گفت‌وگوی «جام‌جم» با برادر حمیدرضا الداغی‌

خونخواهی شهید غیرت

«عاملان شهادت برادرم سابقه دارند و یکی از آنها چندی پیش مرتکب قتل شده بود. مردم از ما خواستند حکم قصاص را اجرا کنیم تا بعد از آزادی آنها افراد دیگر قربانی نشوند. ما هم درخواست داریم حکم قصاص در ملاء‌عام اجرا شود.»
کد خبر: ۱۴۰۶۲۴۷
نویسنده محمد غمخوار - دبیرگروه حوادث

این بخشی از صحبت‌های برادر شهید حمیدرضا الداغی است. شهید ۴۵ ساله‌ای که برای نجات دو دختر نوجوان از دست اشرار مسلح با دست خالی مقابل‌شان ایستاد، سینه سپر کرد و جان داد تا نشان دهد هنوز مردان این سرزمین برای دفاع از ناموس و غیرت‌شان جان هم می‌دهند.

شامگاه یکشنبه هم جمعی از شهروندان با حضور در محل شهادت حمیدرضا الداغی، آنجا را گلباران کرده و خواستار مجازات متهمان در ملاء‌عام شدند.

رئیس قوه قضائیه نیز خواستار رسیدگی سریع به این پرونده شد. مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان رضوی هم اعلام کرد: کسی که برای دفاع از ناموس مردم و امر به معروف و نهی از منکر جانش را به خطر انداخته قطعا شهید است. فرآیند قانونی شهادت حمیدرضا‌ الداغی به این شکل است که شورای تامین استان باید تشکیل جلسه دهد و همه اعضا آن را امضا کنند. تا روز یکشنبه دو نفر از اعضای شورای تامین داخل شهر نبودند امروز – دوشنبه- همه اعضای شورای تامین این فرم را امضا کرده‌اند و این درخواست به استانداری و سپس به وزارت کشور ارسال می‌شود. این فرآیند در حال انجام است تا حمیدرضا الداغی رسما به عنوان شهید معرفی شود. دیروز گفت‌و‌گویی با برادر شهید الداغی انجام دادیم و او از خصوصیات اخلاقی برادرش و شب حادثه گفت.

آن شب برادرتان چطور متوجه مزاحمت پسران برای دو دختر نوجوان شد؟
آن طور که من از شاهدان و دوستانش شنیدم‌، آن شب دختر ۱۵ ساله برادرم که از تیزهوشان شهر سبزوار است به خانه دوستش رفته بود تا با هم درس بخواند. برادرم از شرکت راهی آنجا شد تا دخترش را به خانه ببرد. در خیابان عظیمیه متوجه مزاحمت چند پسر برای ۲دختر می‌شود. یکی از دخترها جثه کوچکی داشت و نتوانسته بود از دست آنها فرار کند. برادرم به‌سمت آنها می‌رود و دختر به نوعی از او برای نجات خود کمک می‌خواهد. برادرم قصد نجات این دختر از دست مزاحمان را داشت که آنها با چاقو و ناجوانمردانه به او حمله کرده و زخمی‌اش کردند.

شما چطور از حادثه با‌خبر شدید؟
من ساکن مشهد هستم . ساعت یک بامداد یکی از دوستان حمیدرضا با من تماس گرفت و گفت برادرم تصادف کرده و خواست خودم را به سبزوار برسانم. سریع راهی سبزوار شدم‌. وقتی به بیمارستان رسیدم متوجه قتل برادرم شدم. ماموران ماجرا را به دوست حمیدرضا اطلاع داده و او به دلیل این‌که مادرم عمل قلب کرده بود و من باید در جاده رانندگی کنم‌، مستقیم ماجرا را نگفته بود تا زمانی که به بیمارستان رسیدم.

برادرتان سابقه بسیج داشت‌؟
نه. او سابقه عضویت در بسیج را نداشت اما بسیجی زندگی کرد. حمیدرضا پسر آرامی بود و اگر ظلمی به خودش می‌شد از آن می‌گذشت و همیشه سعی می‌کرد از دعوا و اختلاف پیشگیری کند. اما در برابر ظلم به دیگران نمی‌توانست ساکت بماند. یادم هست یک بار چند نفر را دید که از کودک زباله‌گردی می‌خواستند برقصد تا به او پول بدهند. با دیدن این صحنه نتوانست سکوت کند و سراغ‌شان رفت و خواست دست از این کار زشت بکشند. بعد از کودک زباله‌گرد را از دست آنها نجات داد. از همسایه‌ها تحقیق کنید همه از آرامی و خوش برخوردی برادرم تعریف می‌کنند. آن روز هم با دیدن این صحنه و این‌که خودش دختری همسن دختر گرفتار داشت‌، برای دفاع وارد عمل شد‌. حتی می‌بینید با چاقوکشی آنها بازهم دفاع می‌کند.

ورزشکار بود؟
هم تکواندوکار بود و هم هندبالیست. در تکواندو می‌توانست موفق باشد اما در مسابقه‌ای ناخواسته ضربه‌اش باعث آسیب به بینی رقیبش که دوستش هم بود، می‌شود و بعد از آن تکواندو را کنار می‌گذارد. می‌گفت اگر قرار است با ورزش به کسی آسیب بزنم‌، ترجیح می‌دهم آن ورزش را کنار بگذارم.

برخی شاهدان گفته‌اند هنگام انتقال برادرتان به بیمارستان آمبولانس دیر آمده است؟
ما چنین موضوعی را نشنیدیم. آن طور که به ما گفتند، بعد از مصدومیت برادرم‌، فرزند یکی از دوستانش که با موتور در حال عبور از آنجا بوده برادرم را زخمی می‌بیند و از او می‌خواهد سوار شود تا او را به بیمارستان برساند. برادرم ابتدا به آن موتورسوار می‌گوید؛ اگر سوار شوم لباست خونی می‌شود و اینجا هم بیشتر از خودش به فکر او بود. بعد از سوار شدن به موتور مسافتی را طی می‌کنند که او به دلیل خونریزی شدید و اصابت ضربه چاقو به قلبش از روی موتور می‌افتد. شدت جراحات چاقو به حدی بود که پزشکان برای نجات جان او نتوانستد کاری کنند. بر‌اساس گزارش پزشکی قانونی، پارگی طحال، قلب و ریه باعث مرگ برادرم شد.

در این مدت متهمان را دیده‌اید؟
بله یکبار در اداره آگاهی آنها را دیدیم. پنج نفر بودند که دو نفرشان عاملان قتل هستند. دو نفرشان هم آن شب داخل ماشینی بودند که می‌خواستند دختر را سوار کنند. دو متهم اصلی سابقه‌دار هستند و یکی از آنها سابقه درگیری مرگبار دارد.

درخواست بخشش نکردند؟
نه . خیلی آرام و خونسرد بودند و نشانه‌ای از پشیمانی در چهره‌شان نبود.

شما شکایت خود را مطرح کرده‌اید؟
هنوز نه. اما درخواست ما قصاص در ملاء‌عام است. در این مدت تعدادی از اهالی شهر به ما مراجعه کردند و خواستند حکم قصاص را اجرا کنیم. آنها سابقه‌دار هستند و مردم می‌ترسند اگر آزاد شوند‌، دوباره کسی را بکشند. یکی از متهمان ۲۹ اسفند هم سابقه درگیری دارد.

زمان مراسم تشییع پیکر شهید مشخص شده است؟
امروز سه‌شنبه پیکر برادرم را در حرم رضوی تشییع کرده و روزچهارشنبه تشییع پیکر او در سبزوار برگزار‌می‌شود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۴ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها