این درحالی است که صنعت زیبایی هم اکنون به یکی ازبزرگترین صنایع در کشور تبدیل شده است که اقدامات مختلفی را شامل میشود؛از خرید و استفاده از لوازم آرایشی و بهداشتی گرفته تا انجام عملهای زیبایی متعارف و نامتعارف گوناگون.کارهای زیبایی و زیباجویانی که فقط شامل افراد آسیبدیده نیستند بلکه افراد بسیاری را شاهد هستیم که همه ساله صورت و بدن خود را به تیغ جراحان میسپارند تا شاید کمی از کمبود اعتماد به نفسشان التیام پیدا کند.
صنعت زیبایی چند سالی است که علاوه بر نظام سلامت کشور، بعد روحی و روانی زنان و مردان را نشانه گرفته است و به گونهای از این طریق به کسب درآمد میپردازد. صنعتی که همه روزه استانداردهای جدیدی از آن نشات میگیرد. استانداردها و معیارهایی که مشخص نیست از کجا و توسط چه کسانی آمده و مطرح شده است و برخی از پزشکانی که حالا تخصصشان هم قربانی کسب درآمد بیشتر در این حوزه شده است. افرادی که از این صنعت به عنوان راهی برای بیان خود استفاده میکنند و برای بسیاری، زیبا به نظر رسیدن از اهمیت ویژهای برخوردار است، اما آیا این زیبایی ظاهری به حدی مهم است که روان ما را دچار آسیب کند؟
صنعت زیبایی، صنعتی برای همه فصول
صنعت زیبایی روز به روز در حال گسترش است. از طرفی در سالهای اخیر میل مردم به انجام عملهای زیبایی شدت گرفته و روز به روز افراد زیادی به سمت انجام این عملها میروند و مورد استقبال بیشتری قرار گرفته است اما آیا عملهای زیبایی به افزایش عزت نفس افراد کمک میکند؟ فردی که اعتماد به نفس کافی دارد، برای جراحیهای سنگین زیبایی، جسم و روح خودش را خسته نمیکند. این افراد برای تقویت ملاکهای زیبایی تلاش میکنند؛ اما از حد و مرز خود فراتر نمیروند. همانطور که این روانشناس بر این باور است افراد بسیاری سراغ عملهای زیبایی میروند، کمالگرا هستند و نمیتوانند در این خصوص قانع شوند و این همان اعتماد به نفس کاذب است که باید شناخته شود و با استفاده از روش CBT یا شناخت درمانی تحت درمان قرار گیرند.
ایدهآل یا استانداردهایی برای زیبایی؟
استانداردهای زیبایی القا شده بهویژه از سوی فضای مجازی و شبکههای اجتماعی مختلف، گاهی اوقات دور از ذهن و عقل است. زمانی که لاغری بیش ازحد برای زنان، به عنوان نمونهای بسیارخوب تعیین میشود و افراد بسیاری که با فضای مجازی بیشتر سر و کار دارند و این ایدهآل زیبایی را ملکه ذهن خود میکنند منجر به این میشود که آنان رضایتی از بدن و ظاهر خود نداشته باشند. ابوطالبی احمدی نیز اظهار میکند: «زیبایی، حق هرانسانی است اما اگر افراد بخواهند برای آن وقت، هزینه و انرژی روانیشان را از دست بدهند، اصلا مناسب نیست. افرادی که درگیر خود میشوند، به نحوی که از حقایق دست میکشند یا اینکه برای دستیابی به زیبایی به هر کاری دست میزنند تا به نتیجه مطلوب برسند نیز مشکلساز هستند. ما نباید برای زیبایی درگیر شویم به نحوی که به هر شکلی به آن برسیم. همه اینها جزو اختلالات روانی محسوب میشود.» به هر حال افزایش اعتماد به نفس با انجام یک یا چند عمل زیبایی و انجام اقدامات مختلف در این زمینه برطرف نمیشود یا یک روز در قامت یک فرشته نجات زنگ در خانه را به صدا درنمیآورد. اگر میخواهید نسبت به ظاهر و حالات بدنی خود حس بهتری داشته باشید باید ذهن و دیدگاه خود را نسبت به ظاهر تغییر دهید.
اعتماد به نفس و زیبایی ظاهری و باطنی
زیبایی در وجود انسانهاست؛ اما برای بسیاری از افراد مهم است تا بهترین شکل ظاهری خود را در نظر دیگران داشته باشند. آنان فکر میکنند اگر چنین باشد آن اعتماد به نفس مطلوب خود را به دست میآورند. دکتر تقی ابوطالبی احمدی، روان شناس تربیتی و مشاور خانواده ضمن اشاره به تعریف اعتماد به نفس و عزتنفس به جامجم میگوید: «اعتماد به نفس توان ابراز وجود منطقی انسان در موقعیتهای مختلف زندگی است اما عزت نفس؛ میزان ارزشگذاری فرد نسبت به خود است به گونهای که با انجام عمل درست اجازه نمیدهد کسی از آن ایراد بگیرد. این دو واژه معنای بسیار متفاوتی دارد و سرمایه جاودانی برای بشر است. در اعتماد به نفس کاذب، افراد تمایل بیشتری برای دیده شدن دارند و به نوعی دارای حس خودبرتر بینی هستند.» به هر حال رفتار آدمها تا حد زیادی بر ظاهرشان تاثیر میگذارد اما اگر افراد از ظاهر خود رضایت ندارند و مدام آن را تغییر میدهند، در واقع مشکل اصلی ظاهر آنان نیست، بلکه این درونشان است که نمیتواند ظاهر را بپذیرد. آنان حتی اگر به ملکه زیبایی هم تبدیل شوند، تا زمانی که اعتماد به نفس کافی نداشته باشند و خود را باور نکنند، همچنان در پی تغییر هستند. ابوطالبی احمدی نیز معتقد است افرادی که دچاراعتماد به نفس کاذب هستند، بسیار کمالگرا بوده و ازحد اعتدال خارج شدهاند که باید حتما تحت درمان قرار گیرند. وی همچنین تصریح میکند: «اگر زنان دچار این نوع از اعتماد به نفس شوند به سراغ کارهای زیبایی رفته و این موضوع در مردان بیشتر روی شغل وجایگاه اجتماعی شان تاثیر میگذارد.» مرز باریک و مبهمی بین داشتن اعتماد به نفس و خودبرتربینی و خودشیفتگی وجود دارد. فردی که شخصیت خود را درداشتن اندامی بینقص و منحصر میداند، به مرور زمان یا به خودبرتربینی مبتلا میشود یا به قول معروف ازطرف دیگر بام افتاده و همواره دچار احساس ضعف و خودکمبینی میشود.