او حتی برای یک پرونده ۷۲ بار از کرمانشاه به شهر دیگری رفت تا سرانجام حرفش را به کرسی نشاند و رضایت را گرفت. حاج عباس تابهحال طناب اعدام را از گردن ۶۰۰ اعدامی باز و در دهها هزار پرونده خانوادگی، نزاع و درگیری ناخواسته صلح و آرامش برقرار کرده است. در ادامه گفتوگوی جامجم را با او میخوانید.
شاید یکی از سختترین کارها، گرفتن رضایت از خانواده داغدیده مقتول است. چرا سراغ پروندههای صلح و سازش رفتید؟
از دوران کودکی، پدربزرگ و پدرم صلح و سازش برقرار میکردند و مرا هم همراه خودشان به این جلسات میبردند. من خیلی از این کار خوشم میآمد و آرامش خاصی پیدا میکردم. در دوران دبستان و راهنمایی هم اگر زمانی در مدرسه درگیری رخ میداد، معلمان از من میخواستند آرامش و دوستی برقرار کنم. سال ۸۲ اولین بار قتلی در ۲۰۰ کیلومتری محل زندگیام رخ داد. که داماد قاتل، دوست من بود و دخترش از من خواست که برای پدر ۶۵سالهاش که ناخواسته مرتکب قتل شده، رضایت بگیرم.
موفق شدید؟
اولیای دم مقتول ۱۴ نفر بودند. برای اولین بار تصمیم گرفتم قاتل را کفنپوشکنم. او را با قرآن و چاقو دستبسته به خانه مقتول بردم، مراسم خونبس را اجرا کردم و خوشبختانه رضایت گرفتم. بخشدار که مراسم را دیده بود، از صداوسیما دعوت کرد و با پخش مراسم، مردم کمکم با من آشنا شدند. در همین قتل چون چند ازدواج فامیلی وجود داشت، همه بعد از جنایت ناخواسته از یکدیگر جدا شده بودند. بعد از اینکه رضایت گرفتم، حداقل چهار زندگی را از طلاق نجات دادم. در این راه بزرگان و مصلحان هم به من کمک میکنند و به تنهایی نمیتوانستم ۶۰۰ پرونده را به سرانجام برسانم.
برای همهجور قاتلی رضایت میگیرید یا نوع قتل فرق میکند؟
خیر. ابتدا خانواده قاتل خلاصه پرونده و دادنامه را برای ما ارسال میکنند. بعد از اینکه مطمئن شدیم قتل ناخواسته و درپی نزاع و درگیری بوده و قاتل پشیمان است، کار صلح و سازش را جلو میبریم. در پرونده قتلهای ناموسی، درگیری با انگیزه قبلی، راهزنی و قتل برای تصاحب اموال ورود نمیکنیم.
تلاش شما برای برقراری صلح و سازش مختص یک یا چند شهر است یا در کل کشور فعالیت میکنید؟
هر شهری که فکر کنید، برای صلح و سازش رفتهام و دوستان و آشنایانی دارم که در شهرهای مختلف به من کمک میکنند. یکبار پروندهای به من ارجاع شد که محل قتل ۷۰۰ کیلومتر با کرمانشاه فاصله داشت. در مدت ۵/۳ سال ۷۲ بار به آن شهر سفر کردم تا بالاخره توانستم رضایت بگیرم.
روی چه نوع قتلهایی بیشتر متمرکز هستید؟
قتلهای عشایری و عشیرهای. چون اگر حکم قصاص اجرا شود، آتش آن جنایت خاموش نمیشود و ادامهدار است. به عنوان مثال قاتلی ۲۷ سال قبل قصاص شده بود اما خانواده او برای انتقام از قصاص پدرشان مرتکب سه قتل شدند.
میگویند شما میلیاردر هستید و مبالغ دیهها را پرداخت میکنید.
نه اینطور نیست. فرزندم و برادرم که معدن دارد به همراه خیران کمک میکنند. گاهی در پروندهای خانواده قاتل تمام داراییاش را میفروشد تا خواسته اولیای دم تامین شود اما مقداری کم میآید و دیگر پولی ندارد. ما کمک میکنیم تا مبلغ باقیمانده تامین شود و فرد از قصاص نجات پیدا کند. من فقط چند زمین کشاورزی دارم و میلیاردر نیستم.
پروندهای بوده که به نتیجه نرسد؟
بله داشتیم. بیشتر پروندههایی که پیگیری میکنم به دلیل قتل از روی عصبانیت است. در چند پرونده، هرکاری کردیم، خانواده مقتول رضایت ندادند. بعد از اجرای حکم به قدری ناراحت میشوم که گویی یکی از اعضای خانوادهام را از دست دادهام. گاهی شده که برای رضایت رفتهایم که خانواده مقتول حاضر به گذشت نبودند، آنها به احترام حضور ما دو ماه دیرتر حکم را اجرا کرده و همانموقع به ما اعلام کردند دیگر برای رضایت مراجعه نکنیم، چراکه هیچ قصدی برای بخشش ندارند، البته ما باز تلاشمان را تا پای چوبه دار ادامه میدهیم که شاید بتوان نظر آنها را تغییر داد.
بعد از گرفتن رضایت، قاتلان برای تشکر با شما تماس میگیرند؟
ما انتظاری نداریم ولی از ۶۰۰ نفری که نجات دادم، شاید ۵۰نفر سالی یک بار تماس بگیرند و احوالپرسیکنند، حالا برعکس بسیاری از خانوادههای مقتولان با من در تماس هستند و تشکر میکنند که حالشان بعد از بخشش خوب است و راه درست را به آنها نشان دادهایم.
شیرینترین خاطره بخشش را تعریف میکنید.
چند سال قبل شمارهای از خارج کشور چندبار تماس گرفت. من شماره خارجی را جواب نمیدهم. دوستانم یکبار گفتند جواب بده، شاید کسی کاری دارد و آشنا است. بعد از سه روز وقتی جواب دادم؛ دختر جوانی پشت تلفن التماس کرد به حرفهایش گوش دهم. او مدعی شد در خارج از کشور درس میخواند. پدر و مادرش پیر هستند و پدرش ۱۵ سال به دلیل ابتلا به آلزایمر در خانه مانده است. او مدعی شد برادرش ناخواسته دوستش را به قتل رسانده، دو هفته دیگر هم حکم قصاص اجرا میشود و از من درخواست کمک کرد. پرونده را پیگیری کردم و متوجه شدم قاتل دو روز قبل از عروسی به همراه همسرش، برای دوستش کارت دعوت میبرد و مقتول به او حرفهای بدی میزند. آنها با یکدیگر درگیر میشوند و قاتل دوستش را هل داده که سرش به جدول اصابت کرده و جانش را از دست میدهد. با پیگیری بیشتر متوجه شدم اولیای دم دو برادر هستند. در کوهدشت لرستان مشغول خونبس بودم که با برادر بزرگتر تماس گرفتم و به او گفتم در واتسآپ چند فیلم میفرستم، ببین و بعد با هم صحبت میکنیم. فردا دوباره تماس گرفتم و من را شناخت، گفت فیلمهای گذشت گرفتنم را دیده است. گفتم چند روز دیگر زمان اجرای حکم است و از قصاص قاتل برادرتان بگذرید که او مهلت خواست مشورت کند. آنها برای گذشت ۹۰۰ میلیون تومان درخواست کردند. خانواده قاتل اما توانسته بود ۴۵۰ میلیون تومان فراهم کند. از برادر بزرگتر خواستم از سهمش گذشت کند و با گرفتن ۴۵۰ میلیون تومان رضایت دهد که قبول کرد و قاتل در شبی که قرار بود اعدام شود، آزاد شد. از اینکه رضایت تلفنی گرفته بودم، خیلی خوشحال شدم.
خاطره تلخی هم دارید که هنوز هم برایتان آزاردهنده باشد؟
شب عید برای گرفتن رضایت به خانواده مقتول مراجعه کردیم. همه اولیای دم بهجز مادر رضایت دادند. شب اجرای حکم و حتی زمان اعدام تلاش کردیم قاتل را نجات دهیم اما مادر رضایت نداد. زن جوان پای چوبه دار التماسکرد که فایده نداشت و قصاص شد. این زن گناه چندانی نداشت و میشد او را بخشید. تا زنده هستم صحنه مرگ او را فراموش نمیکنم، خیلی تلخ بود.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد