برف بیصدا میبارد در قالب یک روایت نمادین، به مسأله نفوذ میپردازد؛ دشمنی در لباس و با ظاهر دوست، در کمین رسوخ به یک خانواده اصیل و ممتاز است. حبیب کیانی ورشکستگی پدرش و زندگی نابسامان خانوادهاش را ناشی از خانواده شکیبا میداند و قصد دارد تا با ورود به کانون این خانواده یعنی ازدواج با دختر بزرگترشان، موجب فروپاشی آن شود. بعد از درگذشت پدر خانواده و از بین رفتن اتحاد و یکدلی اعضا بهدلیل خودخواهیها و حسادتورزیهای سیمین، حبیب کیانی فرصت را برای اجرای نقشه خودش فراهمتر از قبل میبیند. با لبخند و بهعنوان دلسوز خانواده به مسائل ورود میکند و در نهایت نیز میتواند سیمین را فریب دهد. هر چند که داماد خانواده، یعنی احمد که دستپرورده پدر است، از همان ابتدا به ماهیت کیانی پی میبرد و دائم هشدار میدهد اما ضعف او در مدیریت شرکت و همچنین کینه سیمین نسبت به او باعث میشود که نه تنها این هشدارها را نادیده بگیرد که از لج احمد، به کیانی پروبال بدهد. باید به نمایش زیباییهای زندگی سنتی بهویژه خانواده ایرانی در این سریال نیز اشاره کرد که از نقاط قوت آن است. برف... یکی از سریالهایی است که توانسته برخی از نشانههای سبک زندگی ایرانی-اسلامی را بازنمایی کند. از حجاب و پوشش برتر گرفته تا اهمیت نان حلال، احترام به بزرگترها، سادهزیستی، ازدواج آسان و... .
هرچند که ریتم سنگین و کندی پیشرفت داستان سریال قابل انتقاد است. مخاطب گاهی احساس میکند که به فضای این سریال آب بسته شده از بس که همهچیز به کندی پیش میرود.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد