رفتار او حساب نشده بود، البته گاهی هم خیلی باهوش نشان می داد.در مجموع رفتار خاص و منحصر به فردی داشت.ماجرا این طور شروع می شد که جیرجیرکی به سراغش می آمد و لحظه ای بعد او را به دنیای خیالات می برد.
در ماجرای «گوفی شوالیه» می دیدیم که گوفی در حین شستن ماشین، با دیدن مجسمه برنزی شوالیه ای که روی کاپوت ماشین نصب شده، خودش را خدمتکار شوالیه ای می دید که در حین نظافت ناغافل گرز شوالیه را می شکند.
شوالیه موقع نبرد، وقتی گرز را بلند می کند، می افتد روی سرش و از حال می رود. حالا گوفی باید به جای او عازم میدان شود!
در داستان «گوفی شکارچی»، گوفی در هیبت شکارچی ببر به جنگل های هند می رفت و با روبرو شدن با ببر بنگال می فهمید که این کاره نیست!
ماجرای «گوفی گاوباز» هم از این قرار بود که در مکزیک گاوی را از جاده دور می کند و مردم به خیال این که ماتادور است ، می خواهند که با گاو مسابقه روبرو شود و... در پایان هر قسمت صدای همسرش با جمله ناتمام «گوووفی... ی» او را از خیالات بیرون می آورد.
«گوفی»، این شخصیت کارتونی بامزه سال ۱۹۳۲ در استودیوی والت دیزنی خلق شد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: