بعید نیست که تفکر استعماری از «نیل تا فرات» نتانیاهو، ریشه در همین تساهل و تسامح دارد. این اقدامات در حالی انجام میشود که اکثر دولتهای غربی حمایت کامل خود از اسرائیل را اعلام کردهاند و همین چراغ سبز باعث افزایش جنایتهای صهیونیستهای فاسد در سرزمینهای اشغالی شده است. این اعمال ضدبشری که یک نسلکشی آشکار است، تنها با ائتلاف دولتهای مسلمان و تحریم اسرائیل متوقف میشود. عدم تامین نفت و ارسال ارزاق به سرزمینهای اشغالی میتواند به بقای اسرائیل پایان داده و منطقه غرب آسیا را از لوث وجود این غده سرطانی پاک کند. هفتهها از آغاز طوفانالاقصی میگذرد و طی این چند روز همه اخبار مهم حول محور جنایتهای صهیونیستها در فلسطین است و حتی مردم نقاط مختلف جهان که هیچ قرابت دینی، ملیتی، منطقهای و... با مردم مظلوم غزه ندارند تنها به حکم انسانیت، معترض جنایتها و قساوت رژیم اشغالگر قدس و خواستار توقف آن شدهاند اما در این میان حکام عرب جبهههای سیاسی و بینالمللی را رها کردهاند و غرق در کارناوالهای تفریحی و رویدادهای ورزشی هستند و چشمها و گوشهای خود را براخبار غزه بستهاند، گویی با خوی استکباری و ددمنشانه آمریکا، اسرائیل و همپیمانانشان بیگانه هستند و خیال نمیکنند که ممکن است روزی نیز نوبت آنها برسد و سرزمین و حیثیت عربیشان زیر چکمههای سربازان دیوصفت صهیونیسم جهانی لگدمال شود.
برهم زدن معادلات صهیونیستها
رهبر معظم انقلاب برای چندمین بار کشورهای مسلمان و عربی را مخاطب قرار داده و با تأکید بر لزوم بسیج دنیای اسلام، پافشاری دولتهای اسلامی بر قطع فوری جنایات و بمبارانها در غزه را ضروری خواندند و از این دولتها خواستند راه صدور نفت و ارزاق به رژیم صهیونیستی را مسدود و با آن رژیم همکاری اقتصادی نکنند. راهکاری که مسبوق بهسابقه است و پیش از این از سوی اعراب مورد استفاده قرار گرفته و همه معادلات صهیونیستها را برهم زده و آنها را به زانو در آورده است؛ وارد کردن شوک نفتی به رژیم غاصب در جریان جنگ کیپور رخ داد. تقریبا نیم قرن پیش و در همین ماه اکتبر جنگی بین مصر، اسرائیل و چند کشور عربی با اسرائیل رخ داد و این کشورها به اسرائیل و تأسیسات آن حمله کردند و در طول این جنگ که به مدت پنج ماه طول کشید، تحریم نفتی را علیه صهیونیستها، متحدان آن و شرکتهایی که با اسرئیل مبادلات اقتصادی و تجاری داشتند، اعمال کردند و این تاکتیک میتوانست تحولات ژرفی را بهدنبال داشته باشد و راهبردهای اسرائیل در تعامل با اعراب را تغییر دهد اما محمدرضا شاه پهلوی قاعده را نپذیرفت و نفت مورد نیاز رژیم غاصب را تامین کرد. این ابزار سیاسی یکبار دیگر در جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل مورد استفاده قرار گرفت و طی آن آمریکا سیاستهای خود در قابل اعراب را تغییر داده و خود را ملزم کرد با اجتناب از تحریک اعراب بهانه دست آنها ندهد و مانع از وقوع تکرار چنین اقدام جمعی شود.
مهمترین مسأله اشغالگران
در حال حاضر تامین امنیت بنادر نفت و آبهای سرزمینی مهمترین مسأله اشغالگران است تا به این ترتیب در حوزه واردات دچار اختلال نشوند، بنابراین تحریم نفتی میتواند معادلات طوفانالاقصی را تغییر داده و به نفع مردم مظلوم و مقتدر غزه رقم بزند، چرا که نفت عنصر بیبدیلی برای ضریب دادن به قدرت کشورهای منطقه است و امکان جایگزینی آن برای آمریکا و اسرائیل هزینهبر است و محاسبات آنها را دگرگون میکند. ایده اتصال منطقه از طریق راهآهن که از سوی رژیماشغالگر قدس مطرح شد و مورد حمایت آمریکا قرار گرفت نیز در همین راستاست؛ رونمایی از کریدور دریایی ــ ریلی شرق به غرب که ترانزیت تجاری میان کشورهای اروپایی، اسرائیل، اردن، اعراب خلیجفارس وهند را برقرار میکند در واقع قابلیت این را دارد که رژیم فاسد صهیونیست را به شاهراه امن و مرکز ثقل تجارت بینالمللی تبدیلکرده و زمینه انزوای کشورهای منطقه را فراهم کند، بنابراین لازم است لطمات ناشی از این طرحها که منافع دولتهای مسلمان را تهدید میکند موردمداقه قرارگرفته و با اجماع منطقهای خنثی شود.