اما اگر ساعتی هم بگذرد کسی سراغ شما نمیآید! چون اینجا حق انتخاب شما بسیار گستردهتر از یکی دو غذاست . فقط باید از جایتان بلند شوید و کمی آن طرفتر را نگاه کنید. در این صورت با میزی بزرگ مملو از غذاهای متنوع مواجه خواهید شد که هر قدر دلتان بخواهد، میتوانید از خوراکیهای چیده شده روی این میز استفاده کنید وکسی معترض شما نخواهد شد و هزینه اضافهتری هم نبایدبپردازید.
این ماجرا حکایت زندگی بسیاری از ماست. زندگی هر کسی با بالا و پایین و فراز و نشیبهای زیادی همراه است. گاهی وقتها آنقدر تنگناهایمان بالا میرود که حس میکنیم همه درها به رویمان بسته است. این در حالی است که مطابق سنت الهی اگر دری به روی کسی بسته شود، خداوند درهای دیگر را به رویش باز میکند و بیتردید همه درها بسته نخواهد ماند.
نکته این است که ما آنقدر پشت یک در بسته، مینشینیم و بابت بسته شدن این در غصه میخوریم که نمیتوانیم درهای دیگری را که به رویمان باز است، ببیینم !
این در حالی است که خیلی وقتها کافی است سر بچرخانیم تا درهایی که بهتازگی به رویمان باز شده، ببینیم. درهای تازه و راهکارهای جدیدی که بیتردید میتواند ما را در موقعیتهای تازهای قرار دهد؛ موقعیتها و راهکارهایی که خیلی وقتها شرایط بهتری را پیش رویمان خواهد گذاشت ولی ما بهدلیل چشم دوختن به دری که قبلا به رویمان باز بوده و حالا بسته شده این موقعیتهای تازه را نمیبینیم و از آنها غافل میمانیم.
پس وقتی دری به رویتان بسته میشود به جای تمرکز بر آن مشکل، چالش،ناراحتی، به هم خوردن رابطه و هزار و یک موضوع دیگر که برای هرکدام از ما میتواند به منزله بسته شدن یک در در زندگی باشد، آن مسأله را رها و ذهن خودمان را آزاد کنیم، مطمئنا میتوانیم موقعیتهای تازهای را در زندگی ببینیم و از درهای جدیدی که برایمان باز شده، غافل نمانیم.
منبع: ضمیمه چاردیواری روزنامه جامجم