زندهیاد آرش میراحمدی به گفته دوستان و همکارانش مردی مهربان و مودب و خوش اخلاق بود و ارتباط خوبی با بچهها هم داشت و همواره دغدغهاش این بود که مردم کشورش و به خصوص بچهها شاد باشند. او در مجموعههای طنز بسیاری از جمله خنده بازار، شکرآباد و دستانداز ایفای نقش کرد و برای ما خاطره ساخت. همچنین برای بچهها هم هنرنماییهای بسیاری داشت. از جمله حضورش در محله گل و بلبل و کلبه عمو پورنگ. اما او روزهای آخر عمرش را به دلیل بیماری به جای بازی مقابل دوربین و خلق شخصیتهای دوستداشتنی و طناز، در بیمارستان سپری کرد و روزهای سختی را پشت سر گذاشت و سرانجام در ۲۸شهریور به دلیل سرطان لوزالمعده در سن ۵۲سالگی درگذشت. یکی از آثار ماندگار او مجموعه خنده بازار بود که در اپیزودهای مختلفی از این مجموعه حضور داشت و هنرنمایی میکرد. آخرین حضور این بازیگر هم به مجموعه طنز دستانداز به کارگردانی شهاب عباسی برمیگردد که در سال۱۴۰۰ بازی کرد.
هنرمندی مخلص
دکتر پیمان جبلی، رئیس رسانه ملی در پی درگذشت آرش میراحمدی در پیامی فقدان وی را تسلیت گفت. متن پیام بدین شرح است: درگذشت آرش میراحمدی، هنرمند توانمند کشورمان را تسلیت میگویم. مرحوم امیراحمدی از جمله هنرمندانی بود که با نقشآفرینی در مجموعههایی مانند خنده بازار، کلبه عمو پورنگ، بچه محل و... بر لبهای مخاطبان خنده آورد و انشاءا... در پیشگاه باری تعالی، اجر این هنرمندی برای شادی دل مردم را ببرد. به بهبودی وی امیدوار بودیم اما در برابر تقدیر الهی جز تسلیم چه چاره است. از خداوند منان برای او که مخلصانه و با دلی پاک جلوی دوربین میرفت رحمت واسعه الهی و برای خانواده، دوستان و هنردوستان صبری جزیل مسالت میکنم.
مثل یک کودک، ساده و معصوم بود
داریوش فرضیایی یا همان عموپورنگ بچهها در مجموعههای محله گل و بلبل و کلبه عموپورنگ با زندهیاد آرش میراحمدی همکاری داشته است. در تماسی که جامجم با او داشت، همین که نام زندهیاد میراحمدی به میان آمد بغض فرضیایی ترکید و تبدیل به اشک شد و با صدایی لرزان به سوالات ما پاسخ داد. حتی گاهی صدایش میگرفت و جملاتش از بغض ناتمام میماند و مدام تاکید میکرد که پیش از مرگ به یاد همدیگر باشیم. او در گفتوگو با جامجم درباره همکاری اش با این هنرمند میگوید: آرش میراحمدی تنها فرد در زندگیام بود که جز مهربانی و کمک به مردم و شاد کردن آدمها و محبت به دیگران کار دیگری بلد نبود. وی همچنین میافزاید: آرش انسان بسیار ساده و بیآلایش و بیحاشیهای بود. تا جایی که من او را شناختم، عاشق بچهها و کارش بود. چون کار کودک میکرد، به زعم خیلی از آدمها مثل یک کودک ساده و معصوم با دلی بزرگ و مهربان بود.
وی در ادامه عنوان میکند: واقعا تاسف میخورم که چنین انسانی از دنیا رفت و چنین دوست و همکاری عزیز و مهربانی را از دست دادیم. هنرمندی که جایش برای همیشه خالی خواهد بود. نه فقط در عرصه هنر که جای او دربین دوستانش هم خالی خواهد ماند. فرضیایی در پایان میگوید: مهمترین ویژگی اخلاقی که از آرش سراغ دارم این است که هیچ وقت هیچ دلی را به درد نیاورد. در این هشت سالی که با او کار میکردم، بزرگترین چیزی که از آرش آموختم این بود که همیشه روی لبش لبخند داشت و هیچ وقت آن لبخند و چهره دوستداشتنی از ذهنم پاک نخواهد شد. آرش هیچ وقت از غمها و دردهایش نمیگفت و همیشه لبخند میزد. بزرگترین افسوسی که میخورم این است که چرا نفهمیدیم و متوجه نشدیم که او هم مثل همه آدمها غم و درد داشت. اما به قدری بازیگر و انسان خوبی بود که ما هیچ وقت متوجه دردها و غمهای او نشدیم. میتوانم بگویم خوش به حال خودم که با چنین انسانی دوستی و همکاری کردم. چون آرش خیلی خوب بود. میتوانست حالا حالاها خیلیها را با هنرش شاد کند.
او یک فرشته بود
نعیمه نظامدوست بازیگر مجموعههایی چون: روز حسرت، نردبام آسمان، چاردیواری، زیر هشت و نونخ جزو هنرمندانی است که در روزهای سخت و بیماری هوای همکاران و دوستانش را دارد و مدام جویای حال آنها شده و سراغشان را میگیرد.
وی درباره همکاری با زندهیاد میراحمدی به جامجم میگوید: من جز خوبی و مهربانی و محبت و انسانیت و نجابت و شرافت از آرش میراحمدی ندیدم. او انسان بسیار محترم و مهربانی بود که نه فقط به دوستان و همکارانش که به همه محبت میکرد و دوست داشت همه شاد باشند. به خصوص اینکه بچهها را هم خیلی دوست داشت و از کار کردن برای آنها لذت میبرد. من این را از نزدیک دیدم و حس کردم. وی ادامه میدهد: میتوانم بگویم هر مفهوم درست و مثبتی که وجود دارد را میتوانستید در وجود این شخصیت معنا کنید. به نظر من آرش میراحمدی یک فرشته بود. از ته دلم میگویم که دیگر چنین انسانی را نخواهیم دید و این جای افسوس دارد که ما چنین انسانهایی را در زندگی کم داریم.
نظامدوست درباره روزهای آخر زندگی زندهیاد میراحمدی هم میگوید: آنها که مرا میشناسند میدانند که همکارانم برایم مثل اعضای خانوادهام هستند. چون سالها و ماهها در کنار هم زندگی میکنیم. آرش میراحمدی برای من یک برادر بود. همانقدر مهربان و دوستداشتنی. من روزهای آخر را میخواستم به دیدنش بروم، اما ملاقات ممنوع بود و خودش هم پیش از اینکه بستری شود گفته بود که در قرنطینه است. بنابراین فقط از طریق همسرش جویای حالش میشدم و مدام دعا میکردم که خداوند او را به همه ما ببخشد. وی همچنین میافزاید: خیلی دوست دارم بگویم که تا زنده هستیم به همدیگر سر بزنیم و قدر همدیگر را بدانیم. چون مرگ برای همه است و ما زمان نداریم. بنابراین تا زنده هستیم سراغ همدیگر را بگیریم و غرورمان را کنار بگذاریم و برای همدیگر قدم برداریم. همواره سعی میکنم این مهم را فراموش نکنم که مرگ مسیری است که همه میرویم. به همین دلیل محبت را انتشار بدهیم و خودپسند نباشیم و خودمان را بالاتر از دیگران نبینیم. یادمان باشد که فقط خوبیهاست که میماند. بنابراین تا زنده هستیم، به همدیگر خوبی و محبت کنیم. چون همه مثل اعضای یک خانواده هستیم. بنابراین هوای همدیگر را بیشتر داشته باشیم. شاید من هم مدام با دوستانم در تماس نباشم و یا آنها را نبینم اما سراغ همه را میگیرم و دوست ندارم فقط موقع شادی و خوشی در کنار دوستان و همکارانم باشم.
دل رفقای آرش با رفتنش شکست
ابراهیم شفیعی را بیشتر با مجموعههای کمدی که برای بچهها و بزرگترها بازی کرده میشناسیم. از جمله مجموعههای افسانه هزارپایان، ناخونک، بچه محل و جورچین. او در گفتوگو با جامجم درباره زندهیاد میراحمدی و همکاریاش با این هنرمند بیان میکند: من و آرش در مجموعههای طنزی که شهاب عباسی میساخت خیلی با هم کار کردیم. همین طور با عموپورنگ هم زیاد کار کردیم. آرش میراحمدی جزو بهترین رفقا و همکاران من در این ۱۳سال بود.
وی ادامه میدهد: ما روزها و شبهای بسیاری را با هم زندگی کردیم و همسفر هم بودیم. میتوانم بگویم علاوه بر اینکه زندهیاد میراحمدی هنرمند خوب و بسیار آدم باسوادی بود، درک بالایی هم از دنیای هنر داشت. انسان بسیار آرام و با شخصیتی والا بود. من فکر میکنم هر کسی که آرش را میشناسد، میتواند بگوید که در این سالها هیچ کسی را ناراحت و آزرده خاطر نکرده است. از هیچ کسی وهیچ چیزی گله نمیکرد.
شفیعی همچنین میافزاید: با رفتن آرش دل همه رفقایش شکست. چون به قدری آدم خوبی بود که هیچ وقت دل هیچ کسی را نشکست و همواره با محبت و لبخند با همه دوستان و همکارانش برخورد میکرد. من وقتی فیلم او را در روزهای پایانی عمرش دیدم، خیلی افسوس خوردم. تصویری که از او همواره در ذهنم داشتم، همیشه چهره خندان و آرام و مهربان او بود. وی در پایان هم عنوان میکند: بودن در کنار آرش و همسفر شدن با او برای همه دوستان و همکارانش لذتبخش بود. در این دنیا انسانهایی از جنس آرش کم پیدا میشود. بنابراین جای خالیاش برای همیشه بین دوستان و همکارانش خواهد ماند.
وقتی آرش میراحمدی مهندس ابومهدی شد
زندهیاد آرش میراحمدی در یک فیلم کوتاه، نقش شهید مهندس ابومهدی را بهشکلی کاملا متفاوت ایفا کرد. در حالی که اغلب میراحمدی را به دلیل بازی در مجموعههای طنز به عنوان یک بازیگر کمدی میشناسیم، سال۹۹ در فیلم کوتاه «سرباز» از تولیدات باشگاه فیلم سوره که روایتی از زندگی و شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی بود و اثری کاملا جدی تلقی میشد، نقش شهید مهندس ابومهدی را با بازی کاملا متفاوتی ایفا کرد. فیلم کوتاه سرباز در نخستین سالگرد شهادت حاجقاسم سلیمانی به کارگردانی محمد پایدار در باشگاه فیلم سوره ساخته شد و در مدت زمان کوتاهی یکی از آثار پربازدید فضای مجازی شد.