شرکتهای نوپا و دانشبنیان در کنار موفقیتها و رشد ناگهانی و صعودی که به دلیل ماهیتشان ممکن است تجربه کنند، در بسیاری از موارد هم با چالشهایی روبهرو میشوند که در نهایت میتواند منجر به خروج آنها از چرخه کسبوکار شود. خروج، یکی از مراحل چرخه حیات شرکتهاست که باید دلایل آن بررسی و تلاش شود در صورت امکان، از آن جلوگیری به عمل آید.
از سادهترین راهکارها مطلبی است که پروفسور چارلز هَندی در سالهای گذشته در کتابی با نام منحنی دوم منتشر کرده است. در این کتاب اشاره میشود که همانطور که همه کسبوکارها دارای منحنی حیاتی هستند که از تولد شروع شده و با رشد و بلوغ ادامه پیدا کرده و کم کم به افول و در نهایت مرگ میرسد؛ اما بر اساس نظریه پروفسور هندی میتوان منحنی دومی قبل از مرگ و خاتمه منحنی اول طراحی کرد که مانع از مرگ کسبوکار شده و منجر شود که کسبوکار پس از گذر از منحنی اول، با ورود به منحنی دیگری، دوباره یک تولد و رشد و بلوغ جدید را تجربه کند؛ بنابراین شکست شرکتها و خروجشان از فرآیند کسبوکار موضوعی اجتنابناپذیر یا حتمی نیست. اما نکته مهمی که در این رابطه باید به آن پرداخت، این است که آیا زیستبوم فناوری و نوآوری کشور به شرکتهای دانشبنیانی که از چرخه حیات خارج میشوند توجه میکند؟ آیا خروج شرکتهای دانشبنیان از چرخه حیات و ورشکستگی و انحلالشان و نیز چرایی آن مورد بررسی قرار میگیرد تا از نتایج آن برای جلوگیری از تکرار اتفاقهای مشابه یا بهبود فرآیندها و سازوکارهای زیستبوم فناوری و نوآوری کشور استفاده شود؟ متأسفانه جای خالی این توجه در زیستبوم فناوری و نوآوری کشور کاملا محسوس است؛ به طور معمول شرکتها فقط تا زمانی که در حیات هستند و بهویژه در مراحل رشد و بالندگی قرار دارند، مورد توجه هستند و دلایل شکست شرکتها و خروجشان از چرخه کسبوکار مورد واکاوی کافی قرار نمیگیرد.
دانشگاههای کشور میتوانند چنین واکاویهایی را در سطح پایاننامههای تحصیلات تکمیلی مورد بررسی قرار دهند، دانشجویان روی تجربیات شکست کار کنند و آنها را تحلیل کنند. واقعیت این است که فقط تجربههای موفقیت موارد مناسبی برای بررسی و تحقیق نیستند بلکه از تجربیات شکست هم میتوان حقایق و نظریههای درخشانی را استخراج کرد. همچنین پیشنهاد میشود نهادهای قانونگذار، مراکزی را متولی بررسی علل شکست و خروج شرکتهای دانشبنیان از چرخه حیات کسبوکار قرار دهند؛ چراکه خروج برخی از این شرکتهای دانشبنیان به اندازه خروج چند یا حتی چندصد کسب و کار دیگر به اقتصاد کشور آسیب میرساند و از ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و امنیتی برای کشور ما تبعات منفی به همراه دارد؛ بنابراین اقدامات مذکور میتواند با مستند کردن نتایج، از تکرار آنها جلوگیری کند، قوانین و فرآیندها را اصلاح کند و اگر اهمالکاری از سوی شرکتهای دانشبنیان صورت گرفته است، در جهت توانمندسازی آنها برای جلوگیری از تکرار تجربیات ناموفق گذشته اقدامات لازم انجام شود.