نقدی بر نمایش «ج مثل جنگ»

یک روایت باورپذیر

نمایش «ج مثل جنگ» همان‌طور که از نامش نیز پیداست درباره جنگ به قهرمانان درون و برون آن است؛ یعنی پسر نوجوانی که به جبهه می‌رود و مادری که در پشت جبهه حامی رزمندگان است و قبل و بعد از شهادت آن پسر را روایت‌می‌کند.
کد خبر: ۱۳۹۶۲۰۲
نویسنده رضا آشفته - گروه فرهنگ و هنر

مسعود کردی تئاتر را می‌شناسد و بر انواع آن آگاه است اما در نمایش «ج مثل جنگ» سهل‌انگاری کرده و به دم دست‌ترین ایده‌های اجرایی برای به نتیجه رساندن اجرایش بسنده کرده‌است. او جوانی است که می‌خواهد تئاتر کار کند و جویای نام است اما به ظاهر در مخالفت با آن در آغاز نمایش و در زمان تمرین دادن به بچه‌های گروهش تلاش می‌کند از برچسب خوردن گریز داشته‌باشند چنانچه مردان جنگ نیز با فروتنی بر آن بودند که پشت به دنیا و رو به عقبا حرکت کنند و پیامد چنین نگاه و سیر و سلوکی جز فنا فی‌ا... نبود. به هر تقدیر کردی می‌خواهد به درون جنگ برود و یکی از آدم‌های آن را گلچین کند و به سبک و سیاق تئاتر مستند درباره‌اش کاری را به صحنه بیاورد. او در اقتباس از خاطرات مادر آن شهید، به صدای آن مادر استناد می‌کند و با پلی‌بک آن صدا در صحنه، لحظات نمایشی را بدون کلام و در ترکیب‌های تصویری و صحنه‌ای نمایان می‌کند. شاید این راحت‌ترین راه وصول به نتیجه باشد اما می‌شد به همان صدای مادر به عنوان یک روایت اتکا کرد و دقیقا همان گفته‌ها را نمایشی نکرد بلکه با ارائه تصاویر انتزاعی و آبستره با ایجاد یک فضای ذهنی به آن بار و اعتبار نمایشی بخشید؛ یعنی صدای مادر باشد و بازیگران در مقام اجراگر به دنبال تصاویری بکر و در عین حال باورپذیر از آن ذهنیت صحنه را لبریز از تصاویر تکان‌دهنده کند. البته موسیقی‌های مذهبی و حماسی نیز مکمل این لحظات می‌بودند که در اجرای فعلی از آن در جاهایی استفاده شده و افزون بر آن، افکت‌های مربوط به آن روایت نیز ضمیمه این لحظات نمایشی شده‌است.

بنابراین ایده‌ای که در پس ذهن مسعود کردی است می‌تواند نخستین ایده اجرایی باشد اما ایده‌های خلاق و تجربی در اعماق ذهن به سر می‌برند و نه با ذوق‌زدگی و شتاب، بلکه با سرسختی و سرمستی در اختیار هنرمند نوجو قرار می‌گیرند و شوربختانه کردی به آن چشم‌انداز نگاهی نینداخته و همچنان که دیباچه‌ نمایشش هول هولکی است و نمی‌تواند سازگار باشد با آن وقار و ابهت بیان در خاطرات آن شیرزن که با دست خود و با امید و آرزوی شهادت، فرزندش را راهی جبهه‌های جنگ می‌کند. در این بین آنچه به مدد او و فرزندش آمده احوالات درونی و توسل به پیامبر(ص)، امام‌رضا(ع) و امام حسین(ع) است که در روز‌های بیماری به دادشان رسیده‌اند و این‌گونه فضای آن روایت برای پیوستن فرزند به بزرگان به یک واقعیت باورپذیر منجر می‌شود.
درکل «ج مثل جنگ» تلاش یک گروه جوان است که می‌خواهند تئاتر کار کنند و چون ابتدای راه‌اند به تجربه و آزمون و خطا می‌پردازند و این تجربه نیز برای آنان می‌تواند با دقت عمل تبدیل به سکوی پرشی شود که در آینده نیز شاهد پر و بال گرفتن آنان با اندیشه‌های شگفت و ایده‌های خلاق‌تر باشیم.

روزنامه جام جم 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها