باتوجه به اینکه در آستانه روز زبان و ادبیات فارسی قرار داریم، سراغ این گزارشگر که تلاش خودش را بر حفاظت از زبان فارسی متمرکز کرده، رفتیم. جلوداریان هم دعوت ما را پذیرفت و پرسشهای ما را پاسخ داد.
برای شروع بحث، ابتدا برای مخاطبان قاب کوچک از خودتان بگویید؛ متولد چه سالی هستید، تحصیلاتتان چیست و از چه زمانی کار رسانهای را شروع کردید؟
به نام خداوند جانآفرین، حکیم سخن در زبان آفرین. ابتدا از شما و ضمیمه وزین قاب کوچک تشکر میکنم. من متولد 12/12/1355 در خرمشهر هستم. چهار، پنج سال اول زندگیام را در شهر خون و مقاومت، خرمشهر بودم. با شروع جنگ تحمیلی، همراه خانواده عازم شهرستان شوشتر شدیم. تحصیلات ابتدایی را آنجا شروع کردم تا دبیرستان. بعد از پایان دبیرستان با علاقه، تحصیل در رشته زبان و ادبیات فارسی را انتخاب کردم و در دانشگاه اصفهان، دوره کارشناسی را با نمره بالا گذراندم که علاقهام هم به این رشته بیشتر شد. در آزمون کارشناسی ارشد، رتبه سوم را کسب کردم و در المپیاد ادبی هم نفر سوم کشور شدم. مقطع کارشناسی ارشد را در دانشگاه تهران تحصیل کردم، سال 1380 هم از پایانامهام دفاع کردم و فارغالتحصل شدم. بعد از آن سال 1381 یعنی موقعی که 26 سالم بود در طرح نخبگان صداوسیما پذیرفته شدم. دوره مدیریت آقای لاریجانی بود. از دفتر ایشان تماس گرفتند، دعوتم کردند و همان روز اول هم در سازمان صداوسیما استخدام شدم. کارم را در تلویزیون از شبکه خبر شروع کردم. جزو اولین افرادی بودم که وارد شبکه خبر شدم. با توجه به اینکه رتبه علمی هم داشتم، خدمت سربازی را هم بعد از گذراندن دوره آموزشی، معاف شدم. بعد هم به کارم ادامه دادم و تحتالشعاع فعالیتهایم در سازمان، کمی از تحصیل دور ماندم، هرچند در تمام آن دوران هم در زمینه کار پژوهشی و تدریس فعال بودم. تا اینکه در سال 1395 تحصیل در مقطع دکترا را در دانشگاه سمنان شروع کردم. در سن 24 سالگی هم ازدواج کرده بودم.
وقتی نوجوان بودید، تصور میکردید که در چنین جایگاهی قرار بگیرد؟
خیر، بنده هیچ هدف و انگیزهای غیر از تدریس در دانشگاه نداشتم و در نوجوانی فقط علاقه داشتم که استاد دانشگاه بشوم.
خودتان به کار در معاونت سیاسی و شبکه خبر علاقه داشتید یا برای آنجا انتخاب شدید؟
زمانی که وارد سازمان شدم، چون از طریق طرح نخبگان در انتخاب شغل دستمان باز بود. خدارحمت کند آقای محمدحسن سنماری از استادان سرشناس در صداوسیما که به من پیشنهاد داد با توجه به تحصیلاتم، عنوان شغلی ویراستار را انتخاب کنم. البته خودم هم نسبت به مشاغل داخل سازمان آشنا نبودم. از ابتدا نیز قصدم این نبود که کار خبری کنم. با این حال یک سال بعد، سردبیر بخش خبری شدم. بعد هم برای چند سال، سردبیر وبگاه شبکه خبر بودم و چند سالی به این کار، در کنار کار ویرایش. چند سالی هم مدیر آموزش و پژوهش و در حوزه سیاسی هم مدیریت داشتم، بعد هم چند سالی در اداره پژوهشی معاونت سیاسی مشغول شدم.
اولین بار چه زمانی جلوی دوربین رفتید؟
سال 1400! یعنی از 45 سالگی...
به نظرتان اگر زودتر مقابل دوربین قرار میگرفتید، برای مخاطب بهتر نبود؟ یا فکر میکنید که بهموقع جلوی دوربین رفتید؟
نه فکر میکنم اصلا بهموقع نبوده و خیلی دیر جلوی دوربین رفتم! من این دغدغه را از سالها قبل و از ابتدا داشتم. در خود سازمان هم دغدغه زبان فارسی فقط در حد حرف بود! میگفتند که یک دغدغهای هست!
رهبر انقلاب از ابتدای دهه 80 بارها نسبت به حفاظت از زبان فارسی و رعایت این زبان تأکید کردهاند. به همین دلیل هم وقتی بخش زبان فارسی در خبر سیما راهاندازی شد، جای افسوس بود که چرا این همه دیر؟ شما میفرمایید که از ابتدای دهه 80 در سازمان صداوسیما مشغول بودید. در این مدت هیچوقت پیش نیامد که این کار به شما پیشنهاد شود؟ آیا این دغدغه در صداوسیما بوده یا یک مسأله نوظهور است؟
دغدغه از قبل بود!
در شما یا در سازمان؟
در هر دو؛ در سازمان، نامش بود و در من شعلهور بود! بخشنامههایی هم دائم میآمد که زبان فارسی رعایت شود اما همهاش بایگانی میشد.
اصلا در دهه 70 و 80 برنامههای طنزی داشتیم که رعایت زبان فارسی تمسخر میشد. این درحالی است که باید در کنار این طنز و سرگرمی، فرهنگسازی برای حفظ این فرهنگ هم میشد که شد و فقط منفیاش بود!
همین طور است. من سعی میکردم این دغدغه را با تدریس جبران کنم. البته یک مسکن بود تا هیجان حفظ زبان فارسی را پاسخ دهم. با خودم میگفتم، نباید این را رها کنم. اوایل هم که وارد سازمان شدم، خودم شروع کردم به نوشتن یک کتاب. همان دوره اداره کل آموزش سازمان، مرا شناسایی کرد. گفتند که میخواهیم در این زمینه تدریس کنید. من هم گفتم خودم درحال نگارش یک کتاب در این زمینه هستم و بعدا از پایان آن، همان موقع کتاب را از من خریدند و خواستند که برای کارمندان سازمان آموزش دهم. من هم با تدریس، این دغدغه را آرام میکردم. تا اینکه دکتر پیمان جبلی به رئیس سازمان صداوسیما شد و طرح تحول در رسانهملی کلید خورد؛ یکی از سرفصلهای طرح تحول، بحث زبان فارسی بوده. البته قبل از آن نیز همانطور که عرض کردم، درزمینه فرمایشات رهبری در زمینه زبان فارسی، کار پژوهشی کرده بودم. شاخصهای این پژوهش را برای مسئولان صداوسیما میفرستادم، اما آن مسئولان اینقدر درگیر کارهای دیگر بودند که همه آن بایگانی میشد. کار تدریس فقط دغدغه را آرام میکرد اما من دنبال درمان مسأله زبان فارسی در رسانهملی بودم.
به صورت عینی و محسوستر چه مواقعی بود که این دغدغه به اوج و نقطه حداکثری میرسید و دچار درد میشدید؟
با توجه به علاقهام به بخشهای خبری، هر وقت اخبار را میدیدم، به هم میریختم. یک جنبه دیگر هم گفت وگوی مجریان و گویندگان بود که میدیدم چقدر زبان فارسی مظلوم است و بیتوجهی میکنند. در سطح جامعه هم این مشکل را بین عموم مردم میدیدم. حتی وقتی به گورستان میروم، روی سنگ قبرها را نگاه میکنم و دنبال اشتباهات هستم و این ناخودآگاه است. در سطح شهر هم که سردر فروشگاهها و کافهها و روی بستههای موادعذایی و ... میدیدم از اصطلاحات انگلیسی استفاده میشود.این مواقع دردم بیشتر میشد. حتی اسامی خودروهای داخلی که با عناوین خارجی اسمگذاری میشدند، البته پیگیری کردیم و اصلاح شد و مدتهاست که خودروهای داخلی عناوین ایرانی دارند.
چرا به نظرتان این دغدغههای شما برای عمومی مردم دغدغه نشده است؟
بخشی از این مسأله به آموزش و پرورش برمیگردد. اینکه از همان ابتدا ما دغدغههای فرهنگی را برای دانشآموزان برجسته نمیکنیم. یعنی تا چند سال قبل که هنوز معادلسازی صورت نگرفته بود، وقتی کتابهای درسی را ورق میزدم، میدیدم که پر از واژههای فرنگی است. بچهها در این زمینه آموزش ندیدهاند و ارزش زبان را نمیدانند. خیلیها اسم فردوسی و شاهنامه را شنیدهاند اما نمیدانند که فردوسی چکار کرده است. چون خیلی از مردم در این زمینه عمیق نشدهاند. این نقص ما اهالی رسانه و آموزش و پرورش است که نتوانستهایم مردم را در این زمینه تقویت کنیم و پرورششان بدهیم که بدانند زبان، هویت ماست و اگر زبان لطمه بخورد، فرهنگ ما آسیب میبیند. اگر زبانمان ضربه بخورد، فرهنگ گذشته ما چگونه از نسلی به نسل قبل منتقل شود. بخشی از این مسکل هم به اوضاع اقتصادی مربوط میشود. گاهی به بنده انتقاد میشود و برخی از مردم میگویند ما الان دغدغه نان داریم و اینکه واژهای را بهجای فرنگی، فارسی بگوییم، چه دردی از ما دوا میکند؟
اما در دورانی که مسائل معیشتی مردم کمتر بود هم دغدغه زبان فارسی بین خیلی از مردم نبوده!
چون ما این دغدغه را برای مردم ایجاد نکردیم. البته چون بنده در کنه این قضیه هستم، میدانم که از دی 1400 که این موضوع در بخش خبر 20:30 راه افتاد، بازخورد فوقالعادهای بین مردم داشته است اما دیر شروع کردهایم. شاید اگر صداوسیما این کار را از 10 یا 15 سال قبل شروع کرده بود تا الان به نتایج مطلوبی میرسیدیم. چون در کمتر از دوسالی که از پخش این برنامه در تلویزیون گذشته هم خیلی نتایج خوبی گرفتهایم.
شما مجبور شدید بهجای اینکه به صورت عمومی این فرهنگسازی را انجام دهید، از بالا به پایین فرهنگ را رواج دهید.
ما درحال اجرای قانون هستیم. قانون ممنوعیت بهکارگیری اسامی، عناوین و اصطلاحات بیگانه، مصوب سال 1375 مجلس شورای اسلامی است و آییننامه اجرایی آن هم سال 78 توسط دولت به همه نهادها ابلاغ شد. اصل15 قانون اساسی هم بر پاسداشت زبان فارسی تأکید دارد. به نظرم قانون ممنوعیت به کارگیری اسامی، عناوین و اصطلاحات بیگانه بر زمین ماندهترین قانون کشور است.
اولین بار چه کسی به شما دستور راهاندازی این بخش را داد؟
آقای خدابخشی روز 20 دی سال 1400 ساعت یازده و نیم وقتی داخل تحریریه نشسته بودم دستور داد که یک گزارش در این زمینه ببندم. من تا قبل از آن تجربه بستن گزارش نداشتم، درسش را خوانده بودم اما کار عملی نکرده بودم. 20:30 برای من جاذبه بالایی داشت اما اصلا خوشحال نشدم، بلکه نگران شدم. اولین واکنشی که نشان دادم این بود؛ گفتم محال است! با اضطراب شدید کار را شروع کردم و اول هم سراغ نمایندگان مجلس رفتم، بهخصوص اینکه آن موقع واژههای فرنگی نقل زبانشان بود. با یک ساعت گوشدادن صحبتهای نمایندگان مجلس به سادگی 18،19 مورد پیدا کردم.
اولین واکنشها و بازخوردهای این بخش چه بود؟
اولین و شیرینترین بازخورد بعد از پخش قسمت اول گزارش ما بود؛ دکتر مجید شاهحسینی، مهمان برنامه جهانآرا بود و وقتی قصد داشت واژه «پارادوکس» را به کار ببرد، گفت که دیشب اخبار گفت که این کلمه را به کار نبرید و مترادف فارسی آن را به کار برد. من هم بلافاصله در گزارش بعدی این بخش را بهعنوان بازخورد برنامه، به کار بردم. چند روز بعد از آن هم شاهد مهمترین واکنش بودیم و رئیسجمهور در نشست خبری قصد به کار بردن کلمه کوریدور را داشت که گفت اخبار صداوسیما ایراد خواهد گرفت و اصلاح کرد. از آن به بعد بین نمایندگان مجلس خیلی بازخورد داشت. عین عبارت آقای حاجی دلیگانی است که گفت ولولهای در خصوص زبان فارسی در خبر 20:30 راه افتاده است. بازخوردهای خوبی هم بین مردم دیدم و خیلیها از من تشکر کردند و روی مردم هم تأثیرگذار بوده. خیلی امیدوارم که این کار در چهار، پنج سال آینده به ثمر بنشیند.
تصور میکنید روی چند درصد مردم تأثیر گذاشته است؟
نمیتوان رقم دقیقی را تخمین زد اما در نهادهای فرهنگی بازخورد خوبی را شاهد بودهام. بین مردم عادی هم فکر میکنم زنگ مراقبت از زبان فارسی حداقل روی 40، 50 درصد مردمی که خبر 20:30 را میبینند تأثیرگذاشته است.
دستاورد شما در سال 1401 چه بود؟
بهترین خاطره من در 1401 حمایت رهبری از این قضیه بهطور ضمنی بود. در دیداری که نیروهای مسلح با ایشان داشتند، سرلشکر باقری از واژه تاکتیک استفاده کردند اما رهبری در حین سخنرانی وقتی به این واژه رسیدند، فرمودند که بهجای واژه تاکتیک از واژه راهکنش استفاده میکنند. یکبار هم در دیدار با هیات دولت، فرمودند که بهجای واژه نرخ تورم از عبارت میزان تورم استفاده میکنند و به این ترتیب نشان دادند که زبان فارسی چقدر برایشان مهم است. این توجه به من انگیزه و انرژی مضاعف دارد. خاطره خوش از گزارشها زیاد دارم و همه آنها را تحت عنوان نکات نغز ذخیره کردهام. معمولا خاطرات بد ندارم. فقط گاهی موانعی ایجاد میشد. چون خبرنگاران برای پخش گزارشهایشان در خبر 20:30 رقابت دارند. اوایل که با حمایت معاونت سیاسی، گزارش زبان معیار وارد خبر 20:30 شد، برخی تلاش میکردند تا این گزارش کنار برود. حتی یکبار 16 شب متوالی گزارش من پخش نشد! یک مدت هم به ساعت 21 منتقل شد. هر بار چنین اتفاقاتی میافتاد، حمایت معاونت سیاسی را در پی داشت و کار ادامه مییافت.
یک نگاه متداول است که میگویند یک لغت یا اصطلاح انگلیسی متداول است و نباید با آن کاری داشت. نظر شما در این باره چیست؟
ما از روز اول که این گزارش را راه انداختیم برای اینکه با چنین مسألهای مواجه نشویم، یک ملاک داشتیم؛ قانون! یعنی به فرهنگستان مراجعه میکنیم اگر برای واژهای مترادف فارسی مصوب شده باشد، به کار میبریم، اما اگر هم نباشد، اصطلاح فارسی را به کار میبریم. مثلا فرهنگستان زبان، برای واژه «پروژه» واژهای را مصوب نکرده است اما من روی بهکارگیری واژه «طرح» بهجای آن تأکید دارم.
در سال 1402 چه اتفاقات مهمی برای برنامه شما افتاد؟
سال 1402 روز خبرنگار وقتی مسئولان به صداوسیما میآمدند، وقتی من را میدیدند، عشق و علاقهشان به این برنامه را نشان میدادند. مثلا وزیر بهداشت وقتی من را دید، در آغوشم گرفت. رئیسجمهور هم تا من را دید برخورد گرمی کرد. این نشان میداد که این گزارش چقدر برای آنها جذاب است و پذیرفتهاند. حتی با اینکه گاهی انتقادات ما تند است اما وقتی مسئولان من را میدیدند، میگفتند که حواسشان هست!
بین مسئولان اگر بخواهید افرادی را نام ببرید که بیش از دیگران غیرفارسی و فارسی صحبت میکنند، چه کسانی هستند؟
بین غیرفارسیها، وزیر بهداشت، معاون علمی و فناوری رئیسجمهور، وزیر سابق ورزش (سجادی) و بین کسانی که در رعایت فارسی خوب بودند، وزیر سابق صنعت، معاون اجرایی رئیسجمهور، رئیس سازمان اداری و استخدامی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و... آقای جبلی، رئیس سازمان نیز میانه است اما اخیرا خیلی اصلاح شده است. بین چهرهها، میثم مطیعی خیلی مراقب است. سایر چهرهها اغلب حواسشان نیست.
در رسانهها چطور؟
بین رسانهها هم تغییراتی مشاهده میکنم. مثلا میبینم استفاده از واژههای بیگانه کاهش یافته است. به نظرم این برنامه بین رسانهایها هم تأثیر گذاشته است. در صفحه اول روزنامه، واژه بیگانه دیده نمیشود.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد