اما بحث ما در این خصوص، جدای از مسائل حرفهای که طرح مستمر آن بسیار مفید و ضروری بوده و در صورت جدی گرفتن و تعقیب هدفمند به هوشیاری مدیریتی و کارشناسی منجر خواهد شد، بیشتر متوجه فشارهای غیرمتعارف از جنس فشارهای سیاسی یا فشارهای منفعتمحور مخالفان، معاندان و بیگانگانی است که نه برای کمک به رسانهملی که بنای تخریب و ایجاد استیصال دارند و هدفشان استحاله یا حذف رسانهملی از گردونه نقشآفرینیهای تأثیرگذار و روشنگرانه است که الحمدا... تا به امروز نهفقط به چنین اهداف شومی دست نیافتهاند، بلکه رسانهملی بهواسطه اجرای سند تحول و سلسله تولیدات فاخر و سیاستگذاریهای جدید خبری در انجام روایت اول از پدیدهها و رویدادها، از شوک تهاجمی فضای مجازی خارج شده و در حال خنثیسازی القائات پروپاگاندایی و بازپسگیری تدریجی آن عده از مخاطبان کوچ کرده به سایر رسانههاست.
همه ناظران و کارشناسان بینالمللی نسبت به این واقعیت محض و مشهود، وقوف کامل دارند که مقطع کنونی، مقطع تولد نسلهای جدید رسانههایی مانند شبکههای ماهوارهای، شبکههای اجتماعی و مجازی و پلتفرمها است که در اصل مقطع گذار تلقی میشود و با توجه به جابهجایی گسترده فراشبکهای و فرانسلی مخاطبان در سطح جهانی، نهفقط رسانهملی، بلکه تمامی رسانههای جهانی با این پدیده نوظهور مواجه هستند که بهطور نمونه میتوان به مجموعه مصافهای ماههای اخیر دنیای غرب با پیامرسانهای بزرگ مجازی مثل تیکتاک اشاره کرد که منجر به پیدایش بحران مخاطب و حتی از دست دادن مرجعیت رسانهای برای رسانههای ملی کشورهای غربی شده است.
باید بپذیریم که کوچ، جابهجایی و بحران در مخاطب رسانههای نسل قدیم، جهانی است و قبل از آنکه دلایل سیاسی یا حتی محتوایی داشته باشد، بیشتر ریشه در تنوعگرایی نسل امروز و وسعت حیرتانگیز دامنه انتخاب رسانهای دارد که متأثر از سرعت، کیفیت، شفافیت خبرها، شیوه پردازش و پایان یافتن عصر انحصار و دوسویه شدن رابطه با رسانههاست.
کسی تردید ندارد که رسانهملی، رسانه بیعیب و ایرادی نیست اما قطعا میتوان گفت این رسانه گسترده همواره مترصد دریافت نقدها، طرحها، پیشنهادات و نظرات مخاطبان و منتقدان منصف و سازنده است و حساب آنها را با حساب مخربان و معاندان جدامیداند.
نکته مهم اینکه مخاطبان هرگز بهطور پیوسته در مرحله اوج مراجعه به هیچ رسانهای قرار ندارند و بهطور مثال اینکه مخاطبان نوروزی، ماه رمضانی، جشنها و اعیاد رسانهملی قابل مقایسه با ایام بیمناسبت نیستند و از طرفی، تولیدات فاخر همواره مخاطبطلبی کرده و حسابش از سایر تولیدات جداست و استقبال مخاطبان از سریالهای آتش و باد و گیلدخت و نیز برنامه قرآنی محفل، کاملا متمایز بوده و نشان میدهد مخاطب، رسانهملی را ترک نکرده، بلکه به مرحله تنوع انتخاب رسیده و با توجه به تعدد گزینهها، مخاطب امروز، گروگان انتخاب تکگزینهای نیست.
نکته دوم، غیر آماری حرف زدن مخالفان است، آنهایی که حتی دقیقترین نظرسنجیهای رسانهملی را که با علمیترین متدها و استانداردهای بهروز جهانی انجام میپذیرد را قبول ندارند و به وهم و گمانهای باطل خود تکیه میکنند.
نکته سوم اینکه مخالفانی که رسانهملی را به فقدان یا افت شدید مخاطب متهم میکنند، تهاجمهای مشابهی را به همه ارکان نظام انجام میدهند و در اصل در تکاپوی خارج کردن تکتک قطعات پازلی بهنام جمهوری اسلامی هستند تا بهزعم خود با عملیات محتوازدایی از نظام، فروپاشی از درون را محقق کنند.
آنها انتخابات را حضور حداقلی و اغتشاشات را شورش حداکثری میدانند، نظام را منزوی معرفی کرده و نهادها را تافتهای جدا بافته از مردم میدانند و نیروهای ارزشی را لجوج و محجبهها را غیرمدنی دانسته و همین اتهامی که امروز متوجه رسانهملی است، همزمان متوجه رئیسجمهور ولایی و دولت و مجلس انقلابی و قوهقضاییه و همه ارگانهای نظام نیز میشود، پس تهاجم آنها بهکلیت نظام است و با طرح همهپرسی و رفراندوم دنبال پایان دادن به عمر پربرکت جمهوری اسلامی و برگرداندن عصر طاغوت با مدلهای امروزیهستند.
اما آنچه که بیش از همه لازمه پردازش است اهداف و نیات شوم مخربان و معاندان از طرح این موضوع است که عمدتا شامل موارد ذیل میشود:
۱- ایجاد استیصال در مدیران، برنامهسازان، کارشناسان، نویسندگان، مجریان و حتی گزارشگران رسانهملی
۲- اعتمادزدایی جامعه و مخاطبان از رسانهملی و فاصلهافزایی بین آنها ورسانه
۳- کوچاندن مخاطبان به شبکههای ماهوارهای، اجتماعی و مجازی و تغییر ذائقه و باورهای آنها از اسلام به کفر و از انقلاب به سازش و تسلیم و در نهایت استحاله کامل فکری جامعه
۴- تغییر گروههای مرجع جامعه و جایگزین کردن سلبریتیهای فاسد با شهدا و افتخارآفرینان امروز به عنوان الگوهای اجتماعی
۵- جبران ناکامیهای استراتژی براندازی در تحقق استراتژی فروپاشی نظام با حذف نقش تأثیرگذار رسانهملی در توسعه بصیرت سیاسی مردم
این نکته نیز جالب است که تمام این تهاجمات و بهتان بحران مخاطب به رسانهملی در شرایطی انجام میشود که صداوسیما جمهوری اسلامی ایران یکتنه به مصاف ۲۹۵ شبکه ماهوارهای فارسیزبان و صدها شبکه اجتماعی و میلیونها شبکه مجازی رفته و بهدلیل حسن نفوذ در افکار عمومی و ذهنیت مذهبی و ارزشی مخاطبان، مانع از شکلگیری شکاف اجتماعی و سبب استقبال گسترده و معنادار مردم از فراخوانهای نظام در ایاما... ۲۲ بهمن، قدس، شبهای قدر و عید سعید غدیر شد. همین پدیده نشان داد که اولا رسانهملی همچنان پرمخاطب است و فراز و فرود عددیاش آنچنان محسوس نیست که جوسالاران بیگانهگرا در بوق و کرنا کرده و میکنند.
ثانیا سلب اعتمادی نشده و مردم همچنان صداوسیما را بهعنوان بخشی از نظام قبول و دوست دارند و همچنان منتظر ارزیابی نهایی شایعات و شبهات و اخبار و مسائل مورد اشاره دشمنان، از سوی رسانهملی هستند. این مؤید همان جایگاه مرجعیت رسانهای رسانهملی است که معاندان آن را انکار میکردند.
البته بنده این مطلب را قبول دارم که رسانهملی هرگز نمیتواند و نباید خود را مطبوع ذائقههای غیردینی و غیراخلاقی قرار داده و اصل بر رعایت اصول و قواعد دینی و اخلاقی است و از اینرو صداوسیما قطعا از جاذبههای موجود در رسانههای غربی یعنی خشونت و پروپاگاندا و دروغ پرهیز خواهد کرد و آنچه که صداوسیما باید پیگیری کند، درگیر کردن هر چه بیشتر نخبگان و فرهیختگان صالح در تولیدات فاخر و افزایش نقش مردم در تبیین مسائل جامعه از زبان خودشان و بهبود استراتژی جهاد تبیین و روایت اول حوادث و مسائل مبتلابه است.
صداوسیما در راستای برآوردن انتظارات مردم و رهبر معظم انقلاب، باید از عادت به اتخاذ مواضع دفاعی و پاسخگویی به ابهامات و...، ارتقا یافته و به مبانی اندیشههای باطل دشمنان تهاجم کرده، برای آنها مسألهسازی کند و نگذارد که آنها فارغالبال ابتکار عمل را به دست گرفته و ما را مشغول مسائلی کنند که خودشان میخواهند و از طرفی توان ما را برای پیگیریهای اساسی جامعه بستانند.
در فراز پایانی باید متذکر شوم که رسانهملی بهرغم همه فشارهای درونی و بیرونی اعم از تحریمها، تهدیدها، تخریبها، کاهش بودجه و سایر هجمهها، هم در بهروز کردن تکنولوژی رسانه در سطح استانداردهای رایج جهانی و هم در صنعت و تکنیک برنامهسازی در اندازه برندهای جهانی و هم در ایجاد و توسعه شبکههای تخصصی و استانی بسیار موفق عمل کرده و در هر شبکه، موفق به جلبرضایت بسیاری از مخاطبان خاص شده است و شاید یکی از دلایل توزیع مخاطب و کاهش ترافیک خاص، همین تعدد شبکهها و تنوع مطالبات باشد.
تذکر مهم اینجانب را آویزه گوش کنید که جریانی که امروز رسانهملی را متهم به بیمخاطبی و ناکامی میکند، همزمان پیگیر عملیاتهای همراستای ذیل هم هست:
الف: به سپاه به جرم ساختن موشک و پهپاد و فروش جهانی آن تهمت جنگطلبی میزند.
ب: به وزارت خارجه تهمت نوکری روس و چین میزند.
ج: به شورای نگهبان تهمت انحصارطلبی و تقلب و تخلف میزند.
د: به وزارت کشور تهمت دخالت جناحی و ناتوانی در برگزاری انتخابات میزند.
هـ: به مجمع تشخیص اتهام عدم فهم مصالح نظام درعدم تصویب افایتیاف میزند.
و: به شورایعالی انقلاب فرهنگی بهدلیل مصوبه نظارت رسانه ملی بر پلتفرم ها تهمت میزند.
ز: به سران قوا برای تصویب مولدسازی تهمت میزند.
ح: به مجلس بهدلیل مصوبات برجامی و هستهای تهمت میزند.
ط: به قوه قضاییه بهخاطر صدور احکام مجازات برای اغتشاشگران تهمت میزند.
ی: به سازمان انرژی اتمی بهدلیل توسعه رآکتورها و بهکارگیری نسلنو سانتریفیوژها و ارتقای غنیسازی تهمت میزند.
ک: به وزارت ارشاد بهدلیل سیستم نظارت بر فیلمها و کنسرتها و... تهمت میزند.
ل: به وزارت نفت بهخاطر فروش نفت به چین تهمت میزند.
م: به رهبر انقلاب بهدلیل پایان ندادن به حصر سران فتنه تهاجممیکند.
ن: هیچکس در برابر این جریان از مصاف، معاف نیست و رسانهملی هم باید پیه این اراجیف را به تن خود بمالد و ضمن ادامه روند خوداصلاحیها و نیز نظرسنجیها برای اعتلای کیفی رسانهملی، بهاستحکام مواضع خود بپردازد و گمان نکند که با یک یا دو عقبنشینی، این جریان آرام گیرد و به تخریبهای خود ادامه نمیدهد، قطع یقین بدانید که حد یقف این جریان، فروپاشی نظام است که رسانهملی باید با بیدارسازی مردم، جنگ شناختی را نیز به پیروزی نظام منجر کند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد