بگذریم که اعلام رسمی دومین بسته تحریمی اتحادیه اروپا علیه اشخاص و نهادهای ایرانی از ابتدای اغتشاشات در ایران که اینبار شبکه خبری انگلیسیزبان پرستیوی را هم هدف گرفته، آنقدرها که تصور میشد، گردانندگان تحرکات اخیر ضدایرانی را نیز خوشحال نکرد.
خیل رسانههای معاند فارسیزبان و غیرفارسیزبانی که از اواخر شهریور تاکنون، مدام بر طبل خشونتورزی علیه جان، امنیت و تمامیت اکثریت ناهمسو با اغتشاشگران ایران در داخل مرزهای این کشور میکوبند، در پرتو حمایتگران حقیقی و حقوقی خارجی فعالیت میکنند که اتحادیه اروپا نیز یکی از آنان است. حالا شمایل کلی این حرکت، وضوح یافته و همه میدانند برای اتحادیه اروپا رضایتبخش آن است که با سکوت معنادار یا اقدامات مثلا محدودکننده خود علیه پرستیوی، از شبکههایی مثل ایراناینترنشنال حمایت کند تا تصویری واژگون، اغراقشده و دروغین از واقعیت آنچه در ایران در جریان است، نشان بدهند.
غیرمنطقی است اگر منتظر باشیم اعضای اتحادیهای که بهواسطه پیوندهای عمیق با ساختار حاکمیتی آمریکا و نیز ارتباطات علنی با بنای مجعول رژیمصهیونیستی، از هر اقدام ریز و درشتی علیه جمهوری اسلامی ایران جانبداری میکنند، از بازنمایی حقیقی اوضاع ایران و نگاه و خواسته بدنه قاطع ملتش یا افشای پشتپردههای شوم طرحریزیشده توسط بیگانگان از قاب شبکهای، چون پرستیوی حمایتکنند.
آنان در چارچوب همان پارادایمی حرکت میکنند که درست چند ماه قبل از حوادث سال ۸۸ با یک راهبرد مشخص، شبکه فارسیزبان بی بی سی را علم کرد تا همزمان با انتخابات ریاستجمهوری آن سال، راهبری رسانهای جریانی را به دوش بگیرد که با اسم رمز تقلب به راه افتاد. بیبیسی در ماجرای سال ۸۸ در عمل به ارگان رسانهای سران اغتشاشات تبدیل شد، هیزم آتش رخدادهای آن برهه را فراهم کرد و در تمام پهنه اروپا و در خود امپراتوری بریتانیا یک صدای مخالف هم مقابل عملکرد آشوبانگیزش نشنید.
جنایات تروریستی
این روند در ادامه به حمله تروریستی گروهکالاحوازیه و کشتار غیرنظامیان در اهواز رسید که اینبار ایراناینترنشنال بازیگر اصلیاش شد و بهرغم قوانین بینالمللی رسانهها و برخلاف مرامنامه منتشرشده در وبسایتش که خود را ملزم به رعایت قوانین رسانهای انگلیس معرفی کرده بود با حمایت از تروریستها و تریبون دادن ذوقزده به آنان نهفقط پا روی عرف بینالمللی روزنامهنگاری و ادعاهای رایج حقوقبشری و...، که پا روی قوانین آفکام (سازمان تنظیم کننده مقررات رسانهای انگلیس) گذاشت؛ همان آفکامی که قبلتر پرستیوی را مورد حمله قرار داده بود، اما چشم روی تخلف عیان ایراناینترنشنال بست و حتی وقتی این شبکه، همایش منافقین را پوشش داد و سخنان مریم رجوی را لحظه به لحظه و با عنوان «فوری» توییت کرد از خاطر برد که این گروهک بیشترین جنایات تروریستی علیه مردم کوچه و بازار ایران را مرتکب شده است؛ حال آنکه طبق قوانین رسانهای آفکام، تولید هرگونه محتوایی که مستقیم یا غیرمستقیم منجر به کنش مجرمانه یا بینظمی شود و همچنین اشکالی از خبر که باعث تشویق یا تبلیغ به حضور در فعالیتهای تروریستی یا اقسام دیگر اعمال مجرمانه و هنجارشکن شود، ممنوع است.
حالا هم طبیعی است که نه فقط آفکام عمل به نقاط ثقل مانیفست خودش را به فراموشی بسپارد و واکنشی نسبت به حجم عظیم فعالیت رسانهای این شبکههای ضد ایرانی نکند که اتحادیه اروپا هم برابر این شبکهها موضعی نداشته باشد و ژستهای حقوقبشریاش را جلوی تابلوی تحریم پرستیوی بگیرد.
