درواقع هر زمان تب شیوهای از نامگذاری بالا میگیرد و اسم سریالها از دم به «ان» (یکی از نشانهای جمع فارسی) ختم میشود یا نام شخصیت اصلی که اغلب زن هم هست، به جای اسم سریال خودنمایی میکند. به این ترتیب با مرور اسامی آثار تلویزیونی به ویژه سریالهای نمایشی، میتوان به چند الگوی واحد رسید که فصل مشترک نامگذاریهاست. در این گزارش برخی از این موارد را با ذکر مثال مرور کردیم. الگوهای نامگذاری اگر با فاصله کمی از هم به کار گرفته شوند، به اصطلاح تب راه میافتد و تا مدت زمانی ادامه مییابد. نمونهاش را میتوان در تشابه نامگذاری سریالها در اواخر دهه ۸۰ تا دهه ۹۰ مشاهده کرد. به طور کلی «نام» اولین رکن در جذب و تبلیغات است و میتواند کنجکاوی بیننده را برانگیزد تا به تماشای سریال ترغیب شود و خلاقیت نداشتن در این مورد از کف دادن یک فرصت طلایی برای دیده شدن و ماندگاری در اذهان مخاطبان است.
جمع بستن یک عنوان با «ان» یا «ها» یکی دیگر از فرمولهای پر کاربرد در نامگزینی است. سریالهای بیداران(۱۳۶۹)، همسران(۱۳۷۳)، پزشکان(۱۳۷۷)، طلسمشدگان(۱۳۸۲)، صاحبدلان(۱۳۸۵)، بیگناهان(۱۳۸۷)، کارآگاهان(۱۳۸۷)، دلنوازان(۱۳۸۸)، خستهدلان(۱۳۸۸)، رستگاران(۱۳۸۸)، مسافران(۱۳۸۸)، پرستاران(۱۳۹۵ و ۱۳۹۶) و دلدادگان (۱۳۹۷)، مستوران(۱۴۰۱ و ۱۴۰۲) یا باجناقها(۱۳۶۶)، همسایهها(۱۳۷۲)، پسرعموها(۱۳۷۳)، دوقلوها(۱۳۷۵)، همشاگردیها(۱۳۷۷)، پسرخالهها(۱۳۷۹)، این زمینیها(۱۳۷۹)، همسایهها(۱۳۷۹)، بانکیها(۱۳۸۲)، باجناقها (۱۳۸۳)، پیرمردها(۱۳۸۸)، دوقلوها(۱۳۹۸) و... برخی از این موارد هستند. با مرور قصه سریالهای مطرح شده مواجه میشویم که گاهی اصلا نام انتخاب شده همخوانی چندانی هم با محتوا ندارد یا سادهترین گزینه برای آن قصه به شمار میرفته است. به همین دلیل این نوع نامگذاری گاهی سوژه طنزپردازان هم شده است.
برگزیدن اسم شخصیت اصلی به عنوان نام سریال یکی از روشهای پرکاربرد در تمام دنیاست که از قدیمالایام برای نامگذاری داستان کوتاه، رمان، نمایشنامه و... مورد استفاده بوده است. تاریخ سریالها و فیلمهای تلویزیونی پس از انقلاب را هم که مرور کنیم به رعنا (۱۳۶۸)، معصومه (۱۳۷۵)، نرگس (۱۳۷۷)، حنانه (۱۳۷۷)، مریم مقدس (۱۳۷۹)، خاتون (۱۳۸۱)، هنگامه (۱۳۸۳)، ریحانه (۱۳۸۴)، پروانه (۱۳۹۲)، وفا (۱۳۸۵)، نرگس (۱۳۸۵)، پریدخت (۱۳۸۶)، بانو (۱۳۸۸)، آذر (۱۳۹۰)، ستایش (۱۳۸۹، ۱۳۹۲ و ۱۳۹۸)، یلدا (۱۳۹۱)، حانیه (۱۳۹۳)، مدینه (۱۳۹۳)، کیمیا (۱۳۹۴)، پریا (۱۳۹۵)، مینو (۱ ۳۹۷)، وارش (۱۳۹۸)، مرضیه (۱۳۹۸)، نجلا (۱۳۹۹ و ۱۴۰۱) و... جزو این مجموعهها هستند. علاوهبر اسم زنان سریالها و تلهفیلمهایی هم داشتیم که با نامهای مردانه شناخته شدند؛ نظیر حسامالدوله (۱۳۶۴)، امیرکبیر (۱۳۶۴)، بوعلی سینا (۱۳۶۴)، یونس (۱۳۷۷)، شیخ بهایی (۱۳۸۲)، شهریار(۱۳۸۷)، حبیب (۱۳۹۰)، پژمان (۱۳۹۲)، میکائیل (۱۳۹۴)، جلال (۱۳۹۸ و ۱۳۹۹)، یاور (۱۴۰۰)، سوران (۱۴۰۲) و... سریالهایی هم هستند که نامشان با ترکیب نام شخصیتهای اصلی یا همراه با واژههایی برگرفته از مفهوم قصه ساخته شده است. مثل مش خیرا... صندوقچه اسرار (۱۳۷۲)، رویای نرگس (۱۳۷۴)، حکایت میرزا یحیی (۱۳۷۴)، خاله سارا (۱۳۷۷)، امام علی (۱۳۷۵)، یحیی و گلابتون (۱۳۷۵)، دانی و من (۱۳۷۷)، مجید دلبندم (۱۳۷۷)، طفلان مسلم (۱۳۷۸)، یوسف پیامبر (۱۳۸۷)، راز شیوا (۱۳۸۰)، تی تی و بچه خرسی (۱۳۸۹)، مختارنامه (۱۳۸۹)، دختری به نام آهو (۱۳۹۰)، تا ثریا (۱۳۹۰)، ماتادور (۱۳۹۲)، آوای باران (۱۳۹۲)، حکایتهای کمال (۱۳۹۸)، دخترم نرگس (۱۳۹۹) و... . به هر حال این سبک از نامگذاری مخصوصا اگر تنها براساس نام شخصیت اصلی باشد، روشی قدیمی است که اگر چه بهراحتی در ذهن میماند اما سایر ویژگیهای جذابیت برای نام به عنوان یکی از مهمترین عناصر تبلیغات را ندارد. البته اگر با ترکیب مفهومی همراه شود، نتایج بهتری دارد که در بالا به برخی از این موارد اشاره کردیم.
سبک اسمگذاری دیگری هم تبدیل به تب شده است. با نگاهی به سریالهای بعد از انقلاب میتوان رد آنها را با فاصله کم از یکدیگر در دهه ۷۰ تا ۹۰ جستوجو کرد، الگویی که از عنوان اعضای خانواده استفاده میکند و سعی دارد با این نامهای آشنا در ذهن مخاطبان بماند و با آنان ارتباط عاطفی برقرار کند. برای مثال بچههای مدرسه همت (۱۳۷۶)، بچههای بهشت (۱۳۷۷)، بچههای خیابان (۱۳۸۲)، بچههای هور (۱۳۸۴)، بچههای دهکده (۱۳۸۷)، بچههای کوچه دوستی (۱۳۸۸)، بچههای بهشت (۱۳۸۷)، بچههای نسبتا بد (۱۳۹۲) و بچه مهندس (۱۳۹۷) از این دست مجموعهها بودند که پخش شدند و علاوه بر آنها میتوان به برادران خورشید (۱۳۷۴)، برادر خواب (۱۳۷۷)، برادر (۱۳۹۵)، برادر جان (۱۳۹۸)، پدر (۱۳۶۸)، پدرسالار (۱۳۷۲)، پدرخوانده (۱۳۷۸)، پدرخاک (۱۳۸۰)، مادر (۱۳۷۷)، ترانه مادری (۱۳۸۷) و مادرانه (۱۳۹۲) اشاره کرد.
در نام سریالهای باغ گیلاس(۱۳۷۲)، باغ بلور(۱۳۸۱)، باغچه مینو(۱۳۸۲)، باغ مظفر(۱۳۸۵)، باغ ستاره(دهه ۷۰)، باغ سرهنگ(۱۳۹۲)، باغ شیشهای (۱۳۸۸) و... فصل مشترک کلمه «باغ» است یا در سریالهای خانه عروسکها (۱۳۶۰-۱۳۵۸)، خونه مادربزرگه(۱۳۶۶)، خانه من کجاست؟(۱۳۷۱)، خانه بخت(۱۳۷۱)، خانه در آتش(۱۳۷۳)، این خانه دور است(۱۳۷۴)، خانه عروسک(۱۳۷۴)، خانه به خانه (۱۳۷۵)، خانه سبز (۱۳۷۵)، خانه ما(۱۳۷۶)، خانه خشتی ما (۱۳۷۷)، خانه نیکو(۱۳۷۹)، خانه آرزوها(۱۳۸۰)، خانهای در تاریکی(۱۳۸۲)، خانه به دوش(۱۳۸۳)، خانه پدری(۱۳۸۰)، خانه مهر (۱۳۸۱)، خانه اجارهای(۱۳۹۰)، خانهای روی تپه(۱۳۹۲) و... که دردهههای اخیر روی آنتن رفتند، عنوان «خانه» مشترک است. دربیشتر این سریالها قصه دریک خانه یاباغ میگذرد که معمولا صفادارد اما محل اختلاف است.
میتوان الگوهای دیگری هم یافت و به عنوان مسیرهای پر استفاده در انتخاب نام آثار نمایشی تلویزیونی از آنها نام برد. در اینجا تعدادی را به تفصیل شرح دادیم و به برخی دیگر اشاره میکنیم. مثلا سریالهای بانویی دیگر (۱۳۸۲)، بانو (۱۳۸۸)، بانوی عمارت (۱۳۹۷)، بانوی سردار (۱۳۹۸)، مردان طف (۱۳۷۱)، مرد قانون (۱۳۷۴)، مردان جاده (۱۳۷۵)، مردان آنجلس (۱۳۷۷)، مرد هزار چهره (۱۳۸۷)، مرد دو هزار چهره (۱۳۸۸)، مرد نقرهای (۱۳۹۱) و.. جزو آثاری هستند که در سالهای متمادی از عنوان زن (بانو) و مرد استفاده کردند. سریالهایی هم هستند از واژه سفر و همخانوادههای آن برای معرفی خود در قالب نام بهره بردند. برای نمونه: مسافران دره انار (۱۳۷۰)، مسافر (۱۳۷۹)، مسافری ری (۱۳۷۹)، همسفر (۱۳۷۹)، مسافری از اعماق (۱۳۸۰)، مسافر زمان (۱۳۸۲ و ۱۳۸۷)، مسافر پردردسر (۱۳۸۳)، مسافری از گرونگول (۱۳۸۵)، مسافران (۱۳۸۸)، سفر در خانه (۱۳۹۶)، مسافری از هند (۱۳۸۲)، همسفر خورشید (۱۳۹۴) و... . روش دیگر واژههای پرتکرار اول و آخر و ترکیبات آنهاست، نظیر: آخرین روز تابستان (۱۳۶۸)، آخرین سند (۱۳۷۱)، آخرین مرحله (۱۳۷۴)، آخرن فرصت (۱۳۷۴)، آخرین ستاره شب (۱۳۷۴)، آخرین روزهای شاد بودن (۱۳۸۰)، آخرین گناه (۱۳۸۵)، آخرین دعوت (۱۳۸۷)، آخرین شب (۱۳۸۷)، آخرین غزل (۱۳۸۷)، آخرین ایست بازرسی (۱۳۹۱)، آخرین بازی (۱۳۹۳)، اولینبار که در انقلاب شرکت کردم (۱۳۶۱)، اولین شب آرامش (۱۳۸۵)، اولین انتخاب (۱۳۹۲) و...
همانطور که گفتیم نام، اولین مواجهه مخاطب با اثر است و به همین دلیل در ترغیب او برای پیگیری نقش موثری دارد. نمیتوان از این مهم گذشت و اگر با سهلانگاری نامگزینی شود، فرصتسوزی رخ داده است. نام اگر در ارتباط تنگاتنگ با مفهوم باشد، بیشتر در ذهن میماند و همواره شندینش یادآور قصه پشت آن میشود. شنیدهاید میگویند حتی نام بچه بر سرنوشت و شخصیت او اثرگذار است؟ این نگاه را میتوان به آثار نمایشی هم داشت. اگر نگاهی به تئاترهای روی صحنه یا آثار کهن بیندازیم، با خلاقیت بیشتری در انتخاب اسامی مواجه میشویم. گویا نمایشنامهنویسان وسواس بیشتری در گزینش نام به خرج میدهند. البته این به معنای آن نیست که در تلویزیون نامهای ماندگار نداریم. مثلا «خانه سبز» مثال خوبی در این زمینه است. اسمی که گرچه از یکی از فرمولهای یادشده پیروی کرده اما کاملا مطابق قصه و در خدمت مفهوم است. همچنین با شنیدنش حس خوبی به شنونده منتقل میشود، همانطور که تماشای سریال همین حال و هوا را دارد. پس نامهایی که ضمن ارتباط با مضمون همچون یک هدیه دربسته است که مخاطب را برای دیدن و دریافت محتوا قلقلک میدهد. درباره تئاتر هم که اشارهای به آن داشتیم، کوکوی کبوتر حرم، زبان اصلی، پپرونی با دیکتاتور، خشکسالی و دروغ، مراسم قطع دست در اسپوکن، عشق لرزه و... نام برخی نمایشنامههای داخلی و خارجی در سالهای اخیر است. قالب این نامها با محتوای اثر ارتباط مستقیم دارد و تنها به جذابیت اسمی بسنده نکردهاند. شاید برهان این باشد که مدیوم تلویزیون با تئاتر تفاوت بسیار دارد و مخاطبان آن هم معمولا یکی نیستند. البته که نمیتوان نامهایی مشابه را برای سریالی تلویزیونی با مخاطبان میلیونی و از طیفهای متفاوت برگزید، ولی سخن این است که میتوان اولین انتخاب را بهترین ندانست و کمی با مضمون بازی کرد.
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد