یوشع، نوری در آسمان میبیند و خبر از نزدیکی ظهور موعود آخرالزمان میدهد؛ کنیسه به هم میریزد.
گویا موعودی که چندین سال نشانهاش را سینه به سینه و نسل به نسل برای همه معرفی کردهاند، از خاندان یهود نیست! جنگی که در فکر و ذهن یهودیان است جنگ کشتن دل های منتظر یا جنگ برای حفظ قدرت و گاه جنگ برای کشتن عقلهای آگاه. چه کار میشود کرد جز سفر؟!
راحیل حالا چشم به راه عموست. عمو رفته به سفری مخفی تا خبری بزرگ با خود بیاورد و او را در این خانه بزرگ تنها گذاشته است. حالا او مردد است که همچنان منتظر بماند، یا به داوود اعتماد کند برای آغاز سفری دیگر؛ اینبار به دنبال عمو. نکند اتفاقی برای عمو افتاده باشد؟ آن وقت دیگر در این کره خاکی، هیچ کسی را نخواهد داشت.
راحیل فرزند خانوادهای بزرگ و نامدار یهودی است که پدر و مادرش را از دست داده و حتی نشانی قبرشان را هم نمیداند؛ راحیل به دنبال جستوجوی مادما و منجی یهود به حجاز سفر میکند. چراکه خبر ظهور منجی را در حجاز شنیده است. اما او زمانی به حجاز می رسد که پیامبر (ص) رحلت کرده است و حالا راحیل با مطلعشدن از جنگها و رفتار پیامبر با یهودیان مکه به شک میافتد که آیا پیامبر همان منجی یهود است یا فقط ادعای پیامبری دارد و اگر واقعا او همان منجی است چرا چنین رفتاری با یهودیان داشته یا این که چرا بزرگان کنشت در برابر ظهور او سکوت کردند...
مشکل راحیل، نوادۀ یوشع و ابراهیم با ایمان به موعود این است که او محمد را ندیده است. آنچه از موعود آخرالزمان برایش باقی مانده، انحراف و سرکشی و جهل پیروان اوست. دستخط عمویش، یافث، نشان از دروغینبودن موعود مکه دارد. او که به شوق موعود، خطر سفر را به جان خریده، حالا آتش اشتیاق درونش کور میشود. کدام نشانه عقلانی وجود دارد که راحیل را از دین برگزیده پدرانش برگرداند به دین پیامبری که نه خودش را دیده و نه شاخهای از نورش در میان پیروانش باقی است؟ پیامبری که هنوز نیامده، تیغ و شمشیر به سوی پیروان یهود کشیده است. مساله موعود و باور به ظهور منجی یکی از اشتراکات بزرگ ادیان آسمانی است. اعتقاد به ظهور منجی در دین یهودیت هم مسئلهای است که آقای محمدقائمخانی در کتاب «صور سکوت» در قالب رمانی جذاب به آن پرداخته است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد