به گزارش جام جم آنلاین، از زمانی که اعلام نام بختیار به عنوان نخست وزیر ایران، رهبر انقلاب در پاریس با صدور اعلامیهای، کابینه جدید را فاقد مشروعیت دانسته و مردم را به رویارویی با آخرین تیر در ترکش سلطنت پهلوی برای دوام و بقای پادشاهی فراخواندند.
سیر زندگی شاپور بختیار و دوگانگیهای او در جریان فعالیتهای سیاسی شرایط را از هر جهت مهیا کرد تا روند حوادث منتهی به سال ۵۷ زمینه را برای ارائه پیشنهاد نخست وزیری از سوی شاه فراهم کند. محمد رضا پهلوی که از روند و آیند کابینههای نظامی و ملی و ... برای مهار انقلاب ایران طرفی نبسته بود این بار به توصیه برخی از نزدیکانش در سه راهی انتخاب صدیقی، سنجانی و بختیار قرار گرفت و در نهایت قرعه فال به نام خان زاده لر افتاد.
شاه با وجود همه این لابیها هنوز آمادگی برای انتصاب بختیار به نخست وزیری را نداشته تا اینکه براون وزیر خارجه سابق انگلستان با شاه، ملاقات و نخست وزیری شاپور بختیار به قطعیت میرسد. با قطعی شدن نخست وزیری بختیار، شاه خسته و پریشان به همراه فرح بسرعت مقدمات سفر را فراهم میکند و در روز رای گیری مجلس، تهران را به مقصد اسوان در مصر ترک میکند.
آن موقع کشور در آستانه به ثمر رسیدن انقلابی عظیم بود و شور و هیجان خاصی کشور را در بر گرفته بود. بختیار، اما سعی میکرد که در چنین شرایطی با تدارک برخی از اقدامات مانند ارائه لایحه انحلال ساواک و تصویب آن از سوی مجلس روند حرکت انقلاب را با چالش مواجه کند. از سویی دیگر او در عین حال به این حقیقت واقف بود که شور انقلابی مردم ایران به رهبری امام خمینی در مسیر خود هر مانعی را از سر راه خود بر میدارد. به همین بختیار برآن شد تا با توجه به مراوداتی که با برخی از نیروهای نهضت آزادی دارد به توافقی با شورای انقلاب برسد.
با وجود تلاشهای صورت گرفته، اما بختیار همچنان به رویکردهای دوگانه خود ادامه میداد و از یکسو تلاش داشت با انقلابیون درباره ماندن در پست نخست وزیری چانه زنی کند و از سوی دیگر هم برای انقلابیون خط و نشان میکشید و مردمی که برای ورود رهبری خود به میهن لحظه شماری میکردند و مشغول فتح سنگر به سنگر پایگاههای شاهنشاهی بود به آشوب متهم میکرد. با این وصف بختیار دیگر اختیاری نداشت. وی از تمامی جهات در محاصره بود و برخی عملکردهای خود او به بیشتر تنگ شدن حلقهی محاصرهاش کمک میکرد. اغراق نیست اگر گفته شود دامنه عمل بختیار از محوطه نخست وزیری در خیابان پاستور خارج نمیشد. دامنه عمل وزیران بختیار حتی از خود او هم محدودتر بود. برخی از آنها حتی نتوانستند وارد وزارت محل ماموریت خود بشوند. دامنه عمل برخی وزیران بختیار بیشتر از سربرگی وزارتی آنها نبود.
آخرین امیدهای غرب و بویژه آمریکا برای حمایت از آخرین نخست وزیر دوران حاکمیت پهلوی کم کم به یاس و ناامیدی میرسید، اما همچنان تقلاهایی از سوی غربیها برای تثبیت شرایط به نفع بختیار و رژیم پهلوی صورت میگرفت. به نظر میرسید که آخرین تیر در ترکش فرستادن ژنرال هایزر فرمانده بلند پایه نظامی ایالات متحده آمریکا بود.
هایزر بعد از ورود مخفیانه به ایران پیش از هرکاری، جلوگیری از فرار فرماندهان ارتش را در دستور کار خود قرار داد و بالاخره موفق به انجام آن شد. سپس در جهت حمایت از دولت بختیار به سه مسئله اصلی پرداخت: «شکستن اعتصابات، مستحکم نمودن رابطه ارتش و بختیار، اتخاذ اقدامات احتیاطی در صورت شکست دولت غیرنظامی»
سولیوان آخرین سفیر کاخ سفید در تهران با اینکه مامور به حمایت از شاه و بختیار بود، اما حساسیت شرایط و اوضاع زمانه را بهتر از هایزر درک میکرد و متوجه بود که آخرین نخست وزیر رژیم شاه از هیچ امتیازی در برابر انقلابیون برخوردار نیست. او در گزارشی خطاب به وزارت خارجه آمریکا نوشت که بختیار از نظر او دون کیشوتی بیش نیست و نمیداند که پس از بازگشت آیتالله خمینی به ایران، سیل انقلاب، او و دولتش را با خود خواهد برد. این پیام البته با استقبال سرد مقامات وزارت خارجه ایالات متحده مواجه شد و یک مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا تلفنی به او گفت که کاخ سفید از نظرات سولیوان استقبال نکرده و سیاست رسمی دولت آمریکا همچنان مبتنی بر حمایت از حکومت بختیار است.
مردم ایران در آستانه ورود امام خمینی بودند که بعد از ۱۵ سال قصد مراجعت به میهن را داشت. اما بختیار که ورود رهبر انقلاب را کابوسی برای خود و دولتش میدانست با بستن فرودگاههای کشور در چارچوب تصمیمات کلی اتخاذ شده ازسوی مقامات سیاسی و نظامی، عملاً امکان بازگشت امام به کشور را از بین برده بود. در چنین شرایطی عزم امام و تأکید مکرر ایشان بر بازگشت به کشور، فشار داخلی بر دولت بختیار را از طریق تظاهرات گسترده، درگیریهای خشونتآمیز و سرانجام تهدید جدی انقلابیون به مقابله مسلحانه با دولت به حدی افزایش داد که چارهای برای بختیار جز دستور بازگشایی فرودگاه باقی نماند.
با باز شدن فرودگاه مهرآباد امکان ورود امام به میهن فراهم شد و ایشان بعد از گذشت سالهای به کشور بازگشتند. طبعا حضور امام خمینی که از همان ابتدا بر غیرقانونی بودن دولت بختیار تاکید داشت و حتی درخواست وی را برای ملاقات منوط به پذیرش شرط استعفا کرده بود برای آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی قابل پذیرش نبود. از این رو بختیار به راهکارهای دیگری از جمله ترور برای مقابله با موج انقلاب و راس آن یعنی رهبری نهضت میاندیشید. او برای اجرایی کردن این نقشه حتی به مقامات اسرائیلی در ایران این پیام را انتقال داد.
علاوه بر این بختیار حتی به تهدید انقلابیون نیز روی آورد و در طی ملاقاتی که با ۱۵۳ تن از نماینگان مجلس داشت، اعلام کرد که دولت مدارکی در دست دارد که نشان میدهد مقادیر زیادی اسلحه بین عناصر کمونیستی توزیع شده است. بختیار همچنین یادآور شد هر اقدامی برای تغییر قانون اساسی، باید از طریق مجلس موسسان صورت گیرد و کار تشکیل آن نیز با مجلس است. بختیار همچنین تأکید کرد که کوکتل مولوتف را با کوکتل مولوتف پاسخ خواهد داد.
با انتخاب بازرگان به عنوان نخست وزیر انقلاب تمامی راههای برای شاپور بختیار به بن بست رسید و او علیرغم تکاپوهای تبلیغاتی هیچ اقدام جدی را نمیتوانست انجام دهد. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در ۲۲ بهمن ۵۷ طومار استبداد و دیکتاتوری ۲۵۰۰ ساله در هم پیچیده شد. عوامل دولت و دربار شاهنشاهی هم هر کدام به گوشهای خزیدند و اقبال با برخی از آنها همراه نبود و از سوی مردم دستگیر شدند. شاپور بختیار تا مدتها مخفی بود و در نهایت به کمک عوامل داخلی و خارجی بویژه عناصر موساد توانست از کشور بگریزد.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد