مجید شاه حسینی در برنامه «حماسه خوان» شبکه یک مطرح کرد

پاسخ عاشورا به سینمای ضد جنگ

یکی از برنامه های پرمخاطب شبکه یک در آن مباحث مهم و جدی مطرح می شود و کارشناسان صاحب نام و صاحب نظری در آن حضور پیدا می کنند، برنامه «حماسه خوان» است که در جمعه شب گذشته میزبان مجید شاه حسینی پژوهشگر و مدرس بود و بحث از سریال «عاشورا» آغاز شد و به مباحث مهم تاریخی دیگری هم پرداخته شد. همچنین در این گفت و گو شاه حسینی درباره تفاوت سینمای جنگ و دفاع مقدس هم نکاتی را بیان کرد.
یکی از برنامه های پرمخاطب شبکه یک در آن مباحث مهم و جدی مطرح می شود و کارشناسان صاحب نام و صاحب نظری در آن حضور پیدا می کنند، برنامه «حماسه خوان» است که در جمعه شب گذشته میزبان مجید شاه حسینی پژوهشگر و مدرس بود و بحث از سریال «عاشورا» آغاز شد و به مباحث مهم تاریخی دیگری هم پرداخته شد. همچنین در این گفت و گو شاه حسینی درباره تفاوت سینمای جنگ و دفاع مقدس هم نکاتی را بیان کرد.
کد خبر: ۱۴۲۲۲۶۸
نویسنده گروه رسانه

محمد علی صمدی میزبان برنامه از مهمان سوال کرد که نظر او درباره سریال «عاشورا» چیست و این سریال را چگونه دیده است که مجید شاه حسینی پژوهشگر و مدرس در پاسخ به این سوال گفت: من سال 1400 و در چهلمین دوره از جشنواره فیلم فجر فیلم «موقعیت مهدی» را دیدم. در آن سال ما عضو هیات انتخاب بودیم و به همین دلیل نسخه مفصل تری از فیلم را دیدیم که قسمت هایی از این سریال را که امروز می بینید، جزو آن فیلم بود که به دلیل اینکه باید در زمان جشنواره قرار می گرفت، کوتاه شد. از همان جا مشخص بود که با یک پدیده در عرصه سینمای دفاع مقدس مواجه هستیم. برخی دوستان مدیر در سازمان صداوسیما تماس گرفتند و تبریک گفتند. من هم گفتم با وجود اینکه این جشنواره سینمایی است، اما قطعا این تولید تلویزیونی سیمافیلم بهترین کار جشنواره از نظر من است و امیدوارم در جشنواره قدرش دانسته شود. بنابراین نظر من از همانجا مشخص بود. الان هم که به همراه بینندگان سریال «عاشورا» را می بینیم، نظرم همان است. یعنی یک کار خیلی درست، سخت و سنجیده، به قواره و قاعده و مطابق با ظرف زمانی و مکانی وقوع حوادث اسفند سال 1362 و با همه جزییاتش را می بینیم.

وی ادامه داد: نمی خواهم بگویم که این اثر یک کار صد در صد عالی و طراز است، اما کار به آن لایه های بالای الگوی دفاع مقدس کاملا نزدیک است. هم در پشت جبهه و در جاهایی که شهر را قاب می بندد و هم زندگی رزمندگان . چون یک الگوی زیست هشت ساله بود. رزمندگان درس می خواندند، زندگی می کردند، ازدواج می کردند. فرزند می آوردند. می جنگیدند. مجروح می شدند. شهید می شدند. زندگی در جریان بود. این الگوی زیست دفاع مقدس را کاملا در این کار می بینیم و به نظرم از این جهت یک کار طراز است و در قیاس با سایر شقوقی که در طی این سالها به اسم دفاع مقدس و با بودجه سینمای دفاع مقدس ساخته شده، اما در عمل تقلید ناشیانه ای از ضد جنگ های آمریکایی و اروپایی بوده، قطعا این کار یک سروگردن بلندتر می ایستد. 

جنگ، موتور تاریخ است

با توجه به اینکه  شاه حسینی جزو افراد صاحب نظر در این حوزه است که بتواند سینمای دفاع مقدس را از سینمای ضد جنگ تفکیک کند، مجری درباره این تفکیک سوال کرد و او افزود: شاید بیش از بیست سال است که تفاوت میان زیرشاخه های سینمای جنگ را در برنامه های مختلف صداوسیما عرض می کنم. پاسخ درخوری هم نمی گیرم. نه کسی این نظر را رد می کند. چون نظر من نیست. یک برداشت کلی از آنچه که در سینمای دنیا ذیل ژانر جنگ اتفاق افتاده است که یک بحث کاملا علمی و سینمایی است و نه کسی اعتنا می کند که لااقل دیگر آن اشتباه را مرتکب نشویم. یک توطئه سکوت است. این بار هم ما می گوییم. ان شاالله فیلمسازان آینده بشنوند. واقعیت این است از زمانی که سینما متولد شد، ژانر جنگی هم متولد شد که اولین مصادیق صامتش را ما در جنگ جهانی اول داریم. از همان دوره هم گونه جنگ و هم گونه ضدجنگ به عنوان دو زیرگونه مصادیقی ازآن پیدا شده است.

وی توضیح داد: جنگ جهانی اول بسیار جنگ تلخی است. یعنی در جبهه غربی فرانسه بیش از چهار میلیون سرباز در خطوط مقدم کشته شدند و تعداد تلفات در پشت خطوط مقدم از این هم بیشتر بوده است. مثلا در جبهه ثوم یک میلیون سرباز ظرف کمتر از چند ماه کشته شدند و جنگلی که در آنجا بود، در اثر بارش هزاران گلوله توپ و خمپاره تبدیل به باتلاق شد و پیکر بسیاری از این سربازان زیر باتلاق فرو می روند و هیچ وقت پیدا نمی شوند. یا در جبهه وردن وضعیت همین است. لاجرم سربازان فرانسوی و آلمانی که از آن جنگ برگشتند، منطق شان جنگ لعنتی بود. چون نمی دانستند اصلا برای چه چیزی می جنگند. چهار سال این جنگ پوچ و جنگی که پایانش چهار امپراطوری عثمانی، اتریش، مجارستان و روسیه تجزیه شد. در هر صورت یکی از خونین ترین جنگ های تاریخ است و از اینجاست که ادبیات ضد جنگ و سینمای جنگ متولد می شود. اگر مخاطبان می خواهند مصداق آن را ببینند، کتاب «در جبهه غرب خبری نیست» نوشته اریش ماریا رمارک را مطالعه کنند و سه اقتباس سینمایی 1930، 1974 و 2022 که از این رمان اتفاق افتاده است هم وجود دارد. گونه جنگ هم کاملا مشخص است. گونه ای است که اکشن و پر از حادثه و حماسی است. عرق ملی و میهنی دارد و در آن افراد می کشند برای اینکه میهن پرست هستند. کشته می شوند، چون وطن دوست هستند. جنگ دلیل خودش است. از یونان باستان تا امروز فیلسوفانی بودند که معتقد بودند جنگ، موتور تاریخ است.

شاه حسینی همچنین درباره شباعت دفاع مقدس و اربعین عنوان کرد: اصلا تاریخ چیزی نیست جز فاصله میان جنگ ها. این تعریفی است که از فلاسفه یونان داریم. این هم یک نگاه به جنگ است و معتقد است که اگر نباشد، بسیاری از پیشرفت ها پدید نمی آید. بسیاری از اختراعات حاصل نمی شود. نگاه سوم که با وقوع انقلاب اسلامی ایران بازتعریف شد و ریشه در عاشورا و صدر اسلام داشت، جنگ را ذیل عنوان تاریخ مقدس می فهمد، نه تاریخ عرفی. در جنگ به معنای دفاع مقدس شما بخشی از تاریخ مقدس هستید. عقبه ای به نام کربلا دارید و آینده ای به نام ظهور دارید و در این مسیر در یکی از موکب های میان راهی هستید. مثل همین موکب های اربعین که فقط کافی است آن مکان یاب را که روشن کنید، بگوید موکب و عمود چند هستید و تا مقصد چقدر فاصله دارید. همه سختی های این راه پذیرفتنی است. چون در راهی مقدس و به سمت هدفی مقدس گام برمی دارید. چیزی نیست که از خودمان اختراع کرده باشیم. واقعی ترین پدیده ای است که در آن زندگی می کنیم. اگر پدیده ای به بزرگترین تجمع روی زمین به مدت بیست سال تبدیل می شود که البته ما در این بیست سال دیده ایم و از صدر اسلام بوده است، می توان کدام تجمع را در حد اربعین نام برد و کدام سفر را که زائرینش این طور با پای پیاده به جاده بزنند و همه سختی ها را به جان بخرند. در یک کلام فرق میان جنگ با دفاع مقدس تفاوت میان سفر توریستی با سفر اربعین است که یک ذیل تاریخ عرفی اتفاق می افتد و دیگری ذیل عنوان تاریخ مقدس. در تاریخ عرفی و سفر معمولی اساس بر لذت و خوشگذرانی است. به ما سخت بگذرد یادمان می آید.  اما در اربعین همه منطق فرق می کند. همه خرج می کنند و هیچ کسی بار سنگین برنمی دارد و همه برای رسیدن به آن هدف، سبک بار هستند. دفاع مقدس هشت ساله ما اینگونه بود و بسیاری از افرادی که آن منطق را درک کردند، معتقد بودند دفاع مقدس خودش دلیل خودش است. همانطور که اربعین دلیل خود است. منطق این نبود که پیروزی یا باخت در آن دخیل باشد. فتح یا عدم الفتح در آن سالها معنای عندالحسنین داشت. ممکن است امورز رزمندگانی را پیدا کنید که آن خاطرات را با منطق تاریخ عرفی و جنگ های عادی به خاطر بیاورند. شاید به این خاطر است که من نوعی مکان یابم را خاموش کرده ام. وقتی خاموش کنم، گم می کنم کجای تاریخ هستم. شهروند تاریخ عرفی می شوم و گله ها و شکایت ها شروع می شود. اما به محض روشن کردن این مکان یاب ما شهروند دفاع مقدس می شویم و همه تعاریف در آنجا فرق می کند.

شهید باکری منطق انسان کامل است

وی در بخش دیگری از این گفت و گو درباره سریال «عاشورا» گفت: آن چیزی که در فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» ما شاهد بودیم و همین طور در سریال «عاشورا» که امروز بیننده ها شاهد آن هستند، منطق این رشد است. انسانهایی که به یک فضای ملکوتی می روند که انگار روی زمین محقق شده. البته برای ما فارس ها که به زبان فارسی مسلط هستیم، از طریق زیرنویس باید به آن منطق مسلط شویم. اما برای هموطنان آذری این اتصال سریعتر اتفاق می افتد. آن حال عرفانی آقا مهدی باکری و آقا حمید و خانواده و ارتباط با مردم، خضوع و تواضع، خدمتگزاری، ساده زیستی، منطق انسان کامل است. آنچه که شما در مدل شخصیت پردازی رزمندگان می بینید، با یک طنز لطیفی از دوران دفاع مقدس می بینید. تا به امروز بسیاری از کارهایی که با بودجه سینمای دفاع مقدس ساخته شده اند، متاسفانه مصروف کارهای ضدجنگ شده است که به تقلید ناشیانه از کارهای جنگ جهانی اول و دوم و ویتنام و کره ساخته شده است و فقط برچسب ایرانی دارد. اصل بر این است که جنگ پدیده منحوس و پدیده ای است که آدمها در چرخ گوشتش له می شوند و اختیاری از خود ندارند. جنگ نابود کننده جوانی و ارزش های انسانی و کیان خانواده است. در جنگ فساد پشت جبهه، خیانت به هموطنان، باریک شدن مرز میان خودی و دشمن،خودی سیاه و دشمن دوست داشتنی و اینکه گاهی وقت ها می توان به دشمن از دست خودی ها پناه برد و مرگی که هر لحظه قربانی خود را طلب می کند و انسان هایی که از ترس مرگ هر لحظه می میرند. جنگی که مرز خیانت و خدمت خیلی باریک است. در بسیاری از فیلم هی ضد جنگ تاریخ سینما طرف تا دیروز قهرمان استف اما امروز به دلیلی انگ خیانت می خورد و تیرباران می شود. تا دیروز شجاع بوده و می جنگیده اما امروز ترسیده و فرار کرده. یا به اتهام خودزنی در دادگاه محاکمه و اعدام می شود. یعنی مرز میان ارزشها خیلی باریک است. فیلم های زیادی با این منطق ساخته شده است. مثل تمام آثار الیور استون که درباره ویتنام ساخته است. یا فیلم «راه های افتخار»کوبریک و... به قول شهید آوینی اگر ما سرباز آن جنگ ها بودیم، حتما باید ضد جنگ می شاختیم. چون ماهیت جنگی که در تاریخ عرفی اتفاق می افتد، مبتنی بر ظلم و فساد خواهد بود. آدمها نمی دانند برای چه می میرند.

شاه‌حسینی ادامه داد: در منطق دفاع مقدس هر رزمنده رابطه فردی با اصل هستی دارد. خود او یک جهان کوچک است. عالم اصغری است در دل فضای اکبری جهان هستی است. د رتعریف دفاع مقدس هیچ کس بازنده نیست. همه دارند با خدا معامله می‌کنند. 

در ادامه کارشناس برنامه عنوان کرد: در دو دهه گذشته خیلی تلاش دشه است که جنگ ما را هم به این نمونه‌ها و مصادیق متاخری که در توصیف سینمای ضد جنگ راجع‌به‌شان صحبت کردیم نزدیک کنند. متاسفانه این کار را فقط کسانی که با ماهیت و مبانی جنگ تعارض دارند انجام نمی‌دهند. بعضی همرزمان شما و رزمندگان جنگ هم وارد این حوزه می‌شوند و این جایی است که بیشتر آدم را گرفتار می‌کند. می‌گویند جنگ بد است و ما هم موافقیم که جنگ قطعا منحوس است اما ادامه این تفکر است که مشکل درست می‌کند. ممکن است در جنگ فرماندها،ن، نیروها را برای منافع نظامی منطقه قربانی کنند. اینها در حوزه پروپاگاندا هم دستشان بالا بوده است و توانستد این برچسب‌ها را به دفاع مقدس هم بزنند. شنما موافق هستید که پنین اتفاقی دارد می‌افتد؟

 شاه‌حسینی پاسخ داد: بسیاری از آثاری که طی این سال‌ها با بودجه دفاع مقدس کار شده عملا آثار ناشیانه‌ای ضد جنگ بوده که به تقلید از آثار آمریکایی و اروپایی ساخته شده است.  

وی افزود: موفقیت فیلمی مثل موقعیت مهدی و سریالی مثل عاشورا این است که به شدت باورپذیر است چون فطری است و تمام ترس دشمنان جمهوری اسلامی ایران تا به حال این بوده است که این زبان مردمی و به زبان رایج سینمای ما تبدیل شود. واقعیت این است که ما از امری فطری حرف می‌زنیم. اینکه بگوییم هر جتنگ یچون جنگ است بد است مثل این می‌ماند که بگوییم هر جراحی چون جراحی است بد است. شکم پاره، خون جاری و عضوی قطع می‌شود. در طول روز ده‌ها شکم باز می‌شود ولی مرتکبین برخی را می‌گیرند و مجازات می‌کنند چون چاقوکش هستند؛ مرتکبین برخی دیگر را هم تکریم می‌کنند چون جراح هستند یا فرزندی را به این طریق متولد کردند و انسان جدیدی را به دنیا آوردند. جان کسی را نگرفتند. اگر بخواهیم با مراجعه به ماهیت یعنی باز شدن شکم و جاری شدن خون قضاوت کنیم خیلی بی‌عقلی است. حکما هم چنین نگفتند. مولوی شعری دارد که می‌گوید «آن یکی زمین را می‌شکافت / ابلهی فریاد کرد و برنتافت / کین زمین را از چه ویران می‌کنی / می‌شکافی و پریشان می‌کنی...» در نهایت پاسخ داد نادان! دارم شخم می‌زنم تا بذر بپاشم. رویش و محصول در پیش است. منطق دفاع مقدس، منطق دوم است. حالا هرکس جراحی را سلاخی می‌داند مشکل خودش است. واقعیت جنگ با تعریف غرب تلخ است. دفاع مقدس حیات است. در آموزه‌های دینی ما جهاد را حیات می‌دانند. ممکن است بپرسید چرا این موضوع به زبان ریاج در سینمای ما بدل نشده است؟ چون امریذ بود که نشود. به همین سادگی. جمله‌ای می‌گویم و بیش از این شرح نمی‌دهم امیدوارم بینندگان تیزهوش برنامه عمق جمله را دریابند. از تحریم هسته‌ای ما سخت‌تر، شکننده‌تر و محدودکننده‌تر تحریمی است که در حوزه فرهنگ دفاع مقدس و انقلاب بر ما اعمال شده تا نتوانیم از ظرفیت‌های هنری و رسانه‌ای در راستای اهداف انقلاب اسلامی بهره ببریم. اراده‌ای از داخل و خارج وجود داشته ظرفیت سینما و ادبیات نمایشی در اختیار معارف انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و امروز بحث مقاومت قرار نگیرد.  

نزدیک شدن به فرهنگ دفاع مقدس

شاه‌حسینی تصریح کرد: مگر می‌شود در همه علوم پیشرو  تحریم باشید و مانعتان شوند؛ دانشمندانتان را ترور کنند اما استثنا سینمایتان بشود گل سرسبد جشنواره‌های اروپایی؟! و آثار ما یکی در پی دیگری جایزه بگیرد؟! نمی‌خواهم به همه فیلم‌ها که به جشنواره‌های خارجی می‌روند حکم یکسان بدهم. قطعا فیلم‌های خوبی هم داشتیم که رفتند و جایزه گرفتند. عرضم این است که چرا در این یک مقوله خاص غرب انقدر روشنفکر شده است و با ما راه می‌آید؟ 

صمدی بیان کرد: چون در این زمینه به زبان خودشان صحبت می‌کنیم.

شاه‌حسینی ادامه داد: بله. متسفانه به زبان خودشان مطالبی که آنها می‌خواهند را می‌گوییم. وقتی دفاع مقدس را سیاه، تلخ و تار نشان می‌دهیم همان چیزی است که آن می‌خواهد. سال‌ها قبل شهید آوینی در سوره به این معنا اشاره کرد که نه هر جایزه‌ای اما بسیاری از جوایز جشنواره‌های جهانی را با تامل نگاه کنیم. در حوزه ادبیات دفاع مقدس و سینمای دفاع مقدس درخود تحریم جدی و شکننده به سر می‌بریم. در این عرصه کسانی که معتقدند دارند کارهای دفاع مقدس می‌سازند فراوانند، اما چون درس این حوزه را محتوایی نیاموختند تکنسین هستند. با مفاهیم نسبتی ندارند و بیشتر در پی مونتاژ، صحنه‌های باشکوه و جلوه‌های ویژه هستند محصول کارشان دفاع مقدسی نمی‌شود. ما داریم درباره کاری صحبت می‌کنیم که اولین تجربه فیلم‌ساز محسوب می‌شود. به مرزهای فرهنگ دفاع مقدس نزدیک شده است. وظیف داریم آن را قاب بگیریم و بگویی این الگوی درست است. اگر بخواهیم برای جنگ هشت ساله‌مان واژه جنگ را به کار ببریم از این جنس بود؛ پر از روابط انسانی و لطافت، پر از آدم‌های عارف، شوخ‌طبع، صبور و ایثارگر. 

شاه‌حسینی در بخشی از برنامه گفت: عملیات خیبر چند قرارگاه داشت. قرارگاه نصرت که شناسایی بود. قرار گاه نوح که آبی، خاکی و دریایی بود. هر دو تازه تاسیس بودند. دو قرار گاه قدیمی کربلا  و نجف بودند. کربلا در جنوب در منطقه شلمچه و پاسگاه زید مستقر بود که شش لشکر ارتش، سه لشگر پیاده و سه لشگر زرهی مستقر بودند با دو لشکر و یک تیپ از سپاه. قرار بود به خط شلمچه بزنند و فشار را از روی جزیره بردارند. نهایتا هدف بصره بود. در قسمت قرارگاه نجف پنج محور تعریف شده بود؛ محورهای نصر، بدر، حدید، حنین و فتح. در هرکدام از اینها دو یا سه لشکر عمل می‌کرد که از شمال جزیره تا جنوبی‌ترین حد که جاده طلایه بود را شامل می‌شد. آنچه بینندگان محترم این سریال می‌بینند محور بدر است؛ یعنی دومین محور از بالا که بچه‌های لشکر31 عاشورا، نیروهای لشکر نجف اشرف اصفهان و یک تیپ دیگر بودند. اینها در جزیره به خط زدند و برای القرنه رفتند اما نتوانستند آن منطقه را نگه دارند. نهایتا دو گردان از لشکر نجف اشرف و دو گردان از لشکر عاشورا مظلومانه به شهادت رسیدند. تا آخرین قطره خون مقاومت می‌کنند.  

این پژوهشگر عنوان کرد: منطق دفاع مقدس انسان متصل و برخط است. پشیمانی زمانی اتفاق می‌افتد که شما آفلاین و منقطع می‌شوید. این را در موبایل فهمیدیم که به دنبال آنتن و شارژ می‌گردیم. اصلا تعجب نمی‌کنیم اینکه تا الان داشت کار می‌کرد پس چه شد؟! در مورد خودمان ظاهرا قائل به این نیستیم. امر برخطی بسیار مهم است که ما حس کنیم شهروند تاریخ مقدس هستیم یا شهروند تاریخ عرفی. اگر شهروند تاریخ مقدس باشیم جنگ ما می‌شود جهاد و اتفاقی که می‌افتد از جنس دفاع مقدس است. کسی که این مبانی را قبول ندارد بیرون می‌ایستد می‌گوید اینها تعارف است. می‌گوید جنگ، جنگ است. برای انسان منقطع جنگ، جنگ است. نکته جالبی که در این فیلم دیدم و برایم خیلی آشنا بود این است که رزمندگان وقتی از جبهه می‌آیند تازه باید جواب انسان‌های معمر ضد انقلاب عصر پهلوی را بدهند. این تقریبا تجربه همه نوجوانان و جوانانی است که در دفاع مقدس شرکت کردند. کسانی که جنگ را ندیده بودند، انکارش می‌کردند چون هیچ دریافتی از جنگ نداشتند. انتظار ما جوانان این نبود که وقتی پیر می‌شویم باید جواب جوانانی را بدهیم که تکنسین هستند، جنگ را ندیدند، فیلم می‌سازند و اتفاقا ضدجنگ می‌سازند. لاید به این افراد توضیح بدهیم فیلمی که ساختی ضدجنگ است و نسبتی با دفاع مقدس ندارد. فکر می‌کنید این فقط تعریف ما از دفاع مقدس است؟ اگر بگویم آمریکایی‌ها امروز دارند دقیقا همین تعریف را در سینمای خودشاناستفاده می‌کنند پاسختان چیست؟ بامزه نیست که ما داریم ادای سینمای ضد جنگ آنها را به اسم سینمای دفاع مقدس درمی‌آوریم و سینمای آمریکا دارد ادای سینمای دفاع مقدس ما را در فیلم‌های جنگی‌اش درمی‌آورد؟

شاه حسینی در ادامه گفت: نام کار جوخه برادران بود. قطعا رزمنده آمریکایی در خط مقدم رفیق خودش را برادر صدا نمی کرده. روابط هم در این فیلم خاص است. آمد جلوتر به کار سقوط شاهین سیاه رسید که عملا مسلخ آمریکایی را به شکل ارزشی نشان می دهد. جلوتر آمد به فیلمی مثل ستیغ اره ای رسید، این را چطور باید توصیف کرد؟ ما در این فیلم سه نفر را می بینیم که نماد سینمای جنگ، سینمای ضدجنگ و سینمای دفاع مقدس هستند. هر سه نماینده را در فیلم داریم. داستان یک جوان آمریکایی به نام دزمانداس که قسم خورده به اسلحه دست نزند. می خواهد جان انسان ها را نشان بدهد، پدری دارد که در جنگ جهانی اول جنگیده و پشیمان است، شراب خوار و ناهنجار است و سرگرمی اش صحبت با دوستانش بر سر قبرشان است. این نماد ضد جنگ است. نماد جنگ هم افسرانی هستند که او را آموزش می دهند. مثل سروار گارنر. این آدم وقتی به جبهه می رود، مسیح می شود و انجیل می خواند. جان سربازان را نجات می دهد. وقتی همه ناامیدند، او امیدوار است و در قلب خطر می رود، مسیح وار انگار حیات می بخشد. بعد هم انگار قدیس می شود و قبل از حمله باید برای پیروزی دعا کند.

ناخنک دشمن به دفاع مقدس

وی ادامه می دهد: در کدام فیلم قبل تر اینطور بوده که یک قدیس سرباز در قالب یک کار اقتباسی ببینیم؟ فیلم دیگر دانکرک است. کاری که آن خلبان می کند و تا آخرین قطره بنزین هواپیما می ایستد تا بیشترین تعداد سربازان از ساحل به عقب بروند و با فدا کردن خودش جان هزاران نفر را نجات می دهد و کار کاملا مقبول بیننده را انجام می دهد. حتی در کارهای ضد جنگ مثل در جبهه غرب خبری نیست، شاهد هستیم که نسخه 2022 آن، آغازش با شستن لباس خونین رزمندگان است که بیننده را یاد کتاب حوض خون می اندازد. در حالی که نه در کتاب اصلی این کار، این صحنه موجود است و نه در دو اقتباس قبلی چنین کاری را می بینیم. دفاع مقدس آنقدر بزرگ است که دشمنان به آن ناخنک می زنند. 

صمدی مجری برنامه در ادامه به سخت بودن ثابت کردن این مساله به روشنفکران اشاره کرد که شاه حسینی به او پاسخ داد: ما اینجا نیستیم که چیزی را به کسی ثابت کنیم چون اگر کسی نخواهد بپذیرد، نمی پذیرد. برای کسانی می گوییم که واقعا بخواهند بدانند دفاع مقدس چه بود. چیزهایی را امروز در سینمای امروز غرب می بینیم که پیش از انقلاب شاهد نبودیم. مثلا باتان که شکست آمریکایی در فیلیپین است دو نسخه وجود دارد، دانکرک هم که مسلخ وحشتناک فرانسوی انگلیسی است قبلا یک نسخه سینمایی وجود داشته. اما چرا این نسخه تازه اینقدر حماسی است؟ فرق میان سوگواری و حماسه است. معتقدم ما حماسه را به دنیا معرفی کردیم. انقلاب اسلامی این نوع نگاه به جنگ را معرفی کرد که پیش از این نبود. پروپاگاندای نظامی داشتیم اما سینمای حماسی که از شهید بگوید نبود. فیلم «زمانی سرباز بودیم» با بازی مل گیبسون عجیب است. یک سرباز کشیش در این فیلم می بینیم. محاصره، عطش و بی آبی می بینیم. اینها ما را یاد چه می اندازد. در سینمای آمریکایی این مولفه های انسانی را پیش از این نمی دیدیم. سرباز آمریکایی از اول تا آخر فیلم فحش رکیک می داد. مگر فیلم های الیور استون یادمان رفته؟ اصلا فضای جنگ شان رحمانی نبود. از کجا تقلید می کنند؟ چیزی که مال خودشان نیست به خودشان نسبت می دهند. آن وقت اینجا می بینم تکنیسین هایی به اسم دفاع مقدس فیلم می سازند و چیزهایی را به آن دوران نسبت می دهند که نبوده. فاجعه اینجاست. 

این پژوهشگر ادامه داد: یعنی اگر دفاع مقدس ماهیت مستقلی نداشت، چرا اروپایی ها آن را تقلید می کنند؟ حتما مطاعی داشته که آنها از نقاط قوت آن استفاده می کنند چون اروپا و آمریکا حالا حالاها باید بجنگند. در یک کلام، آفتاب آمد دلیل آفتاب. کسی اگر اربعین نرود و بگوید دکان است، چیزی از ارزش اربعین کم نمی کند. انسان ناتورالیست اگر به اجبار به سفر اربعین برود، زباله های کنار جاده را می بیند نه زیبایی روحی مردم را. انسان ناتورالیست همیشه مخاطب را در جبر بیرونی و درونی و اجتماعی گیر می اندازد. منطق نگاه دهری، در خودش معنویت را جا نمی دهد. ارتفاع به ما افق دیگری را نشان می دهد. همه می گویند رئالیست هستیم. اما باید پرسید در چه ارتفاعی؟ مثال هواپیما را بزنیم. هواپیما روی باند، فقط منظره فرودگاه و کابین را می بیند، وقتی بلند شود رئالیسم آن کوچک شدن زمین و بزرگ شدن آسمان است، بالاتر که برود ابر را می بیند. بالاتر از ابر، خورشید و زیبایی را می بیند. همه اینها رئالیسم است. بگو در کدام ارتفاعیم تا بگویم چه می بینیم. انسان رئالیست می تواند برود ته چاه و زباله ببیند. در مورد دفاع مقدس، آدم هایی را شاهد هستیم که به زیر زمین می روند و از آنجا می خواهند جنگ را روایت کنند. باید ارتفاع بگیریم. این روزها سینماگران به کوآدکمرا علاقه دارند چون از منظری نشان می دهد که کسی نمی تواند ببیند. 

شاه حسینی عنوان کرد: سینما هواپیماست، اتوبوس نیست. اگر بخواهیم با هواپیما برویم به ما چه می گویند. باید از منظری واقعیات را به ما نشان دهند که هرگز ندیده ایم. دفاع مقدس و کاری مثل سریال عاشورا، این کار را می کند. دفاع مقدس را از منظری به جوانان ما نشان می دهد که تا امروز ندیده بودند. (در سریال عاشورا) ازدواج ساده ای را می بینیم که دو نفر در اتاق نشسته بودند و از شرم و حیا حتی به هم نگاه نمی کنند. تو هیات انتخاب جشنواره چهلم، استادی بود که اسمش را نمی آورم. می گفت من این صحنه را می بینم اشکم جاری می شود، چقدر طبیعی است. این حیا که سال ها در پرده سینما ندیده بودیم را چقدر خوب نشان داده و چقدر زیباست. این در فضای شهری ماجراست، از طرفی صفا و سادگی شهردار که آنطور در خدمت مردم است، در جبهه هم همین است. هیچ کار خارق العاده ای نمی کند بلکه این روح بزرگ اوست(شهید باکری) که می بینیم. روح بزرگ باکری است که می بینیم. آدم ها می توانند روح بزرگشان را با طمانینه و آرامش نشان دهند، با صبوری و تاب آوری که در رزمندگان جنگ می دیدیم. بار اول است که طی سال های اخیر این را می بینیم. فرض کنیم افرادی آن را نپذیرند، از واقعیت چیزی کم نمی کند. حتما اتمسفر اربعین چیزی دارد که بودایی، مسیحی، زرتشتی را می آورد تا موکب بیاورند. مثل طراوت بهاری، بگوییم تو چه می کنی، می گوید مگر بهار فقط برای شماست. اربعین این گونه است. من آن را انکار کنم، چه از اربعین کم می شود. 

وی ادامه داد: مثال روز می زنم تا جوانان ما بدانند، دفاع مقدس این حس بود که در محضر امام هستیم. در محضر خدا بودن، لذت این حضور آن سختی ها را قابل تحمل می کرد. حالا من اگر ناتورالیست یا رئالیست هستم و نمی خواهم آن را بپذیرم، مشکل خودم است و چیزی از ارزش های دفاع مقدس کم نمی کند. اگر بخواهم ردپای این فرهنگ را در سینمای آمریکا و اروپا ببینم، مصادیق آن زیاد است که برخی از آنها را نام بردم که دیگر نمی توان آن را انکار کرد. رسما از فرهنگ دفاع مقدس ما گرته برداری می کنند. 

صمدی میزبان برنامه هم در پایان گفت: من تمام تلاشم را کردم که با سوال وارد نشوم. بعضی وقت ها برای روشن شدن می خواستم ورود کنم اما دیدم بهتر است صحبت تمام شود و بعد سوالات را مطرح کنم. امیدوارم لذت کافی از سریال عاشورا ببرید و دل هایتان با یاد شهدای بزرگ دفاع مقدس و اسوه بزرگ مان صفا پیدا کند، حقیقتا شهید مهدی باکری از نمونه های کمتر دیده شده انسانی است که پروازش فراتر از سطحی است که به ذهن ما می گنجد. ما را ببخشید اگر نمی توانیم حق مطلب را ادا کنیم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
morteza
Netherlands
۲۳:۰۸ - ۱۴۰۲/۰۷/۰۳
۰
۰
لطفا یک مطلب در مورد این سریال درست بنویسید .که شخصیت های که تو این نقش هست کدام شهید هستند عملیات های که انجام نشان داده شده چی بود الان آنجا در چه وضعیتی هست .بفهمیم این مردها چه کردند کی بودند الان زنده اند شهید شدند . کل نت گشتم یک مطلب درست در این مورد نبود.مثلا قسمت دوم که اسمش علی اصغر بود آون شخص تو کی بود؟ زنده است شهید شد و....بابا یخ سریال بعد از ۴۰ سال درست حسابی ساخته شده یک مطلب درست تو نت در موردش نیست .

نیازمندی ها