با قبادی درباره حضور و همکاریاش با باشهآهنگر و فضا و مضمون فیلم سینمایی متروپل گفتوگویی انجام دادهایم.
با توجه به گزیده کار بودن شما آیا به خاطر نام و اعتبار محمد باشهآهنگر در فیلم سینما متروپل بازی کردید یا نقشتان هم جذابیتهایی داشت؟
بازیگر کم کار و سختگیری هستم و هر نقشی را بازی نمیکنم و انتخابم معمولا دشوار انجام میشود. شاید علت اصلی کمکار بودنم همین سختگیریهایم در انتخاب نقشهاست. من ترسی از ایفای نقشهای سخت و پیچیده ندارم و به این نقشها حمله و کشفشان میکنم . البته در بازیگری نقش سهل و آسان وجود ندارد. یک بازیگر برای ایفای نقشهای کوچک هم باید بسیار زحمت بکشد. نکته مهم دیگر باید نقش و ابعادش تاثیرگذاری و جذابیتش باشد و نظر بیننده را به خودش جلب کند. اما درباره حضورم در فیلم سینما متروپل باید عنوان کنم دو عامل مهم باعث شد بازی در این فیلم را قبول کنم. مسأله اول حضور سیدحامد حسینی در مقام تهیهکننده بود که رفاقت چند سالهای با او دارم و لطفش همیشه شامل حالم است و تهیهکننده موفق، حرفهای و خوشنامی است. نام و اعتبار باشهآهنگر و احترامی که برای او به عنوان کارگردان سرو زیر آب دارم عامل دیگری برای حضورم در این فیلم بود. موقعی که نام باشهآهنگر به عنوان کارگردان در اول فیلمنامه پیشنهادی الصاق میشود بازیگر قدرت نه گفتن را پیدا نمیکند .
نقش چه ویژگیهایی داشت که برای شما حائز اهمیت بود؟
صحبتهایی که در شروع تمرینات و دورخوانی داشتیم به جمعبندیهای خوبی درباره فضا، جنس و کنش شخصیتها رسیدیم. من در این فیلم نقش شخصیتی را بازی میکنم که مابهازای واقعی دارد و کارگردان اتفاقات و زندگی این آدم را در دوران جنگ و حصر آبادان برایم تعریف کرد که این شخصیت در آن دوران چقدر کارهای ایثارگرانه و عجیب و غریب انجام داده و در تاریخنگاری سرزمینش تاثیر داشته است. من هم با شنیدن این توضیحات با این شخصیت ارتباط درستی برقرار کردم.
آیا بازی کردن نقشی که براساس مابهازای واقعی نوشته شده کار دشواری است؟
این ویژگی کار بازیگر را سختتر میکند و موقعی که من به عنوان بازیگر سراغ نقش میروم آوردههای خودم را که منطبق بر نیازهای شخصیت است به نقش افزون میکنم و طبیعی است جنس بازیام شبیه آن آدم واقعی نمیشود. ویژگیهایی را برای نقش در نظر گرفتم که امیدوارم در جهت بهتر شدن نقش حرکت کرده باشد.
نحوه برخورد کارگردان در مواجهه با پیشنهادات بیشمار شما درباره نقش که ریشه در پیشینه تئاتری شما دارد چگونه بود؟
تا حد زیادی آزادی عمل داشتم. نویسنده و کارگردان بهشدت از شخصیت درون فیلمنامه مراقبت میکرد و در برخی لحظات فضا این امکان را فراهم میکرد که در درون فیلمنامه فضاهای شیرینی خلق بشود و در ضمن در این باره هم بهشدت مراقب بود که اندازه و مقدار این فضا در فیلم زیاد نشود و لطمهای به روابط بین شخصیتها وارد نکند. در مجموع، فضا برای من بازیگر درباره ارائه نظر و تحلیل نقشم باز بود. نکته مهم و کلیدی در این بحث شکلگیری فیلمنامه است که بر اساس خاطرات کارگردان نوشته شده است.
اتفاقی که در فیلم ملکه رخ داد و آهنگر روایتگر بخشی از خاطراتش از محاصره آبادان و شرایط زیست مردم بود.
همینطور است و این ویژگی در سینما متروپل هم وجود دارد و آدمها پیشینه و بکگراند ملموسی دارند.
اشاره کردید نقشی که ایفا کردید بر اساس یک شخصیت واقعی نوشته شده است. آیا این شخصیت در قید حیات است و با او ملاقاتی داشتید؟
حرفی به میان نیامد که کارگردان از من بخواهد با این شخصیت ملاقاتی داشته باشم و از طرفی سی و چند سال از آن دوران میگذرد و معلوم نیست این شخصیت در قید حیات است یا خیر.
این شخصیتی که ایفایش میکنید چه مختصاتی دارد؟
این آدم یک تاجر موفق و شخص متمول و پولداری است که در زمان حصر آبادان و شرایط سخت اقتصادی مردم آبادان به واسطه اعتبار خود و پدرش تلاش میکند تا حد امکان برای مردم شرایط راحتی را فراهم کند و یک جور برای شهر پدری میکند و کل شهر را مثل خانواده خودش میداند و چتر حمایتش را باز میکند.
میشود این تحلیل را داشت که آدم سلاح به دستی نیست که برود مقابل عراقیها بایستد و بیشتر حمایتش معطوف به تامین نیازهای اولیه مردم است؟
بله، آدم سلاح به دست و جنگی نیست و خودش را از این جهت مفید میداند که بتواند به مردم کمک کند تا بتوانند در آن شرایط از حداقل امکانات زندگی بهرهای داشته باشند.
میتوانیم این تاجر را یک شخصیت ملموس و خاکستری بدانیم؟
آدمی است که میتواند در هر زمانی و هر شرایط بحرانی جامعه بهعنوان یک دلسوز به قضایا ورود داشته باشد.
ایفای این نوع نقشها در فیلمهای ژانر دفاعمقدس برای بازیگرانش این چالش اساسی را دارد که بازیگر درگیر کلیشههای رایج ایفای این نوع نقشها بشود. با این قضیه چگونه برخورد کردید؟
در صحبتهای قبل از شروع فیلمبرداری با کارگردان به مختصات کلی این شخصیت رسیدیم و من اجازه داشتم رنگ و لعابی به نقش الصاق کنم و این رنگ و لعاب داده شده شخصیت را برای مخاطب سمپاتتر کرد . شخصیتی که در برخی موقعیتها و لحظات بهواسطه نوع رفتار و نوع کلامش باعث به وجود آمدن فضای خندهآور در آن شرایط سخت و بحرانی محاصره میشود.
آیا یک نوع شیرینی ذاتی درون شخصیت این آدم وجود دارد؟
بله، یک جور آدم متفاوتی بود و این کار ریسکی بود که در فضای تلخ درون فیلم حضور این آدم شرایط شیرینی را در برخی لحظات به وجود میآورد.
با توجه به سن و سالتان، دوران جنگ مصادف با دوران نوجوانی شما بوده است. چقدر جنس این آدمها را میشناختید؟
آدمهای این جنسی را دوران نوجوانیم دیده بودم و دوران پرماجرایی بود و در دوران جنگ در محلهمان تعدادی از آدمهای آشنا شهید شدند یا از جبههها بازگشتند و حرفهای زیادی برای ما مطرح میکردند؛ آدمهایی که درجه خلوصشان بالا بود.
چقدر جوانهای این دوره و زمانه که با آن فضاها بیگانه هستند میتوانند با این جنس از آدمها و فیلمهای دفاعمقدسی مثل سینما متروپل ارتباط برقرار کنند؟
به نظرم فیلم متروپل، فیلم اثر گذاری است و این نیاز حس میشود که فیلمهای این جنسی بیشتر ساخته شود تا نظر مخاطب جوان را جلب کند و متوجه شوند در دهه۶۰ چه آدمهای مخلص و خوبی زیست میکردند و اینکه چه شده که جنس خلوص آدمها در این دوره و زمانه کم شده است.
روزنامه جام جم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد