در گفت‌وگوی «جام‌جم» با امرا... احمدجو بررسی شد

پیوند عناصر گمشده فرهنگ در «سلمان فارسی»

امرا... احمدجو زاده اول دی ۱۳۳۲ در میمه اصفهان است؛ همان‌جایی که سریال خاطره‌انگیز «روزی روزگاری» را برای تلویزیون ساخت، خودش را با این اثر در دل مخاطبان تلویزیون جا کرد و نامش در ذهن منتقدان هم به نیکی ثبت شد.
کد خبر: ۱۳۸۵۸۵۰
نویسنده فائزه مومنی - گروه رسانه
او تحصیلاتش را در رشته فیلمبرداری در مدرسه عالی تلویزیون به پایان برد، کارش را با ساخت فیلم‌های کوتاه آغاز کرد و در سینما هم به کارگردانی پرداخت، اما همچنان می‌توان حضورش را در جعبه جادو پررنگ‌تر و موثرتر دانست. او که دستی بر قلم دارد، یاور داوود میرباقری در نگارش دیالوگ‌های سریال سلمان فارسی شده است؛ سریالی که این روز‌ها در حال تصویربرداری است، بسیاری مشتاق شنیدن خبر‌های تازه از آن هستند و می‌خواهند بدانند راوی قصه‌های مختارنامه، معصومیت ازدست‌رفته، رعنا و... در اثر جدیدش چه حرفی برای گفتن دارد. اگر از مخاطبان آثار احمدجو یا میرباقری باشید، احتمالا موافقید که دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها در کار‌های این دو نویسنده و کارگردان نقش بسزایی دارد و معمولا شیوا و شنیدنی هستند. احمدجو غرق در فرهنگ بومی بودن را نوعی امتیاز می‌شمارد و در کارنامه هنری‌اش و در آثاری، چون روزی روزگاری، تفنگ سرپر، پشت کوه‌های بلند و... نگاه به فرهنگ بومی کشور و سر زدن به قصه‌های اقوام مختلف نقش پررنگی دارد. با او گپ زدیم و در مورد بهادادن به فرهنگ بومی و تصویر کردن آن در آثار تاریخی معاصر و دیگر زمانه‌ها پرسیدیم. همچنین درباره همکاری‌اش در سریال «سلمان فارسی» و اهمیت پروردن دیالوگ‌ها در متن، پرسش‌هایی را مطرح کردیم.

در حال حاضر با آقای میرباقری بر سر پروژه ساخت سریال سلمان فارسی هستید. سلمان فارسی در تاریخ کشور ما جایگاه بسیار والایی دارد از این جهت یک ایرانی وفادار به پیامبر اسلام (ص) بوده و در برهه‌های بسیار مهمی نقش اثرگذار و تعیین‌کننده داشته است. حالا پرسش اینجاست که شما در دیالوگ‌نویسی شخصیت سلمان فارسی چگونه توانسته‌اید او را به مردم ایران معرفی کنید و این معرفی در قالب‌های شناخته شده فرهنگ بومی ایرانی باشد؟

نمی‌خواهم به آقای میرباقری نان قرض بدهم، اما واقعیت این است که اگر پس از پخش سریال «سلمان‌فارسی» مخاطبان در جریان محتوای فاخر دیالوگ‌نویسی سریال قرار گرفتند، همه تحت تاثیر زحمت ایشان بوده است. زمانی که می‌خواستیم کار سلمان فارسی را آغاز کنیم، به ایشان گفتم چگونه می‌خواهید شخصیت سلمان فارسی به‌گونه‌ای ساخته و پرداخته کنید که برای مخاطبی که به کشمکش زیاد عادت دارد، جذاب باشد؟

گفتم؛ کسی را پیدا نکردی به سمت سلمان رفتی که یک شخصیت فرهنگی است و ماجرای آن‌چنانی ندارد؟ تا این‌که شش‌هفت سال پیش فیلمنامه را به من دادند و تماما حرفم را پس گرفتم. حالا که سریال نوشته شده و در حال ساخت است، به‌قدری شخصیت خوب پرداخته شده و یک سریال قوی و پرکشش در حال پردازش است که قطعا جزو توانایی‌های بی‌نظیر آقای میرباقری است. عجب تخیلی و چه فیلمنامه‌ای آراسته؛ سال‌ها برای ساختن سلمان فارسی دورخیز کرده بود و چند روز پیش به من می‌گفت؛ «انگار دستی پشت‌سر این کار بوده است که آن موقع نشود تا من با تجربه بیشتری این کار را آغاز کنم.» اینجاست که می‌گویم درست گفته که سلمان فارسی را شروع کردم و انگار به بلوغ کارگردانی رسیدم.

امیدوارم با همین ترتیبی که تا الان شاهد بودم پیش برود و این اثر کاری کارستان و بی‌نظیر در عرصه فیلمسازی شود. در ماجرای دیالوگ‌نویسی و برقراری ارتباط میان فرهنگ بومی یک کشور با تاریخ معاصر فعلی نیز اگر توفیقی حاصل شده تحت‌تاثیر حضور ایشان است. در واقع ایشان آن نقطه اتصال را پیدا کرده و به همین دلیل برای مخاطب امروز روایتگری تاریخ به نحوی که با تاریخ فعلی کشور همخوانی داشته باشد، به اندازه جذاب و قابل پذیرش است.

داوود میرباقری برای نویسندگی کار از سه نویسنده استفاده کرد تا در نهایت دیالوگ اصلی سریال به‌دست بیاید، این یعنی تلاش کارگردان برای این‌که به یک حد بالایی از مقبولیت کلامی در اثر دست پیدا کند به‌نحوی نه آنچنان ثقیل باشد که مخاطب متوجه فضا نشود و نه آن‌قدر محاوره که اساسا به دور از فضایی باشد که داستان در آن روایت می‌شود. شما کدام نوع دیالوگ‌نویسی را بر‌عهده داشتید و این‌که آیا آقای میرباقری چارچوبی لحاظ کردند یا خیر؟

اولا که ایشان هیچ‌گونه محدودیتی برای دیالوگ‌نویسی از جهت میزان و حجم اعمال نکردند تا هم دست ما باز باشد هم این‌که دست خودشان برای انتخاب. سه سبک دیالوگ برای این سریال نوشته شد؛ محاوره که بنده نوشتم، میانه و تاریخی، به اصطلاح لفظ قلم. بنده به‌قدری دیالوگ نوشتم که می‌شود از آن یک سریال هزار قسمتی درآورد و هر شخصیت به‌صورت طولانی دیالوگ داشته باشد، اما آقای میرباقری از میان سه دیالوگ نوشته شده، یک مجموعه موجز و اثرگذار استخراج کردند. مجموعه‌ای نه آنچنان تقیل است که مخاطب برای فهم هرکدام مجبور به رجوع به دایره‌المعارف باشد و نه آن‌قدر محاوره که حس سریال را که روایت تاریخی است از مخاطب بگیرد. هرچند ما دخالتی در قصه‌پردازی نداشتیم و همین که در کنار ایشان بودیم و به درد ایشان خوردیم برای ما بسیار ارزشمند است.

هر سه نویسنده‌ای که در کار حضور داشتند با هر نوع شکل کلام نسبت به دوره تاریخی که روایتگر آن هستند، قاعدتا باید اشراف کامل داشته باشند و برمبنای همان شناخت اصولی فرهنگ، شکل کلام را تعریف کنند و در نهایت به تاریخ معاصر پیوند بزنند، درست است؟

هرکاری که عنوان تاریخی را یدک می‌کشد در واقع به شکل نگاه مردم در آن دوره تاریخی می‌پردازد. در نتیجه خیلی مهم است که فیلمنا‌مه‌نویس چگونه به این نگاه پرداخته و چقدر به این نگاه اشراف داشته است. فرهنگ چیزی نیست که در یک دوره تاریخی دم آن کنده شده باشد و در دوره بعد با یک فرهنگ کاملا متفاوت روبه‌رو باشیم. برخی از ویژگی‌های فرهنگی در هر دوره تاریخی مورد پسند جمعیت زیادی از مردم قرار گرفته، در نهایت همان فرهنگ به دوره بعد منتقل شده است. برخی از این ویژگی‌ها حتی با وجود تلاش برخی عناصر بیگانه جهت نابودی یا دستخوش تغییر قرار دادن، پابرجا مانده است و از نسلی به نسل دیگر رسیده است.

ویژگی‌های فرهنگی بسیار پایدار از قلب تاریخ راه‌شان را ادامه می‌دهند. در واقع آن قسمت‌های پررنگ همیشه و در هر دوره‌ای هستند. این مقدمه را گفتم که تاکید کنم چگونه همین فرهنگ‌ها در روایت تاریخی یک سریال جریان پیدا کرده و همان‌ها پل ارتباطی میان گذشته و تاریخ معاصر می‌شوند. آنچه نیاکان ما سنگ‌بنا گذاشتند، نویسنده و کارگردان‌ها تکه‌های گمشده آن‌ها را از دل تاریخ پیدا و غبارزدایی کرده و بار دیگر روایت می‌کنند.

پس باید مطالعه بسیار دقیقی نسبت به هر دوره تاریخی اتفاق بیفتد که بشود تمام این نیمه‌های گمشده را کنار هم آورد، اطلاعاتی که در کتاب‌های تاریخی معمولی نیست و نیاز به یک مجموعه گسترده دارد، درست است؟

دقیقا همین‌طور است، به عنوان مثال زمانی که می‌خواستیم پروژه دیالوگ‌نویسی سریال سلمان‌فارسی را آغاز کنیم، سراغ متونی رفتیم که در نتیجه مطالعه و بررسی هزاران تاریخ‌نگار و اندیشمند بود. ما حتی از انجیل و تورات نیز کمک گرفتیم. بخشی دیگر نیز حاصل پژوهش‌های بسیار متقن و جدی سازمان و صداوسیما بود. حتی حالا نیز اگر باز فکت و اطلاعات تاریخی دیگر نیز در دسترس ما قرار گیرد، دوباره از آن بهره خواهیم گرفت و در کار استفاده می‌کنیم.

در واقع هر نقطه‌ای که احساس کنیم مغفول مانده، دست به کار می‌شویم. همیشه سعی کردم فرهنگ ایرانی و خودی مدنظرم باشد، وقتی قلم را روی کاغذ می‌برم، سعی می‌کنم تمام آنچه از ادبیات کهن و معاصر، نقاشی، آیین‌های نمایشی و تغزیه‌خوانی خودمان است بهره ببرم، بنویسم و کارگردانی کنم. در عین حال حتما به خود برگشتن و خودمان را دست کم‌نگرفتن می‌تواند ما را در عرصه ساخت برنامه و سریال، جلو بیندازد. آن سابقه فرهنگی عظیم و گنجی مملو از تمدن را در دست داریم، اما اگر چشم‌مان به زرق و برق‌های دیگران باشد، مقداری کم‌لطفی است. همواره این نکته را به دوستان جوان تذکر داده ام که از تاریخ، فرهنگ کهن و غنی خودمان غافل نشوند.

برگردیم به خودتان و حس و حال فیلمسا‌زی و نویسندگی در این دوره، احساس‌تان نسبت به کار آخری که در حال ساخت و پرداخت آن هستید، یعنی سلمان فارسی و کار با آقای میرباقری چیست؟

احساس خوبی دارم و خیلی خوشحالم که چنین موقعیتی فراهم شده. به هر حال در کنار کسی که باورش دارم و سابقه کارهایش را همه دیده‌اند، می‌توانم به کوله‌بار اندک تجربیات خودم بیفزایم و چیز‌های جدیدی ببینم و بیاموزم. تجربه‌های آقای میرباقری میدان وسیعی دارد. ایشان علاوه بر نوشتن نمایشنامه و فیلمنامه، تفاوت‌هایی دارند و در فیلم سینمایی، سریال و ... ایشان تجربه دارند.

در آراستن تئاتر‌های زیبا و کارگردانی تجربه بسیار غنی دارند. در سریال که همه اطلاع داریم چه کار‌های ارزشمندی از خودشان به‌جای گذاشته‌اند و تعدادی هم سینمایی ساختند، همه این تجربه‌ها دست به دست هم می‌دهد به‌اضافه عشق؛ عشقی که همچنان در ایشان همچون یک آتشفشان فوران دارد و من می‌بینم هر روز با چه عشق و علاقه‌ای سر صحنه می‌آیند و با چه دقتی کار می‌کنند. آن عشق اگر نباشد، در این سن و با شرایطی که ایشان دارد مثل عمل قلب باز و سن بالای ۶۰ سال، کار را خیلی مشکل می‌کند، اما همچون جوان پرانرژی ایشان را سر صحنه خواهید دید.

حرمت تماشاگران نگه داشته شود

امرا... احمدجو در بخشی از صحبت خود به جوانان توصیه می‌کند و این طور ادامه می‌دهد: امیدوارم جوان‌هایی که این راه را در پیش می‌گیرند به‌این مسائل دقت داشته باشند. واقعیت این است که ما جوانان مستعدی داریم و خیال‌مان از این جهت راحت است که جای همه پیشکسوتان ما را جوان‌های لایق پر می‌کنند. در عین حال همیشه این شوق و ذوق بوده که کاری را خلق کنم. حتی برخی از دوستان، دوست دارند سر صحنه آخرین نقش خود را تجربه کنند. طرح‌هایی دارم که برای تلویزیون نوشته‌ام و هرکدام که شرایطش فراهم شود، می‌سازم، اما قطعا در کارهایم معتقدم که باید از این افکار و رفتار‌های تجاری و کاسب‌کارانه فاصله گرفت، چون تکیه به دیوار سستی است.

وی توضیح می‌دهد: بهتر است به فیلمسازی درست و استفاده از کاربلد‌ها بیندیشیم تا حرمت تماشاچی و مخاطب نگه داشته شود. تماشاچی طالب حرمت است. امروز بیننده و مخاطب ما کار‌های سطحی را برنمی‌تابد و از این جهت فیلمسازان و سریال‌سازان ما باید به‌دنبال کار‌های عمیق و فیلمنامه‌های خوب و با کیفیت بروند. در کنار اهمیت فیلنامه‌نویسی و کارگردانی نیز معتقدم که بازیگری می‌تواند کاری را به موفقیت برساند و شخصیت داستان آن سریال و فیلم را باورپذیر نشان دهد در صورتی که چارچوب بازیگری را بشناسد و با این دنیا بیگانه نباشد. اگر بازیگران در سریال یا فیلمی درست انتخاب نشوند تمام زحمات فیلمنامه، کارگردانی و بقیه عوامل را هدر می‌دهند.

روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها