گروهی چک برگشت خورده و مستاجر و بدهکار مهریه هستند که درطول عمرشان شاید حتی یکبار هم پایشان به کلانتری باز نشده، اما از بد روزگار، حالا سروکارشان با میلههای زندان و زندانبان افتاده اند. گروهی هم آدمکش و قاچاقچی موادمخدر و گروگانگیر و شرخر و انواع و اقسام مجرمان دیگر. بسیاری از مردم خوب میدانند که اگر پایشان به زندان شود، ممکن است چیزهایی به چشم ببینند و به گوش بشنوند که شاید نه تا به حال آن را دیده و نه شنیده باشند، اما وقتی پایش به زندان باز شد، ممکن است در دانشگاه بیدانش زندان، همه جور درس خلافکاری از صفر تا صد زیر نظر بهترین خلافکاران آموزش ببیند. زن و مرد، دختر و پسر و مجرد و متاهل هم ندارد و هر کسی را ممکن است گرفتارکند. در این بین، بعضی قضات تنها راه چاره را در زندانی شدن فرد میببینند و تصور میکنند اگر فرد خلافکار زندانی شود، تنبیه شده و دست از خلاف کردن برمیدارد و برای همین، خلافکار را با امضای حکمش به زندان میفرستند. سرگذشت یکی از این زندانیان را پس از ورد به زندان و آزادیاش را بخوانید.
عاشقی که در زندان دزد شد
یکی از زندانیان پسر جوان مجردی بود که به خاطر عشق و عاشقی به زندان افتاد، اما زمانی آزاد شد که به گفته خودش دیگر تبدیل به یک خلافکار حرفهای شده بود. او وقتی ۱۸ساله بود، عاشق دختری جوان شد، اما وقتی به خواستگاریاش رفت جواب منفی شنید: «مریم را خیلی دوست داشتم. خانوادهاش میگفتند من سن و سالی ندارم و نمیتوانم دخترشان را خوشبخت کنم. مریم هم عاشق من نبود، چون برای ازدواج با من پافشاری نکرد. بهراحتی حرف خانوادهاش را پذیرفت و حتی شنیدم که قرار است با پسر دوست پدرش که وضع مالی خیلی خوبی داشت و چند سال از من بزرگتر بود ازدواج کند. بعد از شنیدن جواب نه، بهمعنای واقعی شکستم و آتش کینه در دلم روشن شد. فقط میخواستم انتقام بگیرم و میدانستم اگر انتقام نگیرم آرام نمیشوم. یک روز سر راهش سبز شدم و با تهدید بهشدت او را کتک زدم به حدی که دست و پایش شکست و راهی بیمارستان شد. پس از این اتفاق بود که با شکایت مریم دختر موردعلاقهام افتادم زندان و در آنجا هرخلافی که فکرش را بکنید یاد گرفتم. بعد از آزادی، مسیر زندگیام عوض شد. دوستانم شدند یک مشت خلافکار. از آنها شیوه و شگردهای دزدی را یاد گرفتم. بعد از آزادی از زندان هم به همراه آنها میرفتیم سرقت. با آنها زورگیری میکردم تا اینکه دستگیر شدم و به زندان افتادم. چند ماه زندان کشیدم و بعد هم آزاد شدم؛ اما بعد از آزادی باز خلاف را شروع کردم، اما اینبار دیگر با باند همکاری نکردم. تنهایی میرفتم سرقت. چون وقتی همدست داشته باشی سهم کمتری گیرت میآید. از طرف دیگر چون راه و روش خلاف را یاد گرفته بودم و شیوه و شگردها را میدانستم، چرا باید با کسی همدست میشدم و سهم کمتری به من میرسید. این بار در زندان یاد گرفتم تا پسربچهها را شکار کنم. البته خودم هم وقتی کمسن و سال بودم به دام سارقی گرفتار شدم که تمام پول تو جیبیهایم را برد و من از این اتفاق خیلی ترسیده بودم. به همین دلیل طعمههایم را در پارکها انتخاب میکردم. پسربچههای ۱۰تا۱۴ساله را. به بهانه آدرس به سمتشان میرفتم و با چاقو خطی روی دست یا صورتشان میانداختم تا وحشت به جانشان بیندازم. سپس گوشی و پولهایشان را سرقت کرده و فرار میکردم تا بفروشم و با آن زندگیام را بگذارنم، اما این نوع زندگی برایم سودی نداشت.»
زندانیان متاهل هم از آسیبهای زندان در امان نیستند. او ممکن است فرزند یا فرزندانی داشته باشد. مرد متاهلی که به جرم خرید و فروش موادمخدر به زندان افتاده بود، یکی از همین افراد است که به اتهام خرید و فروش مواد هشت سال پشت میلههای زندان افتاد و وقتی آزاد شد، زندگی آن روی سیاه و تاریکش را به او نشان داد: «حدود هشت سال قبل و در یک روز سرد زمستانی ماموران نیروی انتظامی به خانه آمده و تمام موادی که خریده بودم را کشف کردند. در دادگاه محاکمه شده و به ۲۰سال زندان محکوم شدم. بعد از اینکه به زندان افتادم، همسرم با دو فرزند کوچکم تنها ماند و من هم به انتظار آزادی روزها را میشمردم. وقتی برای اولین بار به مرخصی آمدم متوجه شدم همسرم برای تامین هزینههای زندگی در خانههای مردم یا باغ ویلاها کارگری میکند. از این ماجرا شرم زده شدم، اما کاری از دستم برنمیآمد. چون باید تاوان کاری که برای معتادکردن جوانان مردم انجام داده بودم را میپرداختم. با هر بدبختی که بود، هشت سال تمام شد و چون اخلاق و رفتارم در زندان خوب بود، در زندان مورد عفو قرار گرفتم و از زندان آزاد شدم. هنوز یک هفته بیشتر از آزادیام نمیگذشت که متوجه رفتارهای مشکوک همسرم شدم. تمام کارهای او مشکوک و ناراحت کننده بود. رفت و آمدهای پنهانی، تماسهای مشکوک و بهانههای باورناپذیر او برای خروج از منزل بهشدت مرا ناراحت کرده بود و حس می کردم مشغول انجام کاری است. یک شب سراغ پیامکهایش رفتم و متوجه شدم با یکی از کارفرمایانش روابط نامشروعی دارد. وقتی موضوع را با همسرم در میان گذاشتم، ناگهان وحشتزده و با گریه به رابطه خارج از عرف خود اعتراف کرد. او به من گفت در تمام سالهایی که من در زندان بودم او به خاطر هزینههای زندگی و مخارج فرزندانم مجبور به کارکردن در خارج از شهر بود. برای همین مورد اغفال کارفرما قرار گرفت به طوری که آن مرد با تهیه فیلمی از این روابط زشت او را تهدید میکرد و همسرم نیز بهخاطر ترس از آبروریزی مجبور به برآوردهکردن خواستههای بی شرمانهاش میشد. حالا با این حرفهای همسرم، سوءظن عجیبی درباره پسر شش سالهام پیدا کردهام که روحم را تا سر حد انفجار آزار میدهد.»
همیشه قرار نیست مردان خانواده زندانی شوند و گاهی این زنان هستند که راه به زندان باز می کنند. مادری که فرزند کوچکی هم دارد و مجبور است از او کنار خود در زندان مراقبت کند. حالا این مادر هم باید نگران خودش باشد و هم نگران فرزند کوچک پاکش که ممکن است هر صحنهای را از زندانیان ببیند، هر حرف نامربوطی بشنود و در ذهناش ثبت و ضبط شود. خانواده زندانیان نیز گاهی در جامعه طرد می شوند . باید توجه داشت خانواده زندانی مجرم نیست و باید در مقابل آسیبهای اجتماعی حفظ شود و این امر با کلید حمایتی قابل حل است که در این بین کرامت خانواده نیز باید حفظ شود.
زندانی بیشتر، اتلاف اموال عمومی
حسین محسنیفرد - کارشناس آسیبشناسی
معتقد است در بسیاری موارد زندان به آموزشگاهی برای فراگیری شیوههای متعدد ارتکاب جرم برای زندانیان تبدیل شده و محکومان پس از پایان زمان محکومیت خود، با آمادگی بیشتر، مرتکب جرایم بیشتری میشوند. با زندانی شدن افراد، خانواده آنها شامل همسر، فرزندان و حتی سایر بستگان نزدیک محکومان نیز به قربانیان مجازات حبس تبدیل شده و ناخواسته تاوان جرایمی را که محکومان به زندان شدهاند، میپردازند. زیرا گذشته از جنبههای اجتماعی و لطمه به حیثیت این افراد، فقدان منبع درآمد و محل تامین معیشت وابستگان به فرد زندانی میتواند آنها را در مسیر انحرافات و آسیب های اجتماعی فراوانی قرار دهد. اگر زندان به شکلی مؤثر میتوانست نقشی بازدارنده داشته باشد، جمعیت کیفری زندانها روز به روز افزایش پیدا نمیکرد. زندانیکردن بیرویه گروههای مختلف مجرمان، گذشته از پیامدهای زیانبار آن در سایر عرصه ها، موجب میشود تا منابع اقتصادی جامعه که میتواند برای رشد و توسعه سایر بخشهای اجتماعی استفاده شود، در بخش احداث زندان های مختلف و استخدام کارکنان مورد نیاز مصروف شود. از سوی دیگر، تامین هزینههای نگهداری و مراقبت از زندانیان نیز به شکلی مضاعف باعث اتلاف اموال عمومی میشود.
به اعتقاد محسنیفرد لازم است قانونگذار با در پیش گرفتن سیاست قضایی مبتنی بر حبسزدایی و جایگزین ساختن مجازاتهای جایگزین در مقابل برخی جرایم سبک، رویههای گذشته را هماهنگ با تحولات اجتماعی عصر مدرن به طور مستمر مورد بازنگری قرار دهد وتنها افرادی که حضور آنها در جامعه مخاطرهآمیز تلقی میشود، زندانی شوند و سایر مجرمان در معرض مجازات های جایگزین قرار گیرند.
پرورش مجرم حرفهای در زندان
عبدالصمد خرمشاهی - وکیل دادگستری
اصولا کیفر و مجازات در لغت به معنای عقوبت برای کسی است که خلاف قانون، اخلاق یا عرف و عادت رفتار کرده و مرتکب عمل بد شده باشد. وقتی صحبت از مجازات میشود، عده بسیار زیادی از افراد جامعه و حتی حقوقدانان ابتدا حبس را به یاد میآورند که یکی از دلایل آن این است که از بدو اسلام تا به امروز به شکلهای مختلفی اجرا میشده است. در فصل نهم قانون مجازات اسلامی جدید طی مواد ۶۳ الی ۸۶ با عنوان مجازاتهای جایگزین حبس، به طور مفصل مباحث مربوط به این موضوع ارائه شده است.در ماده ۶۳ مقرر شده مجازاتهای جایگزین حبس، عبارت است از دوره مراقبت، خدمات عمومی رایگان، جزای نقدی روزانه و محرومیت از حقوق اجتماعی که در صورت گذشت شاکی و وجود جهات تخفیف با ملاحظه نوع جرم و کیفیت ارتکاب آن، آثار ناشی از جرم، سن، مهارت، وضعیت، شخصیت و سابقه مجرم، وضعیت بزهدیده و سایر اوضاع و احوال تعیین و اجرا میشود.در تبصره این ماده مقرر شده که دادگاه نمیتواند به بیش از دو نوع از مجازاتهای جایگزین حکم دهد. باید گفت فلسفۀ مجازات اصلاح بزهکار است ولی با نگاهی به زندانهای کشور متوجه میشویم که نه تنها اصلاحی صورت نمیگیرد، بلکه زندانیان به انواع راهکارهای جدید برای جرایم آینده دست مییابند. زندانیانی برای اولین باربه محیط زندان وارد میشوند تحت تعلیمات ویژه بزهکاری قرار میگیرند تا پس از خروج از زندان بتوانند از آنها برای جرایم جدید استفاده کنند به عبارت دیگر شخصی که برای بار اول وارد زندان میشود به تدریج با محیط و اشخاص و نوع رابطه خو گرفته و مثل یک مجرم حرفهای که برای جرایم آینده برنامهریزی و حرفهایگریهای بیشتری دارد، از زندان بیرون میرود.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم