سریال به کارگردانی محمدحسین لطیفی همین مسأله را شاهد هستیم وهرچه پیش میرود؛ قوام بهتری مییابد و دیدنیتر میشود.