یکی ازآثار تحولات اخیر در اراضی اشغالی، تشدید منازعات درونی این رژیم نامشروع است. اخیرا یائیر لاپید از رقبای سیاسی نتانیاهو رسما خواستار استعفای وی از قدرت و جایگزینی فرد دیگری از حزب لیکود(حزب متبوع نتانیاهو) به عنوان نخستوزیر شده است. این موضوع از آن لحاظ قابل تامل است که برای نخستین بار پس از جنگ غزه، شاهد طرح رسمی موضوع استعفای نتانیاهو هستیم. به نظر میرسد دیگر مخالفان سیاسی نتانیاهو ازجمله لیبرمن و بنیگانتز نیز از این روند استقبال کنند. همچنین برخی اعضای حزب لیکود نیز در روزهای گذشته تاکید کردهاند دیگر مجالی برای بقای نتانیاهو در رهبری این حزب وجود ندارد و باید هر چه سریع تر به حیات سیاسی وی پایان داد. فراتر از آنچه اشاره شد، این نخستین بار در ۷۵سال اخیر است که در جنگ رژیم اشغالگر قدس و نیروهای مقاومت، موضوع استعفای نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس به عنوان موضعی رسمی مطرح میشود. معمولا مقامات رژیم اشغالگر قدس ازخلق جنگ ومنازعه درخارج ازاراضی اشغالی، به مثابه تاکتیکی برای تقویت موقعیت خود در میان صهیونیستها و تمرکززدایی از بحرانهای داخلی در تلآویو استفاده میکنند اما اکنون معادله به لحاظ ماهوی و شکلی با گذشته متفاوت است!
درحال حاضر، خصوصا پس از وقوع آتشبس موقت، شاهد تجمیع مولفههای شکست داخلی رژیم صهیونیستی با تبعات جبرانناپذیر ناشی از شکست این رژیم در عملیات هفتم اکتبر(طوفانالاقصی) هستیم. محبوبیت کمتر از ۲۰درصدی نتانیاهو، قدرت مانور او را در تلآویو روز به روز محدودتر میکند. صورت مسأله مشخص است: تلآویو در جنگ غزه شکست خورده است. در این میان، جابهجایی قدرت میان نتانیاهو و گانتز یا لاپید، قطعا نمیتواند بازی را به نقطه صفر ( نقطه مطلوب صهیونیستها ) بازگرداند زیرا از یک سو عواقب و تبعات ناشی ازشکست رژیم کودککش صهیونیستی در جنگ غزه به اندازهای سنگین است که جابهجایی سیاستمداران و احزاب در تلآویو قدرت ترمیم آن را ندارد.
از سوی دیگر، پس از برکناری احتمالی نتانیاهو از قدرت، حزب لیکود به همراه دیگر احزاب تشکیلدهنده کابینه ائتلافی کنونی در تلآویو، تبدیل به اپوزیسیون خیابانی و سیاسی خواهند شد و برای اعاده حیثیت بر باد رفته خود، حاضر نیستند صرفا در خفا و سکوت به فعالیتهای خود علیه کابینه جدید ادامه دهند. به عبارت بهتر، جای بازیگران در تلآویو تغییر خواهد کرد اما اصل منازعه (بلکه با ابعادی وسیعتر ) به قوت خود باقی خواهد ماند.