البته گوشه امن برخی به وسعت استادیومهایی است با هزاران تماشاگر، وقتی همراه ۱۰ نفر دیگر فوتبال بازی میکنند که خب اغلب میان سختی و آسانیهای آن تناسب بهتری وجود دارد، اما برای برخی دیگر گاهی اصلا تراز نمیشود که نمیشود.
برای طوفان شریفی هم، رینگ بوکس، همان برج و بارویی بوده که از اندوه دنیا به مصائب شیرین آن پناه برده است؛ به عرق ریختن، مشت خوردن، زخمها، افتادن و دوباره ایستادنها، در جایی فراتر از آستانه انتظار و تحمل... شاید باور نکنید، اما بوکسور زنجانی تیم ملی، برای اینکه به خاطر دغدغههای مالی از رینگ خارج نشود، چند سال قبل، مدتی شروع به مسگری کرد و عاقبت ورزش حرفهای به او مجال کار پارهوقت هم نداد.
در روزهایی که تب جامجهانی فوتبال دوباره در دنیا بالا گرفته، به بهانه کسب اولین مدال برنز قهرمانی آسیایی طوفان شریفی در وزن ۹۲ کیلوگرم از او در مورد بوکس، وابستگیها و مسابقات بحرین پرسیدهایم.
ظاهرا با مصدومیت به مسابقات قهرمانی آسیا رفتی.
بله. در تمرینات پیش از اعزام، دچار آسیبدیدگی از ناحیه چشم شدم، اما در نهایت با مشورت پزشک و کادر فنی، ریسک ایستادن در رینگ را پذیرفتم و راهی بحرین شدیم.
با این وجود، یکی از دو مدال تیم ایران در این دوره، اولین مدال قهرمانی آسیای تو شد.
من در گزینشی المپیک و رقابتهای جهانی سال گذشته صربستان هم شرکت کرده بودم. یک نقره از تورنمنت احمد کومرت ترکیه و یک برنز هم از تورنمنت بینالمللی کویت داشتم، اما مدال بحرین به نوعی انگیزه بیشتری برای ادامه راهم شد. با وجود اینکه میشد خوشرنگتر هم باشد، خدا را شاکرم که دست خالی برنگشتم. البته غیر از من و شاهین موسوی، بعضی از بچههای دیگر تیم هم واقعا استحقاق مدال داشتند که مثل همیشه ناداوری تأثیرگذار بود.
در این سالهای اخیر تو روند رو به رشدی داشتی. سهم خودت و دیگران در این پیشرفت چقدر بوده است؟
خودم خیلی سعی کردم تحت هر شرایطی، تمرینات منظمی داشته باشم و کادر فنی هم تأثیرگذار بود. آقای استکی خیلی برای من زحمت کشیده و مربیانی که او همراهی میکنند هم در کیفیت کار ما نقش مهمی دارند. برای سنگینوزنهایی مثل من، دو سه مربی داریم که قبلا در سنگینوزن تجربههای خوبی داشتهاند و من از همگی سپاسگزارم.
برنامه بعدیات چیست؟
بعد از یک استراحت کوتاه، دوباره اردوهای تیم شروع میشوند. دو رویداد مهم در پیش داریم؛ یکی رقابتهای قهرمانی جهان که حدود پنج ماه دیگر برگزار میشوند و بعد هم مسابقات آسیایی هانگژو.
برای این رویدادها به صورت فیکس در اردوها و تیم ملی حضور داری؟
روال کار در این چند سال اخیر، برد در انتخابی تیم ملی بوده. بعد از برد در انتخابی، دوباره فیکس میشویم.
در یکی از مصاحبهها گفته بودی؛ به دلیل دغدغههای مالی در گذشته، مدتی در زنجان به سراغ کار مسگری رفتهای.
با وجود اینکه الان اوضاع بوکس نسبت به گذشته کمی بهتر است، ما باز هم مشکلات زیادی داریم. ورزش حرفهای، ورزشکار تماموقت میخواهد. بوکس شغلی است که در ایران، پولی در بساطش نیست. بله من مسگری را هم به دلیل حضور در اردوها و مسابقات ادامه ندادم. حتی بوکسورهایی که در سالهای اخیر مدالیست شدهاند هم با این دغدغهها درگیرند. بوکس واقعا به توجه نیاز دارد.
چطور با وجود این مشکلات و نگرانیها، بوکس را رها نکردهای؟
گاهی ناامید شدهام، اما واقعا تصمیم سختی است.
فارغ از همه اینها، وجه لذتبخش بوکس چیست؟
نمیتوانم به جنبه خاصی اشاره کنم. برای من زندگی بدون بوکس، غیرقابل تصور است.
این یعنی عشق یا عادت؟
من از ۱۰سالگی کونگفو کار میکردم و از سال۱۳۹۰ به بوکس آمدم. بیشتر اقوام پدریام اهل ورزشهایی مثل کونگفو و داییهایم بوکسور بودهاند. خب از نوجوانی تا حالا که ۲۴سالهام، تقریبا هر روز در تمرین و تدارک برای این رشته بودهام، همین خودش سبک زندگیام شده است. من وابسته و دلبسته بوکس هستم.
روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد