نمایشهای پیش از تاریخ ایران مانند رقص با صورتک بز گرداگرد سفالینهها، ما را متوجه درک حکمت کاربرد نقاب و فهم نقاب و پرسوناژ میکند و امروز در درک صورتکهای بازیگران سیاسی در نمایش شبکههای خارجی مانند بیبیسی یاری میرساند و به درد تأویل و همچنین ساختارزدایی خلاق و فهم مقاصد مضحک میخورد. همانطور که در درک ژرفای ایستادگی جدی ایرانیان در نمایش جدی سوگ سیاوش امر متضاد رخ مینماید. این میراث درهر دو شکل کمیک و تراژیک پس از اسلام ادامه یافت. مقاومت در دل فاجعه و زنده نگاه داشتن ایستادگی بر حق در میان مردم به نمایش تعزیه ارتقا یافت که حقیقت هستیشناسانه انسان کامل را پاس داشته و وجه دست انداختن نیروی حماقت در شکل سایه بازی، سیاه بازی، لعبت بازی، مضحکه، تقلید، خیمه شب بازی، خیال بازی، تفریح مردم را در خندیدن به ریش بلاهت قدرت و دلقک بازی شکل داده است. کسانی مثل مهدی نصیری و زیباکلام و مجموع بردگان شبکههای متوفی و رو به موت، بازیگران نمایش عروسکی یا زنده انواع این بازیهای مضحکند و در دستگاه سیاه بازی و خیمه شب بازی روحوضی دستگاه استکبار نقش ایفا میکنند. اما از آنجا که کارگردان اجنبی به ظرایف عمیق فرهنگی هنر مردمی ایران آشنا نیست و کارگزاران ایرانی، کارگردانانی ابزارگونه، نابلد و بیخویش و عروسکواره و بیخردند، گاهی در نمایش همه فرم را قاطی میکنند و بهشدت خنده مردم آگاه به کم و کاست نمایش را برمیانگیزاند. مصاحبه بیبیسی با آقایی به اسم نصیری که اخیرا افسار جاهطلبی به دست شیطان داده و کاریکاتور راه طی شده و رسوای دکتر سروش و کدیور شده و مأموریت ضد انقلاب الهیشان را ادامه میدهد، چیزی نبوده جز قاطی کردن سایه بازی، خیال بازی، تقلید، مضحکه و نمایش عروسکی خیمه شب بازی!
نکته مهم این مصاحبه، حرفهای هپروتی و خیالات و اوهام سطحی آقای مهدی نصیری نیست، بلکه ورشکستگی و نمایش فلاکت اربابان جهانی یهود بیبیسی و روچیلدهاست و دربار بدبخت سلطنتی در حال اضمحلال با شاهکی فاسد و فرتوت و دم مرگ که دارد فرافکنی میکند. حقیقت را باید اینجا جستوجو کرد: مقاومت شکوهمند، عزیز و پیروزمند غزه که فرزند انقلاب اسلامی است، چیزی برای رژیمهای شیطانی باقی نگذاشته، صورت پلشت، برزخی، درنده، کودککش و خونریز بدتر از نژادگرایی سنتی هیتلریشان در جهان عریان و منفور شده، رؤسای آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان امروز چهره انسان ندارند و از هر حیوان وحشی بدتر و بیارزشترند و ناقوس مرگ و تقدیر سعیر و هیزم جهنمی بودنشان نه در ملکوت که در همین زمین و سرزمینشان طنین افکنده است. برای همین است که غرب همه مهرههای نامدار سیاسی، فلسفی، حقوق، جامعهشناسی و رسانهاش را گرد آورده از هابرماس تا ژیژک که از نظام مثلا دموکراسی لجنزده و عفونت زایش دفاع کنند. این تلاش مذبوحانه در ارتباط با ایران به این دلقکبازی با سایهها و تقلید و مضحکه ختم شده است. تا در اوج رسوایی و شکست و نومیدی و تهوع میلیونها انسان از این خونخوارگی بینظیر و صدای فریاد مردم آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، اتریش، نروژ، دانمارک، سوئد، اسپانیا، آمریکای لاتین، آسیا، آفریقا و... رقص بز راه بیندازد و حواسها را پرت کند. شوخی آنجاست که این افشا و تخم طوفان فروپاشی افشان در جهان با دمیدن حرفهای برخاسته از بادشکم، میخواهد روح زندگی در آن بر دمد و اپوزیسیون را از وضعیت روحی مرگزده نجات دهد! پس اصل موضوع واکنش مذبوحانه و منفعل برابر طنین مرگ دشمنان ایران است که برنامه بیبیسی خزعبلاتی پیرامون اوهام فقدان رهبری و ولیفقیه ایران را در بوق کرده است اما بیچارگیشان آن است که بهیاد نمیآورند یک بار همین را درخصوص فقدان امام بازی کردند که مضحکهای از آب درآمد.
دومین نکته فلاکت بیبیسی که پس از تعطیل دو شبکه نوکر، دست تنها شده و مضحک بودن کارش از همین حالا ظاهر گشته، ربط دارد به امید بستن به کسی چون مهدی نصیری که به امثال او بگوید در داخل ایران گرد بیایید و سازماندهی شوید تا در وضعیت فقدان، مانند زمان رحلت امام(ره) ابتکار به دست کانون پنهان قدرت نیفتد.
خداراشکر که دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی ازاحمقان هستند واصلا دشمنی با حق، آدم را ابله میکند. زیرا بعد از ۴۰سال هنوز نمیدانند انقلاب اسلامی را خدا باحسین(ع) و فررندانمعصوم ایشان و امامرضا(ع) این پادگان قیامقائم(عج) و یاران حضرت ولیعصر(عج) وصاحبالامر،در نجفوکربلا وقم، حضرتابوالفضل(ع)، حضرتزینب(س) وبهویژه حضرتمعصومه(س) و بهدست کل مردم مؤمن ایران وسربازان امام زمانش را در عراق، لبنان، یمن، سوریه و... وحوزههای علمیه و اولیای پاک خدا و قلوب و دعای مسلمانان و مستضعفان جهان حفظ میکند و نه این و آن محفل سیاسی و نظامی مخفی. مغز کودتاچی بیبیسی از این بیشتر توان درک حقیقت ندارد.
این دو نکته را داشته باشید: یعنی واکنش فلاکت بار بیبیسی و در اصل اربابانش برابر درخشش حیات نو و پیروزی جهانی ایران و مقاومت اسلامی و غزه و انقلاب اسلامی از یکسو ودلخوشکنک سایه بازی مسخره و علم کردن اوهام فقدان رهبری (خداوند عمر طولانی و برکات روز افزون نصیب شان فرماید) و از طرف دیگر متوسل شدن به هر حشیش و پر کاهی چون نصیری و زیبا کلام و اپوزیسیون مفلوک داخلی، برای امید دادن به اذناب داخلی شیطان در این نومیدی ژرفشان، کلیدی برای فهم خاصیت بیچاره این برنامهها و ورشکستگی بیبیسی و واکنش سطحی اوست. خود حرفها ارزشی برای پاسخگویی ندارد اما برای خالی نبودن عریضه میتوان به فضاحت و خیالپروری واهی ومضحکش پرداخت وخندید.
زبان اوهام وحرفهای سایه بازی
اما متن گفتوگوی نصیری خوانساری، دیپلمات رژیم مستبد و نوکرانه شاه همان زبان اوهام است که فقط بهدرد سر پا نگاه داشتن اپوزیسیون و اقشار آمریکایی ما میخورد که از معجزه مقاومت غزه و آبرومندی ایران و خیزش جهانی و نفرت علیه اربابانشان دچار ضربه مغری شدهاند.
دروغ
برنامه بیبیسی از اول با دروغ مجری شروع میشود و تهمت به امام عزیز که گویا وعده داده بوده، حکومت آینده ایران همان دموکراسی غربی خواهد بود. این کذب عیان برای آن است تا ایده احمقانه نظام سلطانی را به زبان نصیری مطرح سازد. اگر جوانان جاهل به مستندات قطعی و حافظه مواضع امام دسترسی ندارند، جز افرادی بامرض قلوب این دروغ را باور نمیکنند. یک دهه و اندی تدریس حکومت اسلامی و اصل ولایت فقیه و دفاع از جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد، پیش از پیروزی انقلاب و تصویب قانون اساسی در سال ۵۷ و ثبت سخنان امام درصحیفه نور، شهره خاص و عام است و شناخت کامل اغوای دموکراسی غربی و نقش قدرت فاسد ضد مردمی سرمایه در آن شبههای برای مخالفت امام با فریب فساد ضد دینی دمومراسی لیبرال و لیبرالیسم و باور لیبرالها باقی نگذاشته بود و همه جا نظرشان را بیان و از معماری نظام حکومت اسلامی در قالب جمهوری اسلامی فقیهانه دفاع کرده بودند. حالا بیبیسی و امثال شیطان زدههای تازه بهدوران رسیده با دروغزنی نمیتوانند ماموریت شیطانی خود را به انجام برسانند. توسل به دروغ در این گفتوگو همان اولین نشانه شیطنت نصیری است. دوستانی متحیرند که چگونه آدمی افراطی که نمیخواست سر به تن شهید آوینی باشد، امروز به این مواضع بیآزرم علمی و سرشار از جعل نفسانی میغلتد. دقیقا تعجبی ندارد. به سبب همان افراطیگری که ریشه در عدم تهذیب و تزکیه نفس دارد، این تغییر روی داده است. تغییر انسان حقیقیترین واقعیت حیات دنیوی است . اما انسان تغییر از ظلمات به نور یا از نور به ظلمات را پشت سر میگذارد. روکردن به نور و عبودیت خدا، نشانهاش بیداری، مراقبت، تزکیه و بندگی خالص و رهایی از اهواست. کتاب خدا هم تزکیه را مقدم بر تعلیم پیش میبرد.
درعصر ظهور و پیشا رهبری امام موعود عدل جهانی(عج)، رخداد عریانسازی حقیقتها صورت میپذیرد، عالم و عامی آزمایش میشوند، سزاوار حضور در صف ایمان هستند یا صف کفر و حجت تمام خواهدبود. مرجع، مجتهد، روحانی، سیاستمدار، دانشمند، فیلسوف، مدعی ولایتفقیه، انقلابی، اصلاحطلب، روشنفکر و مردم همه آزمایش میشوند و نفوس بیمار و دروغزن عریان خواهندشد. جاهطلبی و هر حب دنیا مایه سقوط در صف دوزخی دشمنان خدا و اسلام و مقابله با حق خواهدشد. پس تعجب ندارد به سبب عدم تزکیه نفس، امثال حضرات نامدار نظیر کاظم شریعتمداری و دیگر آقایان و تحصیلکردگان با هوش علم دین و شیرازی و دیگران سقوط کنند که نصیری خاک پای آنان هم نمیشود و خدا به آنها و به بیچارگانی هزار بار گناهکارتر چون من رحم کند. راز همان اراده خدا به جدایی صف نفاق باطنی در عصر پیشا ظهور است؛ زیرا امام زمان به سربازان خالص نیاز دارد و تحمل مشقات جهاد و مقاومت بدون این تزکیه و با لفاظی، سیاستبازی، تکبر، عجب، غرور و جاهطلبی ممکن نخواهدشد. دروغگویی در این گفتوگو اولین سند ظلماتش از همان ابتداست.
نظام سلطانی
نصیری، سارق ایده نظام سلطانی از اسلاف ضد انقلابی چپ خود است و خواندن مواد درسی حوزوی به شیوه تحصیل دانشگاهی و بدون تقویت تقوا و تهذیب نفس، از او سایه دستچندم شیرازیها ساخت که انتقام شیطان و انگلیس از مجاهد اعظم میرزای شیرازی است. سروش و کدیور و دیگران هم مانند استادان خود قربانی همین هوش وزبانآوری و فقدان تزکیهنفس خودپرستی شدند و حالا هم بازیگر تازهرسیده نمایش سیاهکاری وخیمهشببازی که سرنخش دست شیطان است، همین مرض وغرض را دارد.
نصیری میگوید نظام سلطانی در جمهوری اسلامی چیزی بیشتر از نظام سلطنتی است؛ زیرا در نظام سلطنتی ما با مشروعیت الهی روبهرو نیستیم؛ اما جمهوری اسلامی خود را با منتسب کردن به آسمان، ابعاد معنوی پیدا میکند. نصیری در تقلید از نظریه سلطانی و سرقت از دست روشنفکرانی که قبلا از دست مستشرقین سرقت کردهاند بیسوادانه حرف میزند که حتی اطلاع ندارد جدا از خلفای غاصب در اسلام، حتی شاهان انگلیس و فرانسه و کل اروپا حتی ناپلئون هم با مقدسسازی جعلی پاپ و ادعای گرفتن حکومت و تاج از آسمان به سلطنتش ابعاد دینی و الهی میبخشید و گرفتن تاج از پاپ و خود برسر گذاشتن یک بدعت امپراتوری مدرن بود و شاه هم به دروغ سلطنتش را ودیعه الهی وانمود میکرد. فرق حکمرانی حقیقتا رو به ا... امام و متصل به فرمان الهی و فرمانبرداری از امام زمان با حکومتهای جائر همان چیزی است که آدم نامهذب و بیگانه از توبهای مثل نصیری در پی اساتیدش فهم نتواند کرد. خواهیم دید یک طلبه ساده درس خارج اگر بیمرض قالب باشد، میداند فرق ولایتفقیه الهی و نظام سلطانی نفسانی چیست و نصیری نمیداند.
خیالپروریهای واهی خدا را شکر که دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی از احمقان هستند و اصلا دشمنی با حق، آدم را ابله میکند. زیرا بعد از ۴۰سال هنوز نمیدانند انقلاب اسلامی را خدا با حسین و فررندان معصوم حسین(علیهمالسلام) و امام رضا(علیهمالسلام) این پادگان قیام قائم(عج)ویاران حضرتولیعصر(عج) وصاحبالامر، در نجفوکربلا و قم، حضرتابوالفضل(علیهمالسلام) و حضرتزینب(سلاما... علیها) و بهویژه حضرت معصومه(سلاما... علیها) و بهدست کل مردم مؤمن ایران و سربازان امام زمانش در عراق، لبنان، یمن، سوریه و... و حوزههای علمیه و اولیای پاک خدا و قلوب و دعای مسلمانان و مستضعفان جهان حفظ میکند و نه این و آن محفل سیاسی و نظامی مخفی! مغز کودتاچی بیبیسی از این بیشتر توان درک حقیقت را ندارد.
این دو نکته را داشته باشید: یعنی واکنش فلاکتبار بیبیسی و در اصل اربابانش برابر درخشش حیات نو و پیروزی جهانی ایران و مقاومت اسلامی و غزه و انقلاب اسلامی از یکسو و دلخوشکنک سایهبازی مسخره و علم کردن اوهام فقدن رهبری (خداوند عمر طولانی و برکات روزافزون نصیبشان فرماید) و ازطرف دیگر متوسل شدن به هر حشیش و پر کاهی چون نصیری و زیباکلام و اپوزیسیون مفلوک داخلی برای امید داشتن به اذناب داخلی شیطان در این نومیدی ژرفشان. کلیدی برای فهم خاصیت بیچاره این برنامهها و ورشکستگی بیبیسی و واکنش سطحی اوست. خود حرفها ارزشی برای پاسخگویی ندارد اما برای خالی نبودن عریضه میتوان به فضاحت و کودنی و خیالپروری واهی و مضحکش پرداخت و خندید.