تغییر مسیر تمدن و تاریخ
باستانشناسان فعلا کهنترین خط شناخته شده در فلات ایران را یادگار ۳۲۰۰سال پیش یعنی خط میخی عیلامی میدانند که خواندنش هم بسیار دشوار است. دانشنامهها نخستین خط را به میانرودان و سومر نسبت میدهند که ایرانیان از آنها خط نوشتن را آموختهاند، اما شاید در آینده نزدیک درباره ریشه و پیدایش خط بازنگری شود. مهمترین اتفاق درباره تاریخ خط را دکتر محسنیان راد، استاد ممتاز علوم ارتباطات همانا پیداشدن خطنگارهای در جیرفت میشمرد؛ کتیبهای که به هیچ خط شناختهشده دیگری شباهت ندارد «نشانگان»، ویژگی این کتیبه است که تصویری و هیروگلیفی نیست. سال ۸۲ این خط کشف شد اگرچه درباره این کشف فعلا نمیتوان قاطعانه بحث کرد اما سخن دکتر پیتمن، همکار باستانشناس سرشناس ایرانی دکتر یوسف مجیدزاده در این باره جالب است: «اگر در آینده باز هم بتوانیم نمونهای از این خط مستقل را به دست بیاوریم، ممکن است مسیر تمدن و تاریخ آن را تغییر بدهد.» دکتر کارلوفسکی، استاد دانشگاه هاروارد دیگر همکار این گروه پژوهنده، گفته ممکن است تمدن جیرفت [که بسیاری از اطلاعات و میراثش از سوی ساکنان امروزی آنجا با قاچاق آثار باستانی بر باد رفته] حتی از حوزه تمدن میانرودان هم کهنتر باشد. ممکنهایی که دور نیست با کشفیات تازه، تاریخ را دگرگون کند.
آتش و انتقال فوری اطلاعات
سال ۱۸۴۳ کمتر از دو سده پیش جهانگرد و نقاش فرانسوی اوژن فلاندن از بیستون نقشی زده که آتشدان ارتباطی (زیرا متفاوت با هر کاربرد شناخته شده دیگری از آتش است) در آن نقاشی دیده میشود. در شبهای تاریک و صاف میتوان نور شمع را از ۵۰کیلومتر فاصله دید. همچنین فلاندن در نقشی از استخر فارس همچنان آتشدان ارتباطی را در بالای صخرهای کشیده که درباره کاربردش در ادامه با ارائه اسناد دیگری شگفتزده خواهیم شد. کاربرد این آتشدانها مانند آن کار ابتدایی در فیلم ارباب حلقهها (یعنی همانند تکزنگ و یک علامت برای فقط یک خبر با برافروختن آتش و ...) نیست، در ۱۲۵سال پیش جهانگرد و نخستین دیپلمات رسمی (سفیر) آمریکا در دربار ناصری، ساموئل گرین ویلر بنجامین در سفرنامهاش از خاکریزهای دستساز در فلات مرکزی ایران گزارش داده که در سراسر دشتها با فاصله مشخص چند میل با بلندای ۸۰ تا ۱۰۰پا یا۲۵ تا ۳۰ متر وجود داشته (بنا به گزارش این سفیر، در اطراف ورامین و مسیر شهرری دیده میشده) که البته ایرانیان عادی از دلیل ساختشان آگاهی ندارند؛ اما شماری از دانشمندانشان عقیده داشتند از این خاکریزها همانند پیامرسانهای امروزی برای خبررسانی فوری و انتقال اطلاعات بهره میبردهاند. به نوشته او خاکریزهای مصنوعی چنین وصف شده: از دیدنیهای فلات مرکزی ایران که توجه هر مسافری را جلب میکند، این خاکریزهاست... تصورنکنید اینها قبور قدیمیاند؛ زیرا ایرانیها در پیش از میلاد برای ارسال خبر همانند پیامرسان از این برجها استفاده میکردهاند.درباره وجود این سیستم خبررسانی فوری چندهزار کیلومتری در دوران هخامنشی با آن گستردگی مرزها و گوناگونی اتفاق نظر وجود دارد.بقایای برجهای آتش خبر در فصلنامه فارسشناخت اثر محمدمهدی مظلومزاده چنین سخنی دارد: بقایای باستانی و برجهای سنگی ناشناخته در استان پهناور فارس از دوران هخامنشیان دیده میشود که باستانشناسان ایرانی و غربی به خاطر ناآگاهی از رمز و کاربردشان بهویژه حفرههای سنگی فراز برجها که جایگاه نصب آتشدان سنگی بوده، بر آنها نامهای نادرست و غیرواقعی نهادهاند؛ همانند آتشکده و آتشگاه و قربانگاه و پرستشگاه... .
این برجها از پاسارگاد و تختجمشید با فاصله نیم تا یک کیلومتر با عبور از کوهساران و در و دشت به اکباتان و شوش و مرزهای غربی و دیگر گسترههای قلمرو ایران میرسیده در این برجها آثار دیدهبانی و استقرار نگهبانهایی قابل مشاهده است. باید این برجها را با توجه به دیگر عناصر تاریخی همدورهشان بررسی کرد.
کتاب «ایرانشهر» با تلاش یونسکو ۱۳۴۳ در ۱۵۰۰برگ منتشرشدهاست. در برگهای پایانی این کتاب آمده در بیابانهای ایران در امتداد شاهراههای قدیمی میتوان تپههایی دستساز و مصنوعی دید که با فاصله مساوی از هم قرار دارد که نزدیکترینشان به تهران تپهای است که در کنار راهی قدیمی قرار دارد که از ری (حدود فیروزآباد) به سوی باختر و از مسیر شمال ورامین به ایوانکی میرسد که رشته باختری راه قدیم قزوین به ری را تشکیل میداده. این تپهها چنین فرض میشود که بقایای برجهای خبررسانی دوران هخامنشی است.
حیرت یونانیان از نظام ارتباطی ایرانیان
این صراحت و روشنی سخن چنین میرساند که بر پایه دادههای پیشینی که به دست ما نرسیده بیان شده چنان که در اسناد و دادههای یونانیان باستان میتوان به چنین شواهد و مدارکی دست یافت که مثلا پییر بریان در کتاب هخامنشیان چنین گزارشهای علی سامی، باستانشناس و استاد دانشگاه درباره برج پاسارگاد و کاربردش نوشته، که از غوامض و موارد مبهم بحث آثار باستانی است. احمد اقتداری در کتاب خوزستان... درباره برج نورآباد نوشتهاست: من گمان دارم این اثر برای راهنمایی و آتش خبر بودهاست. سید محمدتقی مصطفوی در کتاب اقلیم پارس درباره چهارتاق مشهور به گهواره دیو در کوه چهل مقام شیراز آورده: دور نیست از چنین جایگاهی برای فروزش آتش و علامت دادن در دوران قدیم بهره میبردهاند. یوزف ویزهوفر در کتاب ایران باستان به حیرت یونانیها از نظام ارتباطی ایرانیان یادکرده: ایرانیان از طریق علامت دادن با آتش یا «نور» مجمعه سیستمی را پدید آوردهبودند که بسیار حیرت یونانیان و رومیان را برانگیخت. این نظام ارتباطی مجهز، زیرساخت امپراتوری فارس بود که بعدها مورد ستایش و تقلید قرارگرفت... از اینرو شگفت نیست که پیامهای سلطنتی و پادشاه در کمترین زمان میتوانست انتقال یابد. استاد دانشگاه تولوز، پییر بریان فرانسوی ۱۹۹۶ در کتابش درباره این برجها نوشتهاست آتش نظام علامت نوری از منتهی الیه سرزمین شاهنشاهی تا شوش و اکباتان پی در پی افروخته میشد. این سازماندهی چنان کامل و رسا بود که شاه بزرگ از هر چیز تازهای همان روز آگاهی مییافت که در آسیا روی میداد.
دایرهالمعارف/دانشنامه بریتانیکا از برجهای دیدهبانی آتش چنین یاد کرده: هزاران سال است بشر در حال تجربه شیوههای مخابره پیام بوده و نخستین ابزار چنین کاری همان برجهای دیدهبانی آتش است آنچنان که واژه تلگراف در زبان لاتین به معنای نوشتن برای فاصله است یا فرستادن خبر به دور، از طریق علامت است. این دانشنامه بر نام دستاورد مخابراتی ایران ۵۰۰ سال پیش از میلاد تاکید نمیکند؟! و مثال ۱۷۷۵ را میآورد که ۱۹آوریل برای خبر یورش انگلیس به فرانسه از نور فانوس استفاده شد به عبارتی ۶۹سال پیش از ساموئل مورس.برجهای خبر همانند نقطه و سطر یا صفر و یک واقعا خبررسانی و آگاهیبخشی میکرده نه که فقط یک تکزنگ و علامت ساده باشد؛ زیرا از روشنایی آتش در این برجها با دورنگ سفید و سرخ هرلحظه یکبار همانند چشمکهای کوتاه و بلند استفاده میشدهاست.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد