این کتاب در واقع اولین جلد از مجموعهای به نام «روزگار ایران» است که هدف آن ارائه اطلاعات تاریخی به عموم مردم و خوانندگان علاقهمند به تاریخ است و تکیه بر اسناد و کتب تاریخ شفاهی دوران مورد نظر پژوهش، مهمترین ویژگی آن است. خواندن خاطرات افراد نظامی و سیاسی جذابیتهای غیرقابل انکاری دارد و در این اثر تلاش شده در یک خط سیر، وقوع اتفاقات از منظر افراد مختلف بیان شود و در نهایت نتیجهگیری بر عهده خود خواننده قرار داده شده است. به دلایل فوق، کتاب به جریان وقایع پیشآمده از بعد از استبداد صغیر و روی کار آمدن احمدشاه قاجار که به مشروطه دوم مشهور است تا وقوع کودتای سوم اسفند و متعاقب آن قدرتگرفتن رضاخان و ترفیعش از درجه قزاقی به سردار سپهی پرداخته است.
کتاب در چهار فصل تدوین شده که فصل اول به طور مختصر به برآمدن و سقوط سلسله قاجاریه اختصاص یافته است. نویسنده در این بخش ضمن پرداختن به دلایل و زمینههای انقلاب مشروطه و فراز و فرود آن، نگاهی هم به اتفاقات جهان از جمله وقوع جنگ جهانی اول داشته است. از نظر وی انقلاب روسیه که منجر به ترک موقت ایران از سوی این کشور شد و نیز شکست آلمان و عثمانی در جنگ بینالملل اول، زمینه را برای نفوذ هرچه بیشتر انگلستان فراهم کرد. این عوامل به اضافه هرج و مرج ایجادشده در کشور، شرایط را برای تغییرات اساسی در ساختار سیاسی ایران فراهم ساخت. تغییراتی که به صلاحدید و دستور عوامل انگلیسی و با حمایت آنها شکل گرفت.
در جریان قرارداد 1919 که بین دولت انگلستان و برخی رجال خائن قاجار منعقد شده بود، چهره منفوری از این کشور برای افکار عمومی ایران ترسیم شد. علاوه بر آن تبلیغات بلشویکهای تازه به قدرترسیده در شوروی هرچه بیشتر بر آتش این بیزاری دامن میزد. پادشاهی انگلیس از یکسو بابت محبوبیت روسیه احساس خطر کرده بود و از سوی دیگر به دلایلی دیگر توانایی اداره مستقیم کشورهای تحت سلطه خود را نداشت. فصل دوم کتاب به پنهان و آشکار رقابت روسیه شوروی و انگلیس، مناقشات این دو کشور و سیاستهای ناشی از آن در ایران میپردازد.
انگلیس که تا قبل از این زمان، بیمیل به مستعمرهساختن ایران و قراردادن یک نایبالسلطنه در کشور نبود، با اعتراضات گوناگون خواص و عوام از این هدف منصرف شد.اما همچنان به دنبال کسب منافع خود در ایران از طریق ممانعت از گسترش و نفوذ شوروی و افکار سوسیالیستی و تحت سلطه قرار دادن حکومت کشور بود. همین امر نهایتا انگلیسیها را به فکر تغییر ساختار حاکمیت و شاید تغییر سلطنت انداخت.
فصل سوم کتاب به وقایعی اشاره میکند که کودتای سوم اسفند را رقم زد. کودتایی نظامی که با برنامهریزی عوامل انگلیسی و به رهبری یک انگلوفیل دوآتشه به نام سیدضیاءالدین طباطبایی انجام گرفت. کسی که نهتنها هرگز از کودتا علیه سلطنت قاجار پشیمان نبود، بلکه تا آخر عمرش به مزدور انگلیس و مجری دستورات این کشوربودن اذعان و افتخار میکرد.
فصل آخر کتاب به اتفاقات صد روزه دولت کودتا پرداخته است؛ دولتی که شعارش ایجاد تغییرات اساسی عامالمنفعه بود. سیدضیاء تلاش کرد در مدت کوتاه رئیسالوزراییاش اقداماتی انجام دهد اما به دلیل وقوع اختلافات ناکام ماند. دولت او دولت مستعجل شد و به همان سرعتی که توسط انگلیسیها روی کار آمده بود، به برکناریرضایت داد.
محور روایت کتاب بازیگران تاریخ و نحوۀ عمل آنهاست. بازیگرانی که آگاهانه یا ناآگاهانه مجری عاملانی خارجی شدند؛ همان عاملان و آمرانی که همواره به دنبال منافع کشورهای متبوع خود بودند. آیرونساید فرمانده نیروهای انگلیسی در ایران سالها بعد در خاطراتش در بخش مربوط به کودتای ایران مینویسد: «گمانم مردم همه میپندارند کودتا را من راه انداختم، راستش را بخواهید شاید هم کار، کار من بوده است.»
کتاب «کار من بود» در واقع بیشتر از آن که تالیف باشد تدوین است و اگرچه نویسنده تلاش کرده است که خط روایی اثر از دست نرود، در برخی مواقع نقلقولهای طولانی و ارجاعات زیاد به منابع، برای خواننده سردرگمی ایجاد میکند. از نقاط قوت کتاب پیشگفتار و مقدمه آن است و نیز طرح جلد مناسب، صفحهآرایی خوب و تصاویر باکیفیت، زیرنویسها و فهرست منابع کافی و مفید که در مجموع آن را به کتابی خوشخوان و جذاب تبدیل کرده است.
منبع: ضمیمه قفسه کتاب روزنامه جامجم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد
محمد نصرتی در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