این اعتراف، تعارف نیست چرا که حقیقتا کشورهایی، چون عراق، سوریه و... ملتهای واقعی نیستند؛ آنها به مرور در خاورمیانه یا غرب آسیای جدید شکل گرفتند. امروز ایرانیان، این ملت کهن در دل خود مردمانی دارند با تعاریفی متنوع از فرهنگ و سطح دانش اجتماعی که اگرچه دغدغهها و اولویتهایشان میتواند متفاوت باشد، اما ذیل پرچم جمهوری اسلامی ایران حتی تفاوتهای دینی و آیینی هم نتوانسته گسستی میان آنها ایجاد کند. در طول چهار دههای که از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد رسانههای دیداری و شنیداری این مرز و بوم بالاخص صداوسیما، همچون شریانی حیاتی در پیوستگی این ملت نقش ایفا کرده و پا به پای تحولات کشور جلو آمده است؛ آن هم در شرایطی که ساحت این رسانه نه روزانه که به طور لحظهای آماج خوراک رسانههای بیگانه بوده و از سوی دیگر فضای مجازی نیز به تغییر الگوی مصرف رسانهای نسل نو کمر بسته است. اگر روزگاری ماهواره یگانه معضل نسبتا مهارشده صداوسیمای ما بود، امروز در این هماورد به مدد اینترنت، شبکههای ماهوارهای به آسانی روی تلفن همراه ایرانیان در دسترس است و...
از آنجا که رسانه از مهمترین ابزار دسترسی به اهداف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... هر جامعهای محسوب میشود و باید بتواند در بهترین سطح خودش، مخاطبی بالنده، متفکر و فاخر پرورش دهد؛ توجه به اقتضائات تحولات جامعه بشری نیز همواره مورد توجه متفکرین و اندیشمندان رسانهای بوده است؛ که اگر این گونه نباشد، فاصله معنایی مخاطب از رسانه عملا باعث کاهش مشارکت و تعامل و بالطبع، اثرپذیری آن میشود؛ اما نتیجه این توجه نیز در کم وکیف نحوه مدیریت آن بایستی به بار نشیند.
رسانهملی در دور جدید مدیریت خود همواره سعی کرده با برگزاری دورههای اندیشهای مستمر و کاربردی برای همه سطوح سازمان با تاکید بر ارتقای نرم افزاری و معرفتی مدیریت سازمان، اندیشهورزی و محتوامحوری را در ابتدای زنجیره تولید گسترش داده و با استفاده از ظرفیتهای معرفتی انقلاب اسلامی، همافزاییهای فکری رسانهای را جانی دیگر ببخشد. طی ماههای گذشته دهها نفر از رصدگرایان فرهیخته شامل اندیشمندان، پژوهشگران، نظریهپردازان و نخبگان حوزههای فرهنگ، سیاست، رسانه، اندیشههای انقلابی و تمدن اسلامی در کنار مدیران، برنامهریزان و برنامهسازان صدا وسیما به طرح تحولی محتوای رسانه نظر داشتهاند. اندیشمندان به مثابه دیدبانان رسانه، با نظر به بیانات «گام دوم انقلاب» رهبری به ارائه راهبردهای کارآمد رسانهای مبتنی بر جهاد تبیین، فرهنگ و تمدن اسلامی و سبک زندگی ایرانی-اسلامی پرداختهاند.
برآیند این راهکارها در این نقطهسرخطها تعریف میشود:
- استقرار نظام پیشنهادهای نوین فکری
- آسیبشناسی رسانهای از طریق ارتباط نخبگان رسانه با عامه مردم
- طراحی نظام تغییر و تحولی راهبردهای رسانهای
- نهادینهکردن تغییر و تحول رسانه در اندیشه متخصصان و مسئولان و بهخصوص اصحاب رسانه
- تغییر شاخصهای ارزیابی و نظارت بر نیروی انسانی سازمان
- الزام برنامهسازان به تقویت پایه پژوهش و راهبرد در طراحی و اجرای برنامهها
- و...
در ادامه مروری خواهیم داشت بر مشروح عمده مقتضیات تغییر و تحول در صداوسیما
توجه به تمدن نوین اسلامی در بستر برنامهسازی
صداوسیما در مواجهه با هژمونی تمدن غربی باید به بازشناسی تمدن نوین اسلامی به جامعه خصوصا نسل جوان بپردازد. البته در این مسیر ابتدا باید سیر تکاملی طیشده در بحث تمدن اسلامی پذیرفته شده و سپس در شناساندن این تمدن جایگاه عقلانیت، فقه، فلسفه و عرفان نیز لحاظ شود چرا که از منظر پژوهشگران اندیشه سیاسی، انقلاب و تمدن اسلامی همه اینها از منشا اسلام هستند.
ترویج شیوههای درست تببین مذهب
برای رسیدن به استراتژیهای کارآمد رسانهای که مبتنی بر جهاد تبیین، فرهنگ و تمدن اسلامی و سبک زندگی ایرانی- اسلامی باشد، مسئولان فرهنگسازی دینی در جامعه و خصوصا در صداوسیما نیازمند داشتن بینش درست هستند.
براین اساس شیوههای تبیین مذهب در رسانهملی ما باید مبتنی بر مذهبی متحرک باشد. این تقسیمبندی شامل حال رسانه نیز شده و رسانه متحرک در حوزه دین واجد ویژگیهایی به این شرح است:
- توجه به دین به عنوان وسیلهای برای رشد انسان و نه هدف و شغل
- ارائه تفسیر درست از آیینهای ایرانی و اسلامی و بعضا غربی و جلوگیری از بدعتگذاری
- تزریق مفاهیم انسانشناسی در تولیدات نمایشی
- اعتمادسازی رسانه
- پرهیز از ترویج عشق به امام مجهول
با این توضیح هر برنامه مذهبی و غیرمذهبی که در رسانه اجرا شود و خروجی آن یک گام به سوی توحید یا قسط نباشد، ولو تمام اداهای آن مذهبی باشد، از نگاه دینپژوهان حرکت مذهبی به شمار نمیآید.
توجه به وجه تربیتی تولیدات رسانه
با نظر به رهنمودهای تربیتی نهجالبلاغه، باید رسانه را هدایتگر تمامی مربیان و فعالان تربیتی دانست و مقوله «تربیت» روح حاکم بر رسانه باشد. با تاکید بر ویژگیها و جایگاهی که جوانان در جامعه دارند باید برنامهها، فیلمها و سریالهای صداوسیما متاثر از تربیت شود. در اهمیت این مسأله همین بس که اندیشمندان حوزه رسانه همواره بر وجه تربیتی تولیدات رسانه بر ناخودآگاه مخاطبش بسیار تاکید داشتهاند؛ از این رو لازم است برنامههای صداوسیما مروج حال خوب باشد و نشان دادن غمهای شادیآور را ترجیح دهد بر شادیهایی که توام با غفلت و غمهای مستمر است.
هدایت رسانه در مرحله جنگ شناختی
رسانههای مدرن، متعهد به بسترسازی برای تحقق الگوی توسعه در مقیاس جهانی هستند و تمام رفتارشان معطوف به بستر اقامه حیات مادی است. در مواجهه با الگوی توسعه غربی که الگوی توسعه مدرن و بستر اقامه فرهنگ، اخلاق و حیات مادی است، رسانههای ما باید بستر تحقق پیشرفت و تمدن اسلامی باشد. در این بحث چند نکته حائز اهمیت است.
یکی اینکه راهبرد هدایت سازمان صداوسیما، باید استراتژی درگیری باشد چراکه ما در فضای درگیری با تمدن مادی و امپراتوری هنری و رسانهای غرب هستیم که قرنها روی آن کار شده و پشتیبانی گستردهای در زمینه سیاست، اقتصاد، علوم و فناوری دارد. دهها آکادمی، دپارتمان تحقیقاتی، پژوهشگاه و آموزشگاه در خدمت این تفکر است و از سوی دهها رشته علمی و همچنین سرمایه و قدرتهای سیاسی بزرگ حمایت میشود.
امپراتوری هنری و رسانهای غرب جهان را به سمت آرمانها، اتوپیا و تصویری که از آینده دارد، حرکت میدهد. درگیری انقلاب اسلامی با این تمدن مراحلی را پشت سر گذاشتهاست و اکنون ما در مرحله جنگ شناختی هستیم؛ جنگی ورای نبردهای نظامی، انقلابهای مخملی و محاصرههای اقتصادی.
ابزار این جنگ شناختی، امپراتوری هنری و رسانهای غرب است که با علوم شناختی گسترده پشتیبانی میشود و بنگاههای بزرگ خبری، هالیوود، فضای مجازی و تلویزیون به عنوان پشتیبان این امپراتوری یاد میشوند. در برابر ماموریت رسانهای آنها رسانههای ما نیز باید به دنبال تربیت انسانی در تراز تمدن اسلامی، انقلاب اسلامی و عصر ظهور باشند. با تاکید بر رسالت رسانه در ارائه تصویری روشن، مبتنی بر یک نظام فکری بزرگ که در آن کل نظام هستی و مسیر حرکت انسان به سمت غایات دیده شود، رسانهملی باید مطالبات مردم را از بستر حرکت به سمت ظهور عبور دهد و آن را به یک مطالبه روشن تبدیل کند. مطالبات رهبری جامعه و همچنین مطالبات مردم از دولت باید تبدیل به گفتمان شود؛ البته این امر ابتدا باید از بستر حرکت به سمت ظهور عبور داده شده و به یک مطالبه روشن تبدیل شود. رسانه باید قاطعانه مطالبه کند و تعارف با مسئولان را کنار گذاشته و زبان مردم باشد.
تعامل منسجم حوزه و رسانه
در باب لزوم و چگونگی تعامل حوزه و رسانه صاحبنظران معتقدند ماموریت حوزه این است که اندیشههای مکتبی، از عرفان تا حکمت، فلسفه، کلام و فقه را نسبت به یک موضوع خاص ارائه کند و در ارتباط و تعامل با حیطه علم، برنامهریزی و اجرا باشد؛ البته در یک مجموعه هماهنگ، باید این سه لایه در هر موضوعی با هم کار کنند. درواقع این ماموریت یک ماموریت جهشی است که روی دوش حوزه آمدهاست. حوزه باید به این نقطه برسد که بتواند تراز درگیری تمدنی را درک کند. در منشور روحانیت گفته شدهاست که باید استراتژی حاکم بر جامعه را تعیین کند. البته حوزه تلاشهای خوبی میکند و امید آنکه اینتلاشها در یک جایی به هم دست دهند تا در هر موضوعی، ترکیبی از مکتب و علم و اجرا داشته باشیم و این سه بعد در هیأت اندیشهورز، به صورت شبکهای، تعامل کرده و بتوانند یک موضوع را از حیث مکتب و علم و اجرا جلو ببرند.
شناخت ساختارها
مدیریت رسانه با اشراف بر مهندسی فرهنگی که میگوید سیستمها ورودی، عملیات و در آخر خروجی دارند. بدیهی است در هر عملیاتی، همیشه خروجی تحت تاثیر ورودی است. مثلا وقتی «اطلاعات» به انسان وارد میشود، خروجی او «تصمیمگیری» میشود. پس اگر اطلاعات کنترل شود، تصمیمگیری کنترل شدهاست. از این رو در تمامی حوزهها اعم از تاریخ، سیاست، فرهنگ، ارتباطات و... منابع ما لاتین است، چون میخواهند ورودی اطلاعات ما را کنترل کنند تا خود به خود خروجی رفتار و تصمیمگیری ما کنترلشده باشد. برهمین اساس وقتی با یک نفر که یک سال است بیننده بیبیسی فارسی شده، صحبت میکنیم، مثل این است که با تمام مخاطبان بیبیسی صحبت کردهایم. چون همه مخاطبان این شبکه مثل هم فکر میکنند. اینکه چگونه این اتفاق میافتد؟ این موضوعات در کتابهای ارتباطات که به زبان انگلیسی است، نوشته نشده؛ این را اهالی رسانه خودشان باید متوجه شوند که آنها چطوری از تبلیغات شرطی برای تغییرات فرهنگی استفاده میکنند؛ اگر ندانیم آن وقت در صف نفوذ میکنند، بدون اینکه متوجه شویم. متاسفانه همین قدر یادگرفتهایم که آنها بعضی از خبرها را برجستهسازی میکنند، اما هرگز درباره اینکه چگونه مردم را اغوا میکنند، چیزی به ما نخواهند گفت. خبرنگارهایشان را از سن پایین، تربیت کرده و به آنها یاد میدهند که چگونه افکار عمومی را فریب دهند. آنها نخبگان دنیا را فریب میدهند، نخبگان هم دنیا را فریب میدهند. کسی که نظریه عمومی سیستمها را درست نمیداند، نباید در هیچ سیستمی نقش بپذیرد، واجب است تمام کسانی که در سیستمها کار میکنند، این نظریه را خوب بدانند.
در این نظریه، عناصر سیستمها را به دو دسته عملکردی و ساختی تقسیم میکنیم، عناصر عملکردی، عناصری هستند که ماموریت سیستم را انجام میدهند و عناصر ساختی، عناصری هستند که از عناصر عملکردی حمایت میکنند. مثلا در صداوسیما، عناصر عملکردی کارگردانها، سناریونویسها، تهیهکنندهها، هنرپیشهها، مجریان و سردبیران خبر هستند. عناصر ساختی هم شامل معاونت فنی، مالی، اداری و... است.
اگر نگاه سیستمی نداشته باشیم در عناصر ساختی غرق میشویم و عناصر عملکردی را برونسپاری میکنیم. اگر نگرش سیستمی حاکم باشد، روی عناصر عملکردی متمرکز میشویم. رسانهها هم در بخش عملیات سیستمها باید حضورداشته باشند و هم در بخش پسخورندش. این یک گام خیلی مثبت و مفیدی است که البته صداوسیما در بخش اخبار به آن توجه دارد و با مسائل کشور درگیر میشود. امروز ما در یک جنگ رسانهای هستیم و صدا وسیما به مثابه سربازی است برای دفاع از انقلاب ما در جبهه جنگ روانی، قدرت نرم و جنگ رسانهای.
روشنگری درباب تلقی درست از دین
تلقی عقیدتی، اخلاقی، احکامی، عاشقانه و فردی (به معنی منفعتطلبانه) از دین، اشتباه است. صداوسیما در بخش تولید برنامههای مذهبی باید در این باب روشنگری کند، تنها یک تلقی از دین را در جامعه جا بیندازد، آن هم تلقی عقلانی، علمی و واقعبینانه از دین است.
تجهیز رسانه به «خودآگاهی تاریخی»
امروز ما در متن یک جنگ نرم قرار داریم. این جنگ نرم، نه یک جنگ اطلاعاتی که جنگ تمدن تاریخی است. جنگی که زندگی، سرافرازی و ماندن ما به آن بستگی دارد و باید پیروزآن باشیم. صداوسیما با هر مسألهای که روبهرو میشود، باید آن را ذیل جنگ نرم هویتی با مدرنیته و شبهمدرنیته تعریف کند و این به معنای مقابله با اومانیسم است. صداوسیمای ما به مثابه یک رسانه ملی و حتی فراتر از آن به عنوان رسانه انقلاب اسلامی ما در نوک پیکان و خط مقدم مواجهه تمدنی حضور دارد که عنصر اصلیاش «خودآگاهی تاریخی» است؛ یعنی امروز جامعه ایرانی برای غلبه برمشکلاتی که با آن مواجه است، باید مجهز به خودآگاهی تاریخی باشد. معضلاتی که حداقل در دو قرن اخیر جنس خاصی در نسبت با مقوله تجددمآبی پیدا کرده است، اگر تاریخ ایران را بخواهیم دستهبندی کنیم؛ میتوانیم بسته به ماهیت فضای حاکم بر هر دوره، سنخ مشکلاتمان را شناسایی کنیم. تمامی مسائلی که امروزه در عرصه اقتصاد، فرهنگ، آسیبهای اجتماعی و... با آن روبهرو هستیم، در نسبت ما با تجددمآبی تعریف میشود. یعنی اگر بخواهیم با یک نگاه تحلیلی به موضوعات جامعهمان نگاه کنیم، میببینیم که چرایی این مسائل، ریشه در لایههای پنهانی وضع تاریخی دو قرن اخیر ما دارد. این مسأله را تحت عنوان «خودآگاهی تاریخی» مطرح میکنیم؛ بنابراین رسانهای مثل صداوسیما، نمیتواند فارغ از مسأله مواجهه با غرب و آنچه تحت عنوان جنگ نرم است، سیاستگذاری کند.
این جنگ نرم را نباید به سطح اطلاعات و دعوای رسانهای تقلیل دهیم. جنگ نرم یک دعوای هویتی و تاریخی است. دعوای دفاع از استقلال، هویت، سرفرازی و عزت ملی؛ برای اینکه آزادی، شأنیت انسانی و وحدت ملی داشته باشیم، باید برنده جنگ نرم باشیم، اما برای مقاومت کردن ابتدا باید نسبت خودمان را با آنها بشناسیم. یکی از وجوه مدنظر رهبری در بیانیه «گام دوم»، نیز روش رساندن ما به یک نقطه خودآگاهی تاریخی بود. پرداختن به چرایی ضرورت انقلاب، بخشی از مولفه خودآگاهی تاریخی است. یکی از وظایف صداوسیما این است که با تکیه بر خودآگاهی تاریخی ساخت فرهنگی شبهمدرن را با طرحهای کلان بررسی کند.
داشتن نگاه تخصصی در بیان هنری
ایدههای جدید و روزآمد رسانه میگوید اگر رسانه بخواهد مخاطب داشته باشد، باید چیزی را بگوید که مخاطبش با آن آشنایی داشته باشد، یعنی آن را قبلا پذیرفته و با آن احساس همذاتپنداری و یگانگی ذهنی داشته باشد. مطلب این نیست که صداوسیمای ما باید حرکتی انجام دهد که مردم با آن ارتباط بگیرند؛ مسأله این است که در نمادپردازی و بیان هنری باید تخصصیتر عمل کنیم. مقام رهبری از دولت مطالبه کردند که فضای رسانه و هنر را بازسازی انقلابی کنند. قدم اول این بازسازی انقلابی اول باید در صدا وسیما اتفاق بیفتد که در سازماندهی مردم نقش پررنگی دارد. قدرت برانگیزانندگی صداوسیما به حدی است که در هر عرصهای که اراده کند، میتواند وارد شود و برای همه پذیرفتهشده است. اگرچه در جامعهمان یک سازمان بسیجگر، بسیجکننده و پذیرای ظرفیتهای مردمی داریم، ولی وقتی رسانه به میدان میآید، صف را میشکافد، پردهها را کنار میزند و مردم در یک وضعیت خودآگاهی نسبت به آگاهی خودشان قرار میگیرند؛ به دنبال آن اتفاق موج برمیدارد و تلاطم میزند.
مواجهه دقیق و کارشناسی شده با بحران پیری جمعیت
مواجهه دقیق و کارشناسانه صداوسیما با بحران سرزمینی پیری جمعیت که به ورود به سیاهچاله تشبیه شده مورد مطالبه دولت است. در این مسیر انتظار میرود رسانهملی با اشراف بر موانع رشد جمعیت و پرداختن به ابعاد مختلف ابربحران جمعیت، برای تسریع در اجرای قانون جوانی جمعیت فرهنگسازی کند. اگرچه در بخش فرهنگسازی و مطالبهگری گروههای مردمی زیادی به میدان آمدهاند، اما اینها به یک راهبری در جایگاه یک قرارگاه رسانهای فرهنگساز احتیاج دارند. صداوسیما میتواند یک قرارگاه رسانهای باشد، هم برای خود و هم برای خطدهی به بقیه ارگانهای فعال در این حوزه.
توجه به سبک زندگی ایرانی - اسلامی
در سازمانی مثل صداوسیما که انسجامی دارد، واجب است هماندیشی، همفکری و نشانهگذاری روی مفاهیم محوری اسلام صورت گیرد، چرا که آوردن بعضی مفاهیم مذهبی در سطح فرهنگ و کار هنری اقتضائات خودش را میطلبد، یعنی وقتی قرار است پیامی را به عرصه هنر یا تبلیغ و ترویج بکشانیم، باید بر اساس اقتضائاتی که وجود دارد، این جریان مدیریت شود و کار رسانه همین است. با توجه به این مهم باید رسانه ما به مفاهیم محوری اسلام بیشتر بیندیشد. گاهی اوقات عنصر محوری را از ناحیه رقیب نیزمیتوانیم برای خودمان مشخص کنیم. یعنی در جهانی که رقیب با ابزارهای اعمال قدرت بسیار توانمندانهای کارمیکند، رصد کردن هویت و نقاط قوت او و انجام کار فرهنگی در حوزه نظام فرهنگی و علمی (آموزش و پرورش و دانشگاه) همواره باید مورد توجهمان باشد.
مجهز شدن به ارتباطات فاخررسانهای
درخصوص لزوم اشراف بشرنسبت به مقوله زمانشناسی و شناخت نسل باید بپذیریم امروز بشر دیگری متولد شده که نسبت خود را با معنا بخشیدن به جهان خود دنبال میکند و این نوع ارتباط با خود اگر وسعت یابد، طلیعه حضور در جهانی خواهد بود که از یک جهت جهان خداوند است و از جهت دیگر جهان انسان. اگر بخواهیم در آینده مخاطبهایمان از ما هجرت نکنند، باید آنها را در جهان گشوده الهی قرار دهیم. اگر عصر، عصر اراده الهی برای نفی استکبار است و تفکر در بستر حضور در تاریخی که به ظهور آمده ممکن است، میتوان گفت در حساسترین شرایط نسبت به تفکر قرار داریم. باید از خود بپرسیم تفکر در این زمانه ما را به چه میخواند که اگر متوجه آن نشویم گرفتار اکنونزدگی و سرگردانی میشویم؟ تفکر در این پیش میآید که ما بفهمیم این عصر چه اقتضایی دارد. پس میتوان گفت در حساسترین شرایط نسبت به تفکر قرار داریم. از اینرو رسانه باید جوابگوی آن بنیانی باشد که این نسل میخواهد خودش را از آن آغاز کند. مهم است بدانیم تفکر، آن فهم ظاهری و آن عقل جزئی نیست که تصور کنیم در عصر ارتباطات و توسعه اطلاعات بهدست میآید؛ تفکر حقیقی در این تاریخ، درک درست اراده الهی در این قرن است. قرنی که زمان نابودی ابرقدرتهاست. پس باید با ارتباطات فاخررسانهای افکارو وجدان عمومی را متحد کنیم و زمینه فهم سخنان فاخر را در او ایجاد کرده و آنچه حق میدانیم را با هنرمندی و به زبانی که زبان شاعرانگی و هنراست، انتقال دهیم.
جلوگیری از سیطره اخباریگری نوین بر تفکر شیعه
دو دهه است پژوهشگران حوزه تاریخ و فرهنگ نسبت به مسأله تهدید سیطره اخباریگری نوین بر تفکرشیعی هشدار میدهند و موکدا از بازگشت تشیع مناسکی و غلبه یافتن آن بر تشیع فقاهتی و معرفتی میگویند؛ موضوعی که ردپای آن، از زمان حمله مغول و سپس دوره صفویه، افشاریه، قاجار، پهلوی و تا امروز دیده میشود و از این دغدغه به عنوان تهدیدی فراتر از جناحبندیهای سیاسی و حتی نظام یاد میشود. به این معنی که متاسفانه دینداری را به صورت عمده بر پایه ظواهر و مناسک دینی تعریف میکنیم و دغدغه زیادی برای یک گام فراتر نهادن نداریم. در این شرایط بنیانهای فکری شیعی در معرض تهدید قرار میگیرد و تفکر شیعی از کارکردهایی که میتواند داشته باشد بازداشته خواهد شد. هرچند علاج این مشکل فراتر از توجه و اقدامات رسانهملی باید انجام شود، اما بر رسانهملی نیز واجب است نسبت به آن احساس خطر کرده و در تعامل با حوزه نسبت به این موضوع روشنگری کند، مردم را به ظرفیت بالای مناسک توجه داده و مانع از کارکرد مناسک به کج کارکردها شود. امروز که ما با پیشفرض غلبه تشیع مناسکی مواجه هستیم و ضرورت هوشیاری در برابر آن کاملا حس میشود، سهم صداوسیما این است که درقالب گفتگوهای چالشی تا تنوع بخشیدن به قالبهای برنامهسازی، آن نقطهسرخطهایی که مخاطب را به تامل وامیدارد را بیشتر کند.
به رسمیت شناختن فکر مخالف
به رسمیت شناختن فکر مخالفان، نکتهای است که رهبری نیز به آن اشاره کردهاند. طبق نظر امام نیز حفظ وحدت ملی با پذیرش تعدد آراء ممکن است. سازمان صداوسیما با به رسمیت شناختن تعدد آراء، مانع راکد ماندن ظرفیت نخبگانی کشور خواهد شد. اگرافکار مخالف که شرایط شنیده شدن برایشان وجود ندارد، در صداوسیما امکان ارائه شدن نیابند در جاهای دیگری ریشه میدواند، جوانه میزند، یار و طرفدار پیدا میکند و وقتی در این شرایط عرضه شود دیگر به این سادگیها نمیتوان حلش کرد. اگر به شبههافکنان داخلی و خارجی تریبون دهیم طبیعی است آنها منتظر نقد هم میمانند؛ پس اگر نقد زنده شوند، مطمئنا بسیاری از چالشها فرو مینشیند. این رویکرد به مثابه مدیریت رسانه در تحول بحران از تهدید به فرصت تعریف میشود.
آغازی بر پایان
جریانسازی رسانه، مخاطبشناسی رسانه، توجه به مسائل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی روز بر پایه تحقیقات پایهای و بنیادی، تحول در سازمان بر اساس شناخت از نیروی انسانی، رسیدن به سبک بومی ایرانی -اسلامی در حوزه تبلیغ، اولویت دادن به جوانها، تربیت نیرویهای جهتساز، طراح و ایدهپرداز، توجه به نقش رسانه در تعریف و تغییر سبک زندگی و مناسبات اجتماعی، تلاش برای نزدیک کردن ادبیات حوزه و دانشگاه، تفسیر درست از آسیبشناسی ایرانی- اسلامی و...
به دنبال رسانهای پیشرو و کنشگرا
با توجه به تحولات جهانی و تغییر در ساختار قدرتهای جهانی و انتقال آن به شبکهها و ائتلافها در یک جهان چندقطبی (با استناد به اسناد منتشر شده از وزارت دفاع انگلیس و نهادهای اطلاعاتی و مراکز آماری آمریکایی که جملگی خبر از افول قدرت آمریکا میدهد) و همچنین تبعات این گردش قدرت در سیاست خارجه اسرائیلیها و کشورهای منطقه؛ صداوسیما باید در مواجهه با شرایط سیاسی حاکم برجهان، رویکردی حادثهساز و پیشرو داشتهباشد. چنین رسانهای در عرصه خبر، گزارش، نقد، تحلیل و تبلیغ رخدادهای بینالمللی، با اتکا به دانش تحلیلی پژوهشگران سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، باید خود را مجهز به افق و دورنمایی از تحولات جهانی کند. امروز رسانه ما به جای پاسخگو بودن به مسائل مستحدثه در سیاست داخلی و خارجی، باید با ایجاد تحول در ساختار و بافت نیروی انسانیاش به یک رسانه حادثهساز تبدیل شود. مطالبات مردم نیز باید از طریق این رسانه تبدیل به ادبیاتی شفاف و قابل دفاع شود و ضمن تعریف فرآیندهایی، مردم در تصمیمسازی و تولید آثار این رسانه مشارکت یابند.
رویکردی تازه نسبت به واقعه تاریخ اسلام
ایجاد ظرفیتسازی در فضای رسانه برای پرداختن به مسأله کربلا و عاشورا از دیگر محورهای دینی مطمحنظر بوده است. از رجزهای واقعه کربلا، اشعار، نامهها و خطبههای امام حسین (ع)، سفرنامههای کربلا و روضههای مستند، به عنوان منابعی واجد مضامین ارزشمند عاشورایی برای تولید برنامههای تحلیلی، گفتوگومحور و حتی فیلم و سریال میتوان یاد کرد. شعر، سرود، نقالی و تولیداتی مبتنی بر نثر از دیگر قالبهای مهم هنری برای پرداختن به این مهم است.
روزنامه جام جم