اتحادیه اروپا قطعا میداند که مسیح علینژاد، یکی از عوامل جنگ ترکیبی جدید علیه ایران که بهتازگی از سوی مکرون، رئیسجمهور فرانسه پذیرفته شد، همان کسی است که قبلا با پمپئو، رئیس اسبق سیا دیدار کرد و از سال ۲۰۱۵ به اینسو، مبالغ هنگفتی از دولت فدرال آمریکا دریافت میکند تا پروژه شبکهسازی رسانهای علیه ایران را به انجام برساند؛ پروژهای که اکنون مشخص شده که در زمینه تجزیه ایران، ایجاد جنگ داخلی و تضییع حقوق شهروندان ایرانی ساماندهی شده است. اذعان چهرههای فرانسوی که در جریان این سفر، با مسیح علینژاد دیداری جداگانه داشتهاند، حاکی از آن است که گروههای معاند و تجزیهطلبی، چون «عدالت برای کردستان» برگزاری این نشست را به مرحله اجرا رساندند و مجموع این عناصر نشاندهنده حمایت فعالانه یکی از اعضای مهم اتحادیه اروپا از روندی است که علیه تمامیت ارضی ایران بهپا خاسته. برای تأیید بیشتر به توییت کارولین فورست، نویسنده و فیلمساز شناختهشده فرانسوی نیز میشود اشاره کرد که طی آن از دیدارش با علینژاد خبر داده و نوشته که این نشست با تلاش گروه «عدالت برای کردستان» برگزار شده و علینژاد نیز این توییت را در صفحه توییتر خود بازنشر داده که بهمثابه تایید نقش «عدالت برای کردستان» در برگزاری دیدار مزبور است. علینژاد که بهگفته سخنگوی وزارت خارجه ایران، بهوضوح تلاش میکند به نفرتپراکنی و اقدامات خشونتبار و تروریستی در جمهوری اسلامی ایران و نیز علیه اماکن دیپلماتیک و دیپلماتهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور دامن بزند.
اظهارنظرهای مداخلهجویانه
آیا اتحادیه اروپا آگاه نیست که مجموعه اقدامات حمایتگرانه از مجراهایی که پیشتر نمونههایی از آن ذکر شد و اظهارنظرهای مداخلهجویانه مقامات بلندپایه اروپایی و...، گرچه از پشت نقاب فریبنده دموکراسی و انساندوستی، در واقع، ولی بهتمامی در تناقض روشن با مسئولیتهای بینالمللی تکتک اعضای این اتحادیه و کلیت این ساختار منطقهای برای مبارزه با تروریسم و خشونتطلبی است؟ آیا اتحادیه اروپا نمیداند کمترین کار متوقع از شبکهای، چون پرستیوی در این وضعیت ایران که آماج جنگ شناختی همهجانبه در جبهه رسانههای سنتی و نوین و تاکتیکهای ترکیبی از اعزام لیدرهای مجهز به آموزشهای تروریستی و براندازانه، تا حمله تروریستی و لشکرکشی گسترده سایبری و... است، این است که به خیابانهای تهران برود و واقعیت زندگی عادی مردم پایتخت را نشان بدهد که آشوبهای مقطعی و کمحجم مانع از فعالیت و کار و زندگی آنان نیست؟
پرستیوی نباید صدای اقشار عظیم ملت ایران را که با اغتشاشگران همنوا نشده و به درگیریها دامن نمیزنند، به جهان برساند؟ پرستیوی نباید صدای این بخش اکثریت و غالب مردم ایران باشد که رسانههای متحد جناح مقابل آنان را «بیصدا» میخواهند و هرگز در قاب خود تصویری از آنان منعکس نمیکنند؟ پرستیوی نباید خیل بیشمار تظاهرکنندگان علیه ناآرامیهای هدایتشده از سوی قدرتهای خارجی را که بهمناسبتهای مختلف از راهپیمایی ۱۳آبان تا تشییع پیکر شهدای کشتهشده بهدست آشوبگران به خیابانها آمدند به جهانیان نشان دهد؟ پرستیوی نباید «صدای» این «بیصدایان» در تزاحم و غوغاافکنی رسانههای زیرچتر اروپا و آمریکا و سعودی باشد؟
آیا پرستیوی با یادآوری جنایات تاریخی و ستم جاری همین کشورهای سردمدار اتحادیه اروپا علیه مردم آفریقا و...، نباید به دنیا بگوید که دست مدعیان حقوقبشری که اکنون به حمایت از آشوبگران ایران بلند شده تا مرفق در خون و عرق مردم کشورهای آفریقایی و غیرآفریقایی است؟ نباید تصویر پیوندهای ناگسستنی نهادهای حاکم بر همین کشورهای اروپایی با صهیونیسم را به نمایش بگذارد که بهعنوان موتور محرکه چیرگی اشغالگرانه بر حقوق حقه صاحبان واقعی کشور فلسطین بهره گرفته میشود و بهدنبال مشروعیتسازی برای رژیم اسرائیل است که همزمان با آغاز سوءاستفاده رسانههای غربی از حادثه بیهوشی مهسا امینی در مقر پلیس و سپس فوت او، یک کودک هشتساله فلسطینی را از ترس نظامیان تعقیبکنندهاش به کام مرگ فرستاد و بیشمار کودکان و زنان و کهنسالان غیرنظامی، چون او را که در طول چندین دهه به شهادت رسانده است؟ نباید به ملتهای دنیا بگوید که در همین آمریکا که رئیسجمهورش به سیاق تجربیات آشنای اشغال عراق و افغانستان و...، ناخواسته حدیث نفس میکند و از «آزادسازی» ایران بهدلیل مطالباتی که عنوان «زن، زندگی، آزادی» دارد و مدام اسامی زنان و دخترانی را تکرار میکند که مدعی است بهدست پلیس ایران کشته شدهاند، چه تعداد گزارش مرگ و کشته شدن زن زندانی و بازداشتی در سال دارد؟ نباید به رخ این مدعیان جسور بکشد که همین حالا که رسانههای تحتقیمومیت مادی و معنوی اروپا نگران حجاب داشتن یا نداشتن زنان ایراناند، کودکان بیگناه زنان یمنی در حال مرگاند، اما صدایی از این مدعیان بلند نمیشود و جوزپ بورل قهرمان خطاب به مردم تحتحمله و تجاوز یمن نمیگوید که در کنارشان است و از آنها حمایت میکند؟!
رفتار دوگانه غرب
پرستیوی برخلاف آنچه در بیانیه اتحادیه اروپا تحت عنوان پخش «اعترافات اجباری بازداشتشدگان» ذکر شده، هیچگونه اقدامی که چنین عنوانی بر آن اطلاق شود، نکرده و این خطای فاحش محاسباتی نیز، سیاسی بودن این اقدام را مهر تأیید دوباره میزند. حقیقت این است که هرچیزی که مخل منویات و چهره بزککرده این قهرمانان پوشالی باشد که در آستانه «زمستان سرد» شان، در اوج معضلات اقتصادی و اجتماعی دستوپا میزنند و نمیتوانند پاسخگوی مطالبات مردم خودشان باشند، باید به بدترین شکل ممکن منکوب شود، به این امید که شاید ترتیب دادن چنین نمایشهای فریبنده حمایت از حقوق بشر، برای مدتی خوراک رسانههای جریان مسلط را برایشان فراهم سازد و از دیگر سو، بهمثابه عملیات ایذایی مکمل سیاستهای ضدایرانیشان عمل کند. از آغاز اغتشاشات در ایران، این اولین برخورد از این نوع نیز نبوده و پیشتر، این کانادا بود که پرستیوی را با همین بهانهها تحریم کرد. ناظران بر این باورند که تحریمهای اعمالشده علیه پرستیوی با هدف از بین بردن آزادی بیان و دیدگاههای جایگزین است.
آنها معتقدند اینکه بر نقش پرستیوی در جریان بازتاب ناآرامیهای اخیر تأکید شده، از آن روست که این شبکه تلاش زیادی برای مقابله با روایتهای جعلی رسانههای غربی انجام داده و تصویری که از ایران و معادله ساده و درکشدنی کوشش قدرتهای بیگانه برای به زانودرآوردن ایران مقاوم و نماد مقاومت غرب آسیا بازتاب داده، آنچنان واقعی، خدشهناپذیر و ردنکردنی است که خشمگرفتن و ناخرسندی نهادی، چون اتحادیه اروپا را کاملا متصور میسازد.
در پایان باید گفت برای شبکهای، چون پرستیوی که در مقیاس شبکههای بینالمللی مشابه و رقیبش، از عِده و عُده برابری برخوردار نیست و مراحل گوناگون چندین سال مسدودسازی حسابهای کاربریاش در پلتفرمهای اجتماعی مختلف را پشتسر گذاشته؛ ولی همچنان سرپاست و فعالیتش بهرغم تأثیرپذیری غیرقابلانکار از تحریمهای چنددههای تحمیلشده بر ج. ا. ا. آنقدر نافذ و اثرگذار است که با برخوردهایی نظیر تحریم از سوی اتحادیه اروپا روبهرو میشود، رویارویی با این تحرک جدید هم بیشتر تقویتکننده انگیزههای درونی است تا تضعیفکننده و متوقفکننده.
روزنامه جام جم
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد