خط و نشان محمد خزاعی برای سینماگران اپوزیسیون

موضع قاطع دربرابر خط انحراف سلبریتی‌ها

گفت‌وگوی«جام‌جم» با محمد خزاعی، رئیس سازمان سینمایی

تکلیف خیلی جریان ها در سینما مشخص شده است

محمد خزاعی با تجربه کلان مدیریت فرهنگی، تهیه کنندگی، دبیری جشنواره های استراتزیک سینمایی، طی 15 ماه از مدیریتش در سازمان سینمایی آنقدر با حواشی مختلفی روبه‌رو بوده که بررسی کارنامه کاری او در طی این ماه‌ها را باید بیشتر در مدیریت چنین بحران‌زایی‌های بررسی کرد.
کد خبر: ۱۳۹۸۴۴۲
نویسنده علی اکبر عبدالعلی زاده

تکلیف خیلی جریان ها در سینما مشخص شده است

او تاکنون به سلامت از میان این جریانات خارج از فضای سینمایی عبور کرد و توانست چهل‌و‌یکمین جشنواره فیلم فجر را به بهترین شکل در شرایط خاص تهدید ها برگزار کند.

خزاعی در حوزه برنامه‌ های کلان سینمایی هم خوب عمل کرده و با بررسی شرایط فعلی سینمای کشور، آیین‌نامه‌های جدیدی برای تولید و اکران داشته که پیشتر در گفت‌وگویی که با او در ایام جشنواره فیلم فجر داشتیم به آنها اشاره کرد.

حال با مدیر سازمان سینمایی در‌خصوص 15 ماه تجربه ریاست سازمان سینمایی، قانون‌مداری‌ای که در سینما پس از چهار دهه شکل گرفته و مدیریت بحران‌هایی که در طی ماه‌های اخیر پشت‌سر گذاشته گفت‌وگوکرده ایم.

ما امروز یک فرصت تاریخی جریان‌ شناسی در سینما داریم که فکر می‌کنم در ادوار گذشته به چند دلیل، این فرصت فراهم نبوده و در آینده نیز بعید می‌دانم چنین فرصتی برای دولت انقلابی به‌وجود آید.با توجه به این‌که شما مانند مدیران قبلی منفعتی در حوزه شبه روشنفکری سینما ندارید و پیشتر هم حوزه زیست حرفه ای تان در بخش سینمای انقلابی صورت گرفته است ، بعد از پایان خدمت در سازمان سینمایی هم نگران نیستید که اگر به تولید برگردید این جماعت چه رفتاری با شما خواهند کرد. جریان شبه‌روشنفکری دشمن جدی شما هستند و حتی این روزها به شما رئیس سازمان سینمایی نمی‌گویند؛ بلکه شما را تهیه‌کننده قلاده‌های طلا می‌خوانند. بنابراین، یک‌بار برای همیشه، هم از لحاظ اجتماعی و هم به لحاظ اجرایی در حوزه فرهنگ فرصتی پیش آمده است که بدون تعارف به جریان شناسی در سینمای ایرن بپردازید.بالاخره این جریانات جاری برای فرهنگ و هنر به‌جز هزینه‌سازی و آسیب‌رسانی فرهنگی چیزی ندارد. سؤال این است که آیا در این فرصت و زمان سازمان سینمایی امکان و توانش را دارد که وارد این موضوع شود؟

این سؤال سختی است، چون ابتدا باید درباره سیاست‌های سازمان سینمایی توضیح بدهم؛ بعد بگویم در کدام مرحله هستم و چه کارهایی برای آینده می‌خواهم انجام دهم و این مسیر چه فرآیندی را طی خواهد کرد. واقعیت این است که انتظارات مردم، مسئولان و خانواده سینمای ایران در مقاطعی برآورده نشده است. سینما کارکردهای اجتماعی و سیاسی خودش را دارد اما در کشوری زندگی می‌کنیم که تعاریف خاص خودش را دارد. به‌عبارتی، در این نظام اجتماعی و فرهنگی که تعریف می‌کنیم، مصادیقی وجود دارد که جزو انتظارات مردم است.

نوعی بلاتکلیفی در حوزه سینما وجود دارد که ریشه آن به سال‌های قبل بازمی‌گردد . در دهه 60 این بلاتکلیفی کمرنگ‌تر است، چون سینمای دولتی نقش پررنگی دارد؛ وقتی سینمای دولتی کمرنگ و سینمای خصوصی پررنگ‌تر می‌شود، این بلاتکلیفی‌‌ها، قانون‌گریزی‌ها و تعاریف جدید را در سینما بیشتر می‌بینیم. وقتی با این موضوع در مرحله‌ای برخورد می‌شد، با مقاومت اهالی و کسانی که رانت‌های به‌خصوصی داشتند، رو‌به‌رو بود. به عنوان مثال، اگر قوانین اعمال می‌شد، با اعتراض جریانات خاص در عرصه سینما مواجه می‌شدیم و سینما حرکت ملی نداشت، بلکه حرکت میلی داشت؛ یعنی افراد براساس میل‌شان و سیاست‌های خاص شخص محور برنامه‌ریزی می‌کردند. به عنوان مثال، اگر احساس می‌کردند چنین فضایی می‌تواند در اقتصاد سینمای ایران تأثیر بگذارد و فرآیند مالی خوبی برای آنها دارد براساس آن برنامه‌ریزی می‌کردند ؛ این‌که چه چیزی به صلاح مملکت و مردم است، در دستور کار دوم و سوم‌شان قرار می‌گرفت.

گاهی در برهه‌ای محور اصلی تمام فضای سینما، اقتصاد می‌شود. البته ما با رونق اقتصادی مخالف نیستیم و معتقدیم اگر سینما جنبه اقتصادی نداشته باشد کارکرد واقعی فرهنگی ندارد و در کارکرد فرهنگی باید به دیدگاه اقتصادی برسیم. حتی اگر سینما کارکرد ایدئولوژیک هم داشته باشد، در نگاه اقتصاد مردمی بهتر بازتعریف می‌شود. نمی‌شود بگوییم اثری می‌سازیم که اهداف فرهنگی دارد و مردم آن را نمی‌بینند و این کاملا اشتباه است و در این سال‌ها به‌وفور شاهد چنین آثاری بودیم. برگزدیم به بحث اصلی ، بطور کلی انگار دوست داریم در عرصه سینما قانون‌گریز باشیم و معادلات قانونی را بشکنیم و دوست نداریم در چارچوب فعالیت کنیم.

سینما در ادوار بسیاری از سر قانون ستیزی به ضد جریان فرهنگی تبدیل شد و برای فرهنگ ایرانی هزینه سازی کرد...

یله ، برای من جذاب بود که چطور در کشوری مانند ترکیه به‌دلیل اتفاق غیرعمدی که در سفارت آذربایجان افتاد، بعضی فیلمسازان ترک از حضور در جشنواره فیلم فجر انصراف دادند. چه ارتباطی میان جریان آذربایجان، ایران و این ماجرا وجود دارد؟... می‌بینید که چقدر آنها به این مسائل ملی نگاه می‌کنند هدایت دارند و آن را می‌پذیرند، اما کافی است در ایران اعلام کنید، می‌خواهیم فلان جشنواره خارجی را تحریم کنیم و در آنجا حاضر نباشید. به محض چنین موضوعی شاهد نق‌هایی از گوشه و کنار فضای فرهنگی هستیم و می‌گویند شما درحال محدودیت‌سازی هستید ، عرصه بین‌الملل را دچار مشکل می‌کنید ، حق ندارید با اثر ما چنین برخوردی کنید و به‌جای همگرایی و قانون‌گرایی شاهد این اتفاقات هستیم.

به نظر می رسد به یک بازنگری جدی در روند فرهنگی و قوانین این حوزه هستیم؟

ما احتیاج به یک بازتعریف داریم. در همان ماه‌های اولی که به سازمان سینمایی آمدم، گفتم این جراحی کمی درد دارد و به طور طبیعی وقتی بخواهیم فرآیندها را درست کنیم، شاهد اعتراض‌ها و مقاومت‌های زیادی خواهیم بود. درنهایت، اگر ما توانش را داشته باشیم، اگر بتوانیم بایستیم و حمایت کافی شویم و جریانات اجازه دهند، فکر می‌کنم فرآیند نهایی این جراحی، بزرگ آغاز خواهد شد و در مراحل مختلف سینمای ایران به نتیجه می‌رسیم.

بسیاری رفتارهای به ظاهر قانونی در گذشته بیشتر با هدف منافع گروهی و قشری صورت گرفته ...

عده خاصی در سینمای ایران به‌دلیل رانت‌های خاص و به انحصار درآوردن سینما، محدودیت‌هایی در سینمای ایران ایجاد کرده‌اند و به‌وسیله گروه خاصی هدایت می‌شوند. به طور طبیعی، اگر این‌ انحصارها شکسته نشود، فضای سینما همین طور می ماند و بدتر هم خواهد شد. در این 15ماهی که سرکار هستیم به غیر از 10روز اول، هر روز درگیر یک ماجرا هستیم. این حاشیه سازی و جریان‌سازی‌ها فقط مربوط به این سال‌ها نمی‌شود.

هر وقت قرار است در سینما اتفاق مفیدی بیفتد و این اتفاق می‌تواند فرآیند جدیدی را تعریف کند، مقاومت‌‌هایی شکل می‌گیرد که نمی‌گذارد به نتیجه مطلوب برسیم و به این شکل مدیریت کشور سرگرم حواشی و روزمرگی با طراحی سوژه‌های مختلف می‌شود.

در این مدت ما کم اتفاق ندیدیم، فعالان عرصه سینما، شاهدند که در این 15ماه پربحران‌ترین دوره را در فرآیند چهل و چند ساله سینما تجربه کردیم. بحران‌ها در این مدت متعدد بود؛ گاهی بحران صنفی، گاهی سیاسی و گاهی اجتماعی بوده ؛ بعضی اوقات نیز هیچ‌کدام از این موارد نبوده و اصلا فرآیند بحران در سازمان سینمایی شکل نگرفته و در جاهای دیگری تعریف شده است. تمام این رخدادها نشانگر نوعی اتفاق در فضای فرهنگی کشور است . تحولی که افراد حاضر نیستند در آن چارچوب قرار گیرند و به همین دلیل درحال حاشیه سازی هستند.

تحول اصولا مدیریت انقلابی می خواهد ...

اگر می‌خواستیم طبق سنوات گذشته عافیت‌طلبانه مدیریت کنیم، این شرایط را می‌پذیرفتیم ومی‌توانستیم هیچ کاری نکنیم و مقداری پول را هرسال تقسیم کنیم و کسانی را که صاحب قدرت هستند و رانت‌های زیادی در سینمای ایران دارند و همیشه از این منافع استفاده کردند، سیراب کنیم و البته مدیریتی پرآرامش داشته باشیم. اما وقتی بخواهیم معادله بازی را به‌هم بریزیم و مسیر جدیدی را تعریف کنیم، باید این فراز و نشیب‌ها را برایش پیش‌بینی کنیم .

جریانات سینمای ایران بسیار مختلف هستند از جریان های سیاسی و اقتصادی تا جریان های معاند و ضد فرهنگی ، حتی در دهه 60 که سینمای نوین ایران شکل گرفت، فضای فکری چپ یا فضای شبه روشنفکری کار خود را انجام می‌داد و سهم خود را از سینما می گرفت. الان جریان شناسی سینمای ایران وجوه تازه‌تری هم پیدا کرده است.

بله، الان وجوه تازه‌تری پیدا کرده و بعد از دهه 70 به شدت قدرت گرفته‌اند. ما سینمایی را داریم که فقط تابع شرایط اقتصادی است؟ یا سینمایی داریم که پیروی مکاتب لیبرالیسم است؟ و اینها برای خود برنامه‌ریزی متعددی دارند و در یک فضا قدرت می‌گیرند و ظهور و بروز دارند و در حقیقت مدیریت بسیاری از جاهای اصلی سینما دست آنهاست.

ظاهرا قدرت در اختیار ساختار های رسمی است اما در واقعیت ساختارهای غیر رسمی از محفل های کوچک تا تراست های قدرت و نفوذ سینمای ایرن را از تولید تا اکران و ... مدیریت کرده اند ...

لازم است یادآوری کنم ما در این فرآیند بیش از 4 دهه قدرت را در عرصه فرهنگ و در این بحث سینما واگذار کردیم و دولت در حوزه حکمرانی فرهنگی اختیار دار اصلی نبوده. وقتی مسئولیت سازمان سینمایی را پذیرفتم، دیدم که نه در حوزه پروانه ساخت، نه در حوزه پروانه نمایش و اکران و سایر حوزه‌ها اختیاری نداریم و اختیار به جاهای مختلف واگذار شده است. این اشاره به این معنی نیست که من مخالف ورود صنوف سینمایی ایران یا تقویت صنف سینمای ایران باشم بلکه معتقدم صنوف باید تقویت شوند و ما نیازمند صنوف قانونمند هستیم که بازتعریف شده باشند.

سینما در تمام موازین نیاز به تعریف ساختار و تامین زیرساخت دارد. در حالی که سینمای ایران حتی فاقد تعاریف و قوانین مکفی صنفی است ...

ما هنوز قانون صنفی نداریم، یعنی قانون‌های صنفی باید تعریف شود که صنف به چه دلیل به وجود آمده و چه وظایفی دارد، چه کارهایی باید انجام دهد، حدود اختیارات صنف چیست و نحوه برخورد با اعضایش چگونه باشد. ما اینها را در سینمای ایران نداریم و باید بازتعریف و دیده شود. به‌طور طبیعی وقتی شما وارد این فرآیند شوید، مخالفت‌هایی وجود دارد اما این سؤال را هم باید پرسید که صنف چه اختیاراتی دارد و آیا نباید نگران معیشت و تولید سینماگران باشد؟

در شرایط اجتماعی فعلی، قبل از آشوب‌ها سازمان سینمایی یک تجربه عالی را رقم زد یعنی با اشاره رسانه ها در مورد حضور بدون مجوز فیلم برادران لیلا در جشنواره کن برای متخلفان، احکام قانونی صادر کرد و نتیجه هم گرفت. به عبارتی، در اغتشاشات هم برای برخورد قانونی با سلبریتی‌ها این تجربه سازمان سینمایی کمک کننده بود. امروز این آشوب‌ها به‌رغم آفت‌ها و آسیب‌ها، فرصتی را نیز فراهم کرد که جریان‌های سیاسی و ضد فرهنگی رو آمد و نمایان شد؛ یعنی سرشاخه‌ها، حرکت‌ها و فعالیت‌ها مشخص شد. به‌نظرم سازمان سینمایی برای چنین فرصتی باید سال‌ها با نهاد های قضایی و امنیتی چانه‌زنی می‌کرد تا به این صراحت نمایان شوند. در حال حاضر شبکه موثر فعالیت های ضد فرهنگی برای نهادهای بالادستی روشن است. درباره افرادی که در این حوزه فعالیت‌های آسیب‌رسان داشتند، برنامه‌ای وجود دارد و بعد از این مرحله ما شاهد تحولی در این ماجرا هستیم؟

در مسیری که طی می‌کردیم، فکر نمی‌کردیم با این مشکلات رو‌به‌رو شویم. برنامه مدونی برای چهارسال داشتیم که فکر می‌کردیم در حوزه زیرساخت، نیروی انسانی، حضوربین‌الملل و حوزه آموزش بتوانیم به یک نقطه برسیم و برای هرکدام برنامه‌ای داشتیم. درگیری در مراودات خاص سیاسی داخلی و خارجی و اتفاقات موجب کند شدن این مسیر شد اما باز هم اهتمام ویژه داریم که بتوانیم به آن نقطه برسیم. اتفاقات جاری در سینما به معنای فشار نیست و همیشه در تهدیدها فرصتی نهفته است. بستگی دارد که ما چطور به آن نگاه کنیم و این سؤال پیش می‌آید آیا می‌توانیم از این فرصت‌ها استفاده کنیم و برنامه جامع و کاملی را در حوزه مدیریت فرهنگی داشته باشیم. تکلیف بعضی فیلمسازان و برخی جریانات فرهنگی در کشور مشخص شده و اینها باید همراهی داشته باشند به این معنا که همراه جریان شده و عقب‌نشینی خواهند کرد. بالاخره ما در فضایی زندگی می‌کنیم که به سلایق مختلف احتیاج داریم و معتقدیم حضور هنرمندان به شرطی که گفتمان نظام جمهوری اسلامی ایران را در این کشور رعایت کنند، می‌تواند در این فضا بگنجد. این گفتمان فقط مربوط به ملت ما نیست. در همه جای دنیا وقتی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم قانون‌گذاران چارچوبی دارند که سایر قوانین مؤثر در حوزه فرهنگ را رعایت می‌کنند و به آنها ابلاغ هم می‌شود. اگر این گفتمان‌ها رعایت شود و به چارچوب اصلی برگردند از آنها حمایت می‌شود اما به نظرم ما از این مرحله گذر کردیم و اگر نخواهیم در لفافه صحبت کنیم و صریح باشیم، باید بگوییم که خیلی از افراد و جریان ها دست‌شان را در حوزه فرهنگ و هنر رو کردند و به طور رسمی با برخی مسائل در کشور مخالفت می‌کنند. کسی که به‌طور رسمی مخالفت می‌کند، تکلیفش روشن است.

شما نمی‌توانی امروز کت و شلوار اپوزیسیون بپوشید و از منابع دولتی تغذیه کنید ؛ این مشکل سینمای ایران است و خیلی از افراد سینما این مشکل را دارند که اگر فضا خوب باشد، به یک سمت بروند و اگر فضا بد باشد، می‌گویند درحال آماده شدن برای اتفاقات بعدی هستیم!

این رویکرد را بصورت واضح اعلام هم می کنند ...

چهار ماه پیش یکی از فیلمسازان می‌گفت در دی‌ماه باید برای جریانات بعدی کشور آماده شوم که اگر آنها آمدند، نگویند من دولتی هستم و با دولت زیاد کار کرده‌ام. همچنین بازیگران در راهبرد خود اشتباه کردند، فکر می‌کردند این فرآیند تمام شده است و شروع به مخالفت کردند اما وقتی امروز نگاه می‌کنیم، می‌بینیم به‌رغم ادامه پیدا کردن مشکلات، آنها بازنده هستند؛ چون دشمنان تحویل‌شان نگرفتند و گفتند با توجه به این شرایط از شما حمایت می‌کنیم و می‌توانید در کنار ما باشید نه در زمان شکست پروژه های ضد ایرانی !

چگونه حاضرند در خارج از مرزها شرایط منافقان، مجاهدان، اپوزسیون، سلطنت‌طلب‌ها و تمام دستگاه‌های امنیتی دنیا که در حال رصد هستند تا کشور ما را دچار مشکلات کنند، بپذیرند؟ اما حاضر نیستند در نظام داخلی خودمان بعضی نکات ساده را رعایت کنند؟

آن هم جایی که اعتبار خود را مدیون همین ساختار فرهنگی هستند!

خیلی جای سؤال دارد ؛اگر به جشنواره فیلم فجر نگاه کنید، می‌بینید که بعضی حاضرند در هر جشنواره‌ای حاضر شوند و شرایط آن را بپذیرند اما در چارچوب ملی ،فکر می‌کنند این قوانین ملی، بسیار بد و تحمیل‌شده‌ است! چه فرقی بین قوانین حاکم در کشور با خارج از کشور وجود دارد؟... شما که اینجا عزت و احترام‌تان از شرایط زندگی سایر کشورها بیشتر است.

جریان‌های مختلف نه تنها در حوزه سینما، بلکه در حوزه اقتصاد، سیاست و فرهنگ دچار اشتباه محاسباتی شده اندو این اشتباه موجب شد تا کسانی که با خودشان همراه شده بودند را متزلزل کنند. در حقیقت آنها دچار اشکالات عدیده در فرآیند تصمیم‌گیری شدند؛ می‌بینیم فضای مجازی متفاوت با فضای واقعی است و خیلی راحت است که 2000 ربات در صفحه اینستاگرام برای ما پیغام بگذارد و از شما حمایت کند یا این‌که کارشان در جهت تخریب باشد. واضح است که فضای مجازی، فضایی درحال هدایت و کنترل شدن است . اما ما براساس واقعیت جاری درباره آینده فرهنگی و کشور خودمان تصمیم می‌گیریم.

به نظر می‌رسد که در این فرآیند خیری از شر زاده شد و خیلی از اینها اعتبار خودشان را از بین ‌بردند از این فرصت نباید بهره کافی برد؟

به نظرم این مردم هستند که تصمیم می‌گیرند و ممکن است از بعضی چهره‌های سینما که به خاطر اثر هنری‌شان محبوب بودند، فاصله بگیرند و در آینده در گیشه از آنها استقبال نشود. روزی که مردم از یک هنرمند استقبال نکنند، مرگ او رقم می‌خورد و فرآیند شکست او شکل خواهد گرفت. ما در توهمی هستیم که فکر می‌کنیم تمام مسائل کشور با مشکلاتی رو‌به‌روست و باید در این فضا شورش کنیم. این تصور اشتباه و غیرواقعی است. تصور واقعی این است که کشور با تمام فراز و نشیب‌ها به راه خود ادامه خواهد داد. شاید ما در سال آینده مشکلات عدیده‌ای داشته باشیم، نمی‌‌خواهیم بگوییم که درگیر مسائل و تخریب ها نشدیم یا این درست است یا نادرست، ما به نقد مسائل و عملکرد در اینجا نمی‌پردازیم.

در حالی که هنرمند دلسوز جامعه باید با تولید اثر به اصلاح امور کمک کند ...

من یک سؤال دارم، آیا ما هنرمندان درست عمل کردیم؟... چرا در مواجهه با شرایط اجتماعی کشور، نباید عکس قضیه را ببینیم و روشنگری داشته باشیم و نقشی به عهده بگیریم؟ چرا همه احساس کردیم در این فرآیند کنار گود بایستیم. همچنین خواص ما که در این سال‌ها در مرکز توجه بودند، درباره این جریان سکوت کردند. چرا در روشنگری وقایع اخیر همه احساس کردند باید کنار بکشند؟... از چه چیز ترسیدند؟... اگر فرآیند رسانه‌ای در سطح کلان درست عمل کرده بود، آیا ما اظهارنظرهای واقعی خود را سانسور می‌کردیم؟

در حقیقت ترک فعل‌های مکرر در عرصه آگاهی‌بخشی در رسانه‌ها و نهادهای رسمی اتفاق افتاد که هزینه آن را هم دادیم؟

اگر رسانه‌ها دنبال آگاهی‌بخشی منصفانه بودند، این اتفاقات نمی‌افتاد. چرا وقتی برای شهید روح‌ا... عجمیان آن اتفاق افتاد، کسی وارد گود نشد؟... شما می‌توانید بگویید برای شهید عجمیان این اتفاق افتاد، ما دیدیم اشتباه بود و فلان اتفاق هم که افتاد، اشتباه بود. این همان دیدگاه منتقدانه منصفانه است. ما از کنار تمام اینها رد می‌شویم و شروع به نقد کردن های شخصی می‌کنیم. شبه روشنفکرانی که به سالن‌های سینما می‌آیند، همه مردم ایران نیستند و قطعا آن ها نیایند مخاطبان جدید جایگزین خواهند شد. این به آن معنا نیست که اگر ضریب اشغال سینمای ما سالانه 10 درصد است، تمام 80 میلیون جمعیت کشورمان نیستند. ما بعضی اوقات گول می‌خوریم و احساس می‌کنیم این فرآیند درستی است. چه جریان‌های شبه روشنفکری و چه جریان‌های معاند و چه بخش‌های خاکستری که ایستادند و همراهی کردند را در این آمار داریم. البته در ادامه این مسیر کسانی که جشنواره فیلم فجر را ننگ می‌دانند یا کسانی که به طور علنی در حوزه فرهنگ و هنر مبارزه می‌کنند، چگونه می‌خواهند این مسیر را ادامه دهند؟

خیلی جالب است که ویدئوهای خیلی از اینها وقتی برای اعلام اسمشان در جشنواره فیلم فجر ذوق می کنند در دسترس است، مردم در سال‌های قبل آن ها را دیدند که برای نامزدی در جشنواره فیلم فجر شوق و ذوق داشتند و بالا و پایین می‌پریدند، به نظر می‌رسد چون از این مرحله عبور کرده‌اند، پل های پشت سرشان را خراب می کنند و مسیر رشد و ترقی را روی جوانان می‌بندند.

اصلا عبور هم نکرده‌اند، ما همیشه احتیاج به دیده شدن داریم و نیاز داریم در داخل کشور میان مردم خود باشیم. مردم پس از فوت بسیاری از فیلمسازان شبه‌روشنفکر، در مراسم تشییع پیکر آنها حضور پیدا نکردند. بنابراین، جریان مردمی مثل گذشته درباره این موضوع هم قضاوت خواهد کرد. گاهی در دیوارهای شیشه‌ای که اطراف‌مان کشیدیم، دل‌مان به چندتا عکس‌العمل فضای روشنفکری خوش است که تحویل‌مان بگیرند ولی اینها همه مردم واقعی نیستند؛ بلکه عده‌ای کم هستند ، اما به دلیل این‌که فرآیند فرهنگ و هنر به دست آنهاست و مدیریت پنهان دارند، تأثیرگذار هستند. که این روند اصلاح خواهد شد .

همان‌طور که می‌دانید فرآیند ایجاد و تصویب قانون، روندی طولانی است. به عنوان مثال، امثال می خواستیم روش ممیزی در قوانین فرانسه در حوزه تئاتر را ترجمه کنیم که حدود 7000 صفحه به صورت ریزنوشت و مرجع است. به عبارتی، آنقدر قوانین ریز و زیاد است که وقتی می‌خواهید ترجمه اش کنید، نیاز به بودجه قابل توجهی داریم .در آنجا شبیه ساختار رسانه ما اگر کسی مانند تهیه‌کننده و مدیر خطا کند باید مقابل دستگاه قضا پاسخگو باشد؛ ضمن این‌که خود تهیه‌کنندگان در ساختار سینمای جهان کاتولیک‌تر از پاپ هستند؛ یعنی مدیران کمپانی ها قانون می‌نویسند و دولت آن را اجرا می‌کند. در مقابل در ایران این دروغ را به ما گفتند که هنر قانون بردار نیست آیا در این رابطه فکری شده و قرار است اتفاقی در حوزه قانونگذاری بیفتد یا خیر؟

در تمام دنیا قوانین شفاف است و در کمپانی‌ها اعلام و اعمال می‌شود؛ متأسفانه ما در اینجا کمپانی نداریم، ولی تهیه‌کنندگان خرد، جزء و کلان داریم. در بسیاری از اوقات حتی تهیه‌کنندگان هم تصمیم‌گیرنده نیستند و فقط یک اسم و کارت هست و جریانات دیگری تصمیم می‌گیرند. قوانین موجود در دنیا به خصوص درباره مسائل اخلاقی، کودک و نوجوان به قدری شفاف است که با هیچکس تعارف ندارند. در مقابل، وقتی به یک فیلمساز ایرانی بگویند که شما در حال هجمه قرار دادن کانون خانواده هستید، اعتراض می‌کند و حتی حاضر نیست بپذیرد که خانواده خودش هم در این جامعه بزرگ زندگی می‌کند و تخریب خواهد شد. اگر قانونی گذاشته می‌شود، مربوط به قوانین عام در راستای مسئولیت‌بخشی و استانداردسازی همه جامعه ایران است. بنابراین، شما نمی‌توانید بگویید این مسائل در جامعه وجود دارد و معمول است، در حالی که خیلی مسائل در جاهای دیگر وجود دارد که قرار نیست به آن عمومیت ببخشیم و درباره تمام آنها روی پرده‌های سینما صحبت کنیم. واقعا نیازی نیست در فیلم‌ها تمام آنچه در کوچه و بازار ما که هر صنفی شیوه مکالمات متفاوتی دارد به شکل بی‌هدفی آورده شود و بگوییم جزو فرآیند شخصیت‌پردازی در فیلم است. شکر خدا در این دوره، آیین‌نامه پروانه ساخت و نمایش از سال 64 که به آن متمم خورده و به روز نشده بود. به طور تقریبی از ماه سومی که وارد سازمان سینمایی شدیم تا هفته پیش روی این آیین‌نامه کار کردیم.

از جریان های نفوذی در ساختارهای فرهنگی هم نباید غافل شد؛ آیا ورود به این بحث در اختیارات سازمان سینمایی است و می‌شود برای آن کاری کرد؟ بسیاری از ترک فعل‌ها عملا بحران‌سازی است که بخشی از آن را در جشنواره فیلم فجر همین امسال دیدیم، درست در بدنه نهاد برگزارکننده که نمی‌خواهد نارضایتی کوچک اتفاق بیفتد افراد ایجاد نارضایتی می کنند. به هرحال کسانی که در جریان مقابل قرار می‌گیرند و نسبت به آنها سمپات هستند کار خودشان را در ساختار رسمی انجام می‌دهند . اصلا رسیدگی به بحث نفوذ جزو دغدغه های سازمان سینمایی هست یا خیر؟

جریان نفوذ وجود دارد، نمی‌توانیم بگوییم وجود ندارد. در اقتصاد، سیاست و فرهنگ وجود دارد و این نفوذ منحصر به شبه روشنفکران نیست بلکه در بچه‌های انقلاب نیز دیده می‌شود؛ یعنی بعضی ویترین انقلاب دارند یا انقلابی‌نما هستند و کارتخریبی خودشان را انجام می‌دهند. ما خیلی از کسانی ضربه خوردیم که فکر می‌کردند همراه با جریان انقلاب هستند، عکس یادگاری‌شان را با انقلاب گرفتند، اما بیشترین ضربه‌ها را به انقلاب زدند و در همین سینما نمونه مستقیم آن را دیدیم. پس وقتی از نفوذ بحث می‌کنیم، افراد خاص یا مربوط به طبقه خاصی نیستند. در همین رسانه کسانی را داریم که تمام تیترها و مطالب‌شان بوی نفوذ، تخریب و دشمنی می‌دهد؛ یعنی وقتی بررسی می‌کنید، می‌بینید غیر از این کاری انجام نمی‌دهد. قطعا در سیستم ما نفوذهای متعددی وجود دارد. وقتی قصد این باشد که هرگز در میان سینمایی‌ها و حوزه فرهنگ هیچ آرامشی وجود نداشته باشد و یکسری کلیدواژه‌های مشترک درباره تخریب سینما وجود داشته باشد، نفوذ به چشم می‌آید.
گاهی می‌بینید هر چند روز یکبار بعضی رسانه‌های خاص تیتری می‌زنند که همه‌اش تخریب است و هیچ نقطه بارزی در پویایی و شکوفایی نمی‌بینیم. انگار خبرنگار به نوعی مأمور شده که در این فضا کاری برای توسعه نا امیدی انجام دهد . بخشی از اینها مدعی جریان انقلاب و فرهنگ کشور هستند. بنابراین، معتقدم که نفوذ وجود دارد و در اطراف همه ما هست که بعضی در ظاهر افراد خوبی هستند، اما در باطن تخریب می‌کنند و گاهی اوقات ما را مدیریت می‌کنند.

مراقبت از مدیران فرهنگی خودش پروسه دیگری است. اگر احساس کنیم مدیرمان در حال تخطی است و دچار انحرافات عملی و کاری می‌شود و یکسری وظایف خود را انجام نمی‌دهد، باید بدون تعارف با او برخورد کنیم. این نظر که دیگران از ما به دلیل این برخورد بدون تعارف ناراحت می‌شوند، جزو اشتباهاتی بوده که مدیران فرهنگی آن را پذیرفتند.در یک نومنه بارز، مگر می‌شود فرزند شما در یک کشور باشد و بخواهید علیه سیاست‌های آن کشور صحبت کنید؟...

خیلی از هنرمندان سینما که در جلسات مطبوعاتی پردیس ملت حاضر نشدند، مشکل اقامت دارند؛ یعنی به آنها گفتند اگر در این جشنواره‌ها حاضر شوند، نمی‌توانند در کشوری که می‌خواهند اقامت بگیرند و من در جریان این مسائل هستم. آنها برای این‌که جایی را برای خود حفظ کنند، اینجا حضور پیدا نمی‌کنند و نگاهشان ملی نیست و منفعت‌طلبانه است. مشکل همه جا هست، اما باید نسبت به مسائل همگرایی و عرق وجود داشته باشد. کدام هنرمند سینما به‌خصوص کارگردان، بعد از مهاجرت موفق شد که فکر می‌کنند مهاجرت موجب رشد شما خواهد شد؟...خیلی از کسانی که رفتند هم پشیمان شدند و برگشتند. خیلی‌ها در سال‌های آینده به‌شدت نسبت به بازگشت به ایران علاقه‌مند می‌شوند، اما تمام موفقیت ما منوط به مردم است و اگر اعتراضی داریم باید با همین مردم مطرح کنیم. وظیفه ما این است که کشور را تقویت کنیم و نگاه ملی داشته باشیم و نواقص را برطرف کنیم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها