علی زارعان از مدیران و تهیهکنندگان قدیمی سازمان صداوسیماست که نویسندگی و تهیهکنندگی برنامه برسد به دست فردا را بهعهده دارد. او در ابتدای صحبتهایش درباره ضرورت ساخت برنامهای با مضمون بازنگری در اتفاقات و رویدادهای قرنی که گذشت، گفت: برنامه برسد به دست فردا یک فرصت تاریخنگاری و آیندهنگاری است. ما در ابتدای سال 1401 وارد قرن 15 شدیم که پشت سر آن یک سده است و بعد از قحطی بزرگ بعد از جنگ جهانی اول و مرگ و میرهای بزرگی که در کشور به دلیل آنفلوآنزای اسپانیایی روی داد، شروع شد و در ادامه در نیمه قرن با وقوع انقلاب اسلامی همراه بود و درنهایت در روزگار ما به پایان رسید. قرن اخیر یکی از پرماجراترین، پرقصهترین و پرحادثهترین قرنهاست که به ما هم نزدیک است. رویدادها، اتفاقات، جنگها و مدرنیته در ایران هم جنبه تاریخی این قرن را بالا برد. متاسفانه حوزههای فرهنگی کشور به این اتفاقات نگاه دقیق و عمیقی نداشتند. در پایان قرن20 و ورود به قرن 21، دنیا دهها یا صدها بار همه کارها و اتفاقات پشت سرش را مرور کرد و قرن جدید را جشن گرفت. ما در دوران خودمان آغاز قرن میلادی، هجری قمری و هجری شمسی را دیدیم و دیگر عمرمان کفاف نمیدهد که قرن دیگری را ببینیم و تامل و تفکری روی آنها داشته باشیم. بنابراین باید از این فرصت بهره ببریم. البته این حوزه عجیب و غریب است و فرصت بدیعی برای آیندهنگاری و آینده پژوهشی.
تمرکز بر رویدادهای حیرتزا
زارعان درباره ایده برنامه و چگونگی انتخاب سوژههای برنامه ادامه داد: ایده برسد به دست فردا دو سال پیش شکل گرفت و دو سال منتظر بود تا به یک پدیده تبدیل شود. حالا که به یک پدیده تبدیل شده، یک تحلیل و ظرفیتسنجی نسبت به آینده و آیندهنگاری دارد. من تقریبا دو سال فرصت داشتم تا مدارک و اسناد کاربردی را درباره قرن گذشته مطالعه کنم. با دو نگاه ویژه کار پژوهش را دنبال کردم. ابتدا این که مطالب حیرتزا را انتخاب کنم و دوم این که مطلب و موضوعی که فرآیند دانایی در آن تاثیر داشته باشد و دانستنش ارزش داشته باشد در اولویت کارم باشد. این دو شاخصه را در هر کتاب و مقاله مد نظر قرار دادم . بنابراین 52 موضوع را انتخاب و درباره آنها مطالعه کردم و پیگیر جزئیات فراوان آن شدم. ابتدا مطالعه و پژوهش و سپس دستهبندی موضوعی کردیم که اگر مخاطب خواست بهعنوان یک منبع به برنامه رجوع کند به یک اطلاعات دستهبندی شده قابل تماشا برسد. این برنامه زیربنای پژوهشی و علمی قوی دارد اما فراموش نکردیم که برنامه باید مخاطب را مجاب کند و در دایره تماشا حفظش کند به همین دلیل جاذبهها را تولید و حفظ کردیم.
کشف واقعیتهای تلخ
زارعان با اشاره به این موضوع که در فرآیند این مطالعات به واقیات تلخی رسیده است، بیان کرد: گاهی اوقات مطالبی را میبینیم و میشنویم که شوکبرانگیز است. به عنوان مثال، بزرگترین قتلعام حیاتوحش ایران در جنگ جهانی دوم رخ داد. در آن زمان متفقین در ایران برای سیر کردن شکمشان اقدام به کشتن تمام حیوانات این کشور کردند . کمتر کسی از این موضوعات باخبر است یا به آن میپردازد. یوز ایرانی در همان زمان رو به انقراض رفت و امروز ما با عواقب آن دست و پنجه نرم میکنیم یا در شمال کشور، متفقین هر چه روی زمین حرکت میکرد را میکشتند و در دیگهای بزرگی که تعبیه کرده بودند، میپختند و میخوردند. دانایی نسبت به این زخمها باعث میشود انسان نسبت به بیگانگان و کشورهای طماع نگاه واقعبینانهتری داشته باشد. همچنین دانایی درباره سیاست، طنز، روزنامه و... . هر چیزی که در این قرن به آن نگاه میکنیم، داستان دارد ولی ما آنقدر درگیر فضای مجازی و فعالیتهای روزانه شدیم که از داستانهایی که پشت سرمان اتفاق افتاده، کمخبر و یا بیخبریم. بر عکس تصورمان که فکر میکنیم تاریخ را خواندهایم و میدانیم در واقع اصلا نخواندهایم و چیزی نمیدانیم.
او در واکنش به این موضوع که ممکن است دانایی درباره برخی اتفاقات به مذاق برخیها خوش نیاید، اظهار کرد: بله. طبیعی است جامعه در مسائلی گیر کرده که منتظر تایید است، نه تحلیل. برنامه برسد به دست فردا برنامهای تحلیلی است که به مخاطب فرصت میدهد خودش تصمیم بگیرد. به عنوان مثال، میگوییم یک اتفاق بر اساس اسناد چگونه رخ داده است. مثلا زمانی که درباره اعدام شهید فاطمی صحبت کردیم، درهای جدیدی از این اتفاق برای مخاطب و حتی برای خودمان باز شد.
تالاری بهسوی تاریخ
تهیهکننده برسد به دست فردا، درباره دکور برنامه میگوید: دکور شبیه تالار تاریخ است و خیلی هم بزرگ است. طول آن 9متر و دهانهاش 27 متر است. سازهای که ویدئوپروژکتورهای متعددی در پسزمینه آن کار میکنند تا رنگ و شکلهای مختلفی را عرضه کند. یک بدنه بتونی که احساس میشود عمیق است و رنگ خاکستری آن وهمآلودگی فضا را بیشتر میکند. فؤاد صفاریانپور علاوه بر کارگردانی اثر، طراحی دکور را هم بهعهده داشت. او ایدهپردازی فوقالعاده و داناست؛ ضمن اینکه به معانی در طراحیها توجه میکند. صفاریانپور هر دو کار را با دقت و تفکر پیش برد. از سوی دیگر انتخاب خاص علیرضا شجاعنوری این معنا را تشدید کرده که از نظر هیبت و نوع حرکت شبیه دانای کل است. گریم و حالت صورت بسیار خوبی دارد و خودشان نیز به این داناییها مسلط هستند که برای من تماشای او هر لحظه لذتبخش بود. افرادی که اجرای برنامه را در قسمتهای مختلف بهعهده دارند همگی دانا و متخصص هستند اما بههر حال باید برای هر یک از این افراد متون دقیقی تنظیم میشد به همین دلیل هیچ واگذاری به مجریان به جز بخشهایی از گفتوگوی منصور ضابطیان و دکتر فرهی نداشتیم. حجم متون این برنامه برای هر قسمت، تحقیقی شبیه یک پایاننامه و متنش یک مستند کامل بود.
حمایت تبلیغاتی نشدیم
زارعان درخصوص انتخاب شبکه چهار برای پخش برسد به دست فردا، افزود: شبکه چهار را خودم انتخاب کردم، چون مخاطب این شبکه را مخاطب عمیقتری میدانم. هر قسمت برنامه بهجز قسمت اصلی، سه بار در طول هفته بازپخش میشود. باید بگویم فکر میکردم حمایت تبلیغاتی بیشتری از ما انجام شود. امکان این وجود داشت که با بخشبخش کردن قسمتهای مختلف برنامه در قالب کلیپ، برسد به دست فردا بیشتر دیده شود اما در تغییرات و تحولات سازمان صداوسیما آنچه شایسته و بایسته بود، برای برنامه رخ نداد.
مجلههای تصویری آشنا
مجلههای تصویری ترکیبی سابقه درخشان و پرخاطرهای در تلویزیون دارند. یکی از قدیمیترین موردها که حتما اسمش به گوش خیلی از شما آشناست، «رادیو هفت» است. برنامهای که سالها روی آنتن رفت و مخاطبان زیادی هم داشت. این مجله ادبی، هنری و موسیقی محور بود که به تهیهکنندگی منصور ضابطیان و محمد صوفی پخش میشد. هدف آن هم مثل خیلی از مجلههای تصویری شبانگاهی آرامشبخشی در ساعات پایانی شبکه بود. این برنامه از شبکه آموزش سیما روی آنتن رفت.
در کنار این، شبکه چهار هم ید طولایی در ساخت آثار ترکیبی داشته و دارد. «هزاره شعر» عنوان یکی از این مجلههاست که با اجرای علیرضا بهرامی شب ها به هزارتوی شعر و ادبیات شیرین فارسی و تازه های شعر و ادبیات و نشر این حوزه و همچنین نقد ادبی نشریات میپردازد.
این برنامه به تهیه کنندگی احسان وحیدزاده در گروه ادب و هنر تولید شده است و آیتم های گوناگونی از قبیل: اخبار ، معرفی تازه های نشر، معرفی کتاب، گزارش و... را شامل می شود و سعی در افزایش آگاهی و دانش مخاطبان در حوزه ادبیات را شامل میشود.
«سرنا» هم عنوان مجله موسیقایی با اجرا و سردبیری رضا مهدوی است که به صورت تخصصی به موسیقی اصیل ایرانی و ویژه موسیقی مقامی و سنتی با حضور موسیقیدانان، هنرمندان، مسئولان و کارشناسان این حوزه میپرداخت. این برنامه به تهیه کنندگی محمد علیبازی در گروه ادب و هنر تولید شده است و آیتم های گوناگونی از قبیل : اخبار موسیقی، معرفی آلبوم، معرفی تک آهنگ ها، گزارش و... را شامل می شود و سعی در افزایش آگاهی و سواد شنیداری مخاطبان دارد که اساتیدی همچون نادر مشایخی و مرتضی شیرکوهی در این امر برنامه را یاری رساندند.
«بی چارچوب» هم عنوان مجله فرهنگی هنری با اجرای جواد مولانیا است که به مرور اخبار فرهنگی و هنری هفته گذشته همراه با مطالبهگری با حضور مسئولان حوزه های مربوطه می پردازد. این برنامه با تهیه کنندگی و کارگردانی مشترک احسان حسینی و حامد مهربان در گروه ادب و هنر تولید شد و آیتم های گوناگونی از قبیل: معرفی فیلم، معرفی کتاب، پرتره هنرمندان، گزارش و... را شامل می شود که با جذابیت های گرافیکی و محتوایی و اجرا همراه بود.
«شبهای هنر» هم یکی از معروفترین مجلههای شبانگاهی بود که در بخشهای مختلف و هر شب با یک موضوع روی آنتن رفت. علاوه بر میز موسیقی، روایت، شعر، تئاتر و سینما میز دیگری هم با عنوان میز تجسمی به این برنامه اضافه شده بود که به واسطه آن کل فضاهای هنری را پوشش میداد.
تاریخ معلم بزرگ ماست
کیانا فرهی، یکی از مجریان برنامه برسد به دست فرداست که با «مرور گذشته و رویدادهای قرن ۱۴» به بحث و تبادلنظر با مهمانان برنامه میپردازد. یادداشت او را از تجربیاتش در این برنامه میخوانیم:
نخستین پرسشی که در اجرای برنامه برسد بهدست فردا با موضوع 100 سال تاریخ گذشته از من بهعنوان یک پزشک پرسیده میشود، این است که چرا موضوع غیرپزشکی را برای گفتوگو انتخاب کردهاید؟
جواب ساده است چون تاریخ، معلم بزرگ همه ماست .تاریخ را باید بارها بخوانیم از زوایای مختلف و هر بار بیشتر بیندیشیم. زیرا راه عبور معقول از زمان و از گذرگاهها آگاهی تاریخی است. تاریخ زبان خود و قوانین خود را دارد و در مسیر عمر در تمام گوشههای زندگی ما این قوانین حاکم است.
پرسش دیگر این است؛ آیا یک برنامه تاریخی میتواند کاربردی باشد؟ دانستن اینکه در 100 سال پیش چه اتفاقی افتاد به تصمیمگیریهای ما چه کمکی میکند؟ همواره گمانم این بوده در یک بستر تاریخی ـ اجتماعی مداوم هستیم و آگاهی از بافت فکری و فرهنگی کمک میکند تا درستتر تصمیم بگیریم. اگر قصد فعالیت تجاری ـ اقتصادی داریم یا انتخاب رشته تحصیلی یا شغل مناسب یا اینکه در چه جامعهای هستیم و چه پیشینهای دارد، تعیینکننده است. رفتار انسانها تغییر میکند اما در همان بستر تغییرات صورت میگیرد، پس حرکت به جلو با اتکا به گذشته است.
برسد به دست فردا برای من یک کلاس بود، یک درس، یک دانشگاه و آنچه مرا به خواندن و خواندن و خواندن بیشتر سوق داد و این دستاورد چنین برنامههایی است. هر موضوعی در برسد به دست فردا یک دریچه بود برای من؛ دریچهای به نفت، مطبوعات، ورزش و... . هر گفتوگو دیدگاه و برشی کوتاه بود به این دریچه، اینکه واقعا در 100 سال گذشته هر زاویهای از زندگی اجتماعی ما چه تغییری کرده بهکدام سو رفتهایم و چگونه حرکت کردهایم. فرصتی مغتنم برای اینکه بهتر به خودم، تاریخ و کشورم بنگرم. همه تاریخ 100 ساله با تمام جوانب آن در 100 قسمت برنامه نمیگنجد اما تلنگری که در ذهن ایجاد میکند، ما را کنجکاو دانستن میکند، چراکه دانش لازمه حرکت درست رو به جلوست.
منبع: ضمیمه قابکوچک روزنامه جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد