محققان ایرانی گونه جدیدی از خرچنگ‌ها را شناسایی کرده‌اند که ۱۵میلیون سال قبل در ایران زندگی می‌کرده است

ایران، گهواره تنوع زیستی (+عکس)

وقتی نقشه ایران را می‌بینید یا به شهرهای مختلف کشور سفر می‌کنید شاید هیچ‌وقت فکرش را هم نکنید که روزی اینجا ، دریایی بزرگ و عمیق وجود داشته و محل تکامل بسیاری از گونه‌های جانوری عجیب و قدیمی بوده که امروزه یا منقرض شده‌اند یا تعداد بسیار کمی از آنها باقی مانده ‌است.
کد خبر: ۱۳۶۲۵۵۶

شواهد نشان می‌دهد ایران در میلیون‌ها سال پیش، جایی شبیه جزایر گالاپاگوس یا جنوب‌شرق آسیا بوده که به دلیل جریان‌ های اقیانوسی، اکسیژن بسیار زیاد و پلانکتون فراوان در آب‌ها به یکی از نقاط مهم در تنوع‌زیستی تبدیل شده است.

محدوده امروزی کوه‌های زاگرس در ایران محل زایش گونه‌هایی از جانوران بوده که شناخت آنها می‌تواند بخشی از معماها و پرسش‌های تکامل گونه‌ها را حل کند.

گونه‌هایی که با تغییرات زیست‌ محیطی منقرض شده‌اند یا به نقاط دیگر کره‌ زمین مهاجرت کرده‌اند و امروز در جریان تحقیقات علمی، فسیل‌هایی از آنها پیدا می‌شود که حاوی قصه‌های دور و درازی درباره حیات و تکامل آن هستند. شواهد حاصل از بررسی سنگواره‌ای که طی چند سال اخیر در مناطقی مثل ایران مرکزی و کوه‌های زاگرس کشف‌شد، نشان می‌دهد ایران ۱۵میلیون سال پیش نقطه داغ تنوع زیستی و گاهواره زایش برخی از گونه‌هایی بوده که حالا در دریاهای غنی و پرتنوع جنوب‌شرق آسیا زندگی می‌کنند.

تا پیش از این کشف مهم، تصور رایج این بود که گونه‌های جانداران فعلی که در نقاط داغ تنوع زیستی زندگی می‌کنند‌ در همان مناطق فعلی تکامل‌یافته و تنوع پیدا کرده‌اند.

به‌تازگی گروهی از پژوهشگران دیرینه‌شناس ایرانی موفق شده‌اند نشان دهند گوشه‌ای از ایران ما که روزی بخش‌هایی از دریای بزرگ تتیس بوده‌ محل شکل‌گیری گونه‌ای از خرچنگ‌ها بوده که در اثر تغییرات زمین حالا در نقطه دیگری زندگی می‌کنند.

خبر کشف گونه تازه‌ای از خرچنگ‌ها را در کوه‌های زاگرس ایران، دکتر عرفان خسروی، پژوهشگر اصلی این مطالعه در دانشگاه تهران می‌دهد.

او که علاوه بر سوابق مطالعات علمی، سابقه روزنامه نگاری در حوزه علم را نیز در کارنامه خود دارد، در گفت‌وگو با جام‌جم از پرسشی می‌گوید که سرآغاز شکل‌گیری این تحقیقات بوده است: «چند سال پیش که برای رساله دکتری جانورشناسی‌ام در دانشکده زیست‌شناسی دانشگاه تهران، فسیل‌های خرچنگی را که در نواحی مختلف زاگرس کشف شده بودند، بررسی می‌کردم، بعد از مدتی متوجه شدم سنگواره‌ای که در جنوب زاگرس پیدا کرده‌بودیم از نظر ریخت‌شناسی، مثلا برجستگی‌ها و فرورفتگی‌های صفحه پشتی با نمونه‌های قبلی متفاوت است. می‌خواستم بدانم این فسیل متعلق به چه خانواده و چه گونه‌ای است. هرچه بیشتر می‌گشتم کمتر پیدا می‌کردم چون آن را با نمونه‌هایی که در ایران پیدا شده بود مقایسه می‌کردم و تصورم این نبود که با گونه جدیدی مواجه باشم و مدام در این فکر بودم که این هم شبیه همان نمونه‌های قبلی است. در میان بررسی‌های گونه‌های مختلف به سرده‌ای به نام گالنه‌(Galene) رسیدم که مرکز پراکندگی اصلی آن در جنوب شرق آسیا جایی در بین سواحل استرالیا، فیلیپین، مالزی، چین و هنگ‌کنگ، اندونزی و‌... بود و فسیل‌هایشان هم بیشتر در همان مناطق کشف شده بود. قدمتی که برای آنها به دست آمده بود حداکثر به پنج میلیون سال قبل می‌رسید. گونه امروزی «گالنه بیسپینوزا»‌(Galene bispinosa) نام دارد و چند گونه دیگر هم در فسیل‌ها شناخته شده بودند. در کتاب خرچنگ‌های خلیج‌فارس و دریای‌عمان که تالیف دکتر رضا ندرلو‌(از همکاران ما در همین مقاله) به نمونه‌ای از همین‌گونه در خلیج‌فارس اشاره شده‌ اما اینجا زیستگاه اصلی گالنه نیست، محدوده خلیج‌فارس و دریای‌عمان حد غربی پراکندگی آنهاست و چه‌بسا این نمونه‌ به‌طور اتفاقی تا اینجا رسیده‌اند.»

به دنبال شواهد و فسیل‌های مشابه

دکتر خسروی در ادامه می‌گوید: «ما فرضیه‌ای داشتیم که اثبات آن کار ساده‌ای نبود؛ به‌خصوص به‌دلیل شواهد رقیب. مثلا در دهه‌۱۹۶۰ ، فسیلی ۳۵‌میلیون ساله در نیوزیلند کشف و منتسب به گالنه شده بود‌ اما فسیل‌شناسان‌ و خرچنگ‌شناسان متعددی انتساب آن به سرده گالنه را زیر سوال برده بودند. نمونه دیگری هم در موزه تاریخ طبیعی پاریس قرار دارد ولی نه محل پیدا شدنش مشخص است و نه قدمتش؛ بنابراین با بررسی‌های بیشتر همه رقیب‌های ما برای ادعای کشف قدیمی‌ترین فسیل‌های خرچنگ گالنه در عمل اعتباری نداشتند.»

بازگشت به دریایی که دیگر نیست

«بر فراز هر کوه رسوبی که بایستید، در واقع گویی در ساحل دریایی باستانی ایستاده‌اید. از‌جمله کوه‌های زاگرس که از دل آخرین بازمانده اقیانوس تتیس زاده شدند؛ از دل دریایی که اقیانوس هند کنونی را به جایی که امروز اقیانوس اطلس نامیده می‌شود، متصل می‌کرده است.»

دکتر خسروی ادامه می‌دهد: «به این دریا که آخرین مانع دریایی میان اوراسیا و آفریقا بوده، آبراهه تتیس می‌گوییم. در واقع بیشتر سنگ‌های کوه‌های زاگرس که لایه‌های رسوبی در آنها وجود دارد سنگ‌هایی هستند که کف دریای تتیس شکل گرفتند. این سنگ‌ها تا ۱۰تا۱۲میلیون سال پیش همچنان زیر آب بودند و اکنون فسیل‌های ارزشمندی در دل آنها وجود دارد. از حدود ۱۵میلیون سال تا ۷میلیون سال پیش، حرکت صفحه آفریقا و عربستان به سمت صفحه ایران مرکزی باعث شد بستر این دریا چین بخورد و از کف دریا بالا بزند، ارتفاع بگیرد و به‌تدریج کوه‌های زاگرس از رسوباتی که زیر این دریا تشکیل شده بودند، زاده شود و ما امروز بتوانیم سنگواره موجودات دریایی را در ارتفاعات کوهستانی پیدا کنیم. در حقیقت، برخلاف باور عمومی که وجود سنگواره‌ها در ارتفاعات را به بالا‌بودن سطح دریاها در گذشته نسبت می‌دهد، سطح آب دریاها تغییرات زیادی نداشته و این خشکی‌های کوهستانی امروزی هستند که طی میلیون‌ها سال، چین‌خورده و از دل دریا بیرون آمده‌اند.»

در نهایت، کشف گونه‌ای تازه

دکتر خسروی درباره شناسایی سن فسیل‌ها توضیح می‌دهد: «یکی از بخش‌های مهم کار بررسی فسیل‌ها، تعیین سن آنهاست. بیشتر فسیل‌هایی که در منطقه زاگرس پیدا شده مربوط به ۵تا۷میلیون سال قبل است اما این فسیل خاص که مورد تحقیق ما بود به تشکیلات زمین‌شناسی «عضو گوری» از سازند «میشان» تعلق دارد. سازند میشان مجموعه رسوباتی است که قدمت آن اغلب مربوط به حدود ۵میلیون سال پیش است اما بخش زیرین آن که عضو گوری نام گرفته، قدمتی حدود ۱۵میلیون ساله دارد. از نوع رسوباتی که خرچنگ‌های مورد مطالعه ما در آن پیدا شده‌اند مشخص است که دوره زمانی آن به همان تشکیلات گوری تعلق دارند. بررسی میکروفسیل‌هایی هم که اطراف فسیل اصلی پیدا شده این فرضیه را تأیید می‌کند زیرا آنها مربوط به همان دوره زمانی هستند.»

خسروی نمونه‌های دیگری از خرچنگ گالنه را هم در دانشگاه هرمزگان مورد مطالعه قرار داده است. او دراین‌باره می‌گوید: «در همان سفری که منتهی به کشف سنگواره گالنه شد، دکتر حسین غلامعلیان نمونه‌های متعدد دیگری را هم به من امانت داده بود‌ تا شناسایی کنم و در کار پژوهشی خودم از آنها استفاده کنم. ۱۱نمونه از این نمونه‌ها که از نقطه متفاوتی پیدا شده بودند، ریخت‌شناسی مشابهی با گالنه ما داشتند. آن یک نمونه و این ۱۱نمونه شدند سنگ‌بنای توصیف‌گونه جدیدی از خرچنگ گالنه. شناسایی و نامگذاری و رده‌بندی خرچنگ‌های سنگواره کار بسیار پیچیده‌ای است. باید کوهی از مقالات را که هر کدام ادعای کشف گونه‌ای تازه، منتها با قدمت یکی دو میلیون ساله دارند، بررسی می‌کردم. برخی از این مقالات کلا به زبان چینی بودند و البته مدعای هیچ‌کدام را نمی‌شد چشم‌بسته پذیرفت‌ اما باید همه را از نظر می‌گذراندیم و درباره هرکدام اعلام‌نظر می‌کردیم تا ادعای خود‌ را محکم کرده باشیم. در مقایسه‌های آناتومیک و ریخت‌شناسی نمونه ایران با گالنه‌های امروزی و فسیل‌های جنوب شرق آسیا توانستم نشان دهم که این نمونه‌ها متعلق به همان سرده گالنه هستند‌(و مثل نمونه نیوزلندی شباهت آن‌ها ظاهری نیست)‌ در عین حال، آنقدر تفاوت دارد که گونه جدیدی شمرده شود. این که ۱۲نمونه گالنه داریم که در دو نقطه مختلف هم پیدا شدند، شاهد محکمی است که اینها اتفاقی اینجا نبودند و احتمالا محل زایش و زندگی آنها در همین منطقه بوده است. داستان تکامل این‌گونه از همین‌جا آغاز شده است. به عبارت بهتر زمانی که آبراهه تتیس در اینجا وجود داشته و تا شرق اتریش امروزی می‌رسیده و ۱۰میلیون سال قبل که این آبراهه بسته‌شده و بستر دریا به خاطر رانش پوسته زمین بالا می‌آید و به کوه‌های زاگرس تبدیل می‌شود، این موجودات به جنوب‌شرق آسیا مهاجرت می‌کنند.

قبل از شناسایی این‌گونه جدید گالنه، همکار دیگر ما، متوش هیژنی‌(MATÚŠ HYŽNÝ) گونه دیگری از خرچنگ‌ها را از شرق اتریش گزارش کرده بود که خویشاوندان امروزی آن در جنوب‌شرق آسیا مشغول زندگی‌اند. این شاهد مهم دیگری بود که تحقیقات ما را تایید می‌کرد. در‌نهایت ما این‌گونه را به افتخار مهندس هوشنگ دشتبان که فسیل‌شناسی متبحر است «گالنه دشتبانی»‌(Galene dashtbani) نامگذاری کردیم. او که اکنون بازنشسته اداره اکتشاف شرکت نفت است، بزرگترین کاشف سنگواره در ایران است و در شناسایی ورده‌بندی همه این سنگواره‌ها، تبحر و دانش و مطالعه گسترده‌ای دارد. پژوهش من هم با حمایت و تشویق آقای دشتبان و مجموعه‌ای بی‌نظیر از انواع سنگواره‌های خرچنگ آغاز شد که ایشان برای مطالعه به من امانت سپردند.

فسیل‌ها، کلمات قصه‌ای کهن

دکتر خسروی معتقد است تحقیقات فسیل‌شناسی باید از جنبه‌های دیرینه‌زیست‌شناختی و زیست‌شناسی هم جدی گرفته شود. او می‌گوید: «قبلا وقتی فسیلی پیدا می‌شد می‌گفتند این فسیل متعلق به فلان دوره است و نام گونه و منطقه‌ای را که در آن پیدا شده، مشخص می‌کردند در حالی که فقط اسم سرده و گونه نیست که اهمیت دارد بلکه از جنبه زیست‌شناسی، این فسیل روزی موجود زنده‌ای بوده که در اکوسیستمی خاص زندگی می‌کرده و قصه‌ای در ورای سنگواره آن وجود دارد. با بررسی جنبه‌های مختلف این فسیل‌ها، گویی ما کتابی را ورق می‌زنیم و قصه‌ای که این کلمات روایت می‌کنند را پیدا می‌کنیم. طی تحصیلاتم همیشه علاقه داشتم روی فسیل‌ها کار کنم. با این که زیست‌شناسی خوانده بودم و این در بین زیست‌شناس‌ها رایج نبود. من فسیل‌ها را به شکل سنگ نمی‌بینم و به نظرم آنها از جنبه‌های زیست‌شناسی هم بسیار مهم هستند و می‌شود با نگاه تکاملی به روند تغییرات آنها نگریست.

هوشنگ دشتبان را بهتر بشناسیم

دکتر خسروی درباره هوشنگ دشتبان که گونه تازه کشف شده به نام ایشان نامگذاری شده می‌گوید: «وقتی دبیرستانی بودم، با گنجینه ارزشمندی از کتاب‌های دیرینه‌شناسی و مجلات تخصصی علمی در حوزه دیرینه‌شناسی آشنا شدم که به زبان‌های انگلیسی، فرانسه، آلمانی و روسی بودند. این گنجینه ارزشمند، مخزن کتابخانه اداره‌مرکزی هشتم شرکت نفت یا همان اداره اکتشاف بود که آن‌وقت در خیابان جمهوری قرار داشت و به‌دلیل شغل پدرم این فرصت طلایی را داشتم که در آن سرک بکشم و دنبال مقاله‌های علمی در حوزه مورد علاقه‌ام، یعنی دیرینه‌شناسی بگردم. اولین آشنایی من با آقای دشتبان زمانی بود که متوجه شدم هر مقاله‌ای که به نظرم جالب می‌آید، قبلا کسی دیگر هم آن را خوانده و کاغذی را در صفحه اول آن قرارداده و امضا کرده است: هوشنگ دشتبان. وقتی این فرصت را پیدا کردم که با او از نزدیک آشنا شوم فهمیدم همان‌قدر که فکرش را می‌کردم اهل مطالعه است؛ به‌خصوص مطالعه تخصصی در زمینه دیرینه‌شناسی. قامت ورزیده و دست‌های فوق‌العاده عضلانی و قدرتمند آقای دشتبان نشان‌دهنده سال‌ها زحمت و جست‌وجو در کوه‌های بلند و بیابان‌های گرم بود. هوشنگ دشتبان بیشتر از هر محقق دیگری که می‌شناختم، درباره دیرینه‌شناسی ایران می‌دانست و البته چیزهایی پیدا کرده بود که هنوز هم خیلی از آنها گزارش نشده‌اند. از همه جالب‌تر سنگواره استخوان‌های دایناسورها و تروسورهایی است که تاکنون کسی جز آقای دشتبان مشابه آنها را در ایران پیدا نکرده است. وقتی که برای انتخاب موضوع رساله دکتری‌ام با آقای دشتبان مشورت کردم، نه‌تنها از راهنمایی و مشورت ایشان بهره‌مند شدم‌ بلکه با هم سفرهای اکتشافی رفتیم و از همه مهم‌تر او بخشی از مجموعه ارزشمند خود را برای تکمیل رساله‌ام به امانت در اختیار من قرار داد.»

چطور می‌توانیم فسیل‌شناس ‌شویم؟

ممکن است در بین کسانی که این مطلب را می‌خوانند دانش‌آموزانی باشند که به فسیل‌ها علاقه داشته باشند و دلشان بخواهد بدانند چطور می‌شود در آینده این مسیر را ادامه دهند. برای همین از دکتر خسروی خواستیم تا مسیر تحصیلی را برای علاقه‌مندان این حوزه توضیح دهد. وی در پاسخ می‌گوید: «راه رایج این است که بعد از گذراندن رشته علوم‌تجربی در دبیرستان، برای دانشگاه رشته زمین‌شناسی و چینه‌شناسی انتخاب شود و از این مسیر در مقطع کارشناسی ارشد وارد حوزه‌های دیرینه‌شناسی و فسیل‌شناسی شود اما من مسیر متفاوتی را طی کردم و در دانشگاه زیست‌شناسی خواندم؛ زمین‌شناسی را هم خودم خواندم و به‌طور عملی، حین کار، طی تحقیقاتم در آزمایشگاه و کار صحرایی یاد گرفتم و بعد هم تحصیلاتم را در جانورشناسی ادامه دادم ولی کار پژوهشی‌ام رویکرد دیرینه‌شناسی داشت. به دانش‌آموزان و علاقه‌مندان این رشته پیشنهاد می‌کنم در هر مرحله‌ای هستید علاقه‌تان را دنبال کنید و از آن لذت ببرید و اگر در دوره‌ای دیگر به موضوع دیگری علاقه‌مند شدید ناراحت نباشید زیرا که قرار نیست همه همیشه در یک مسیر باقی بمانند. نکته آخر هم این‌که لطفا نپرسید درآمد این شغل ‌چقدر است؛ اگر علاقه خود را دنبال کنید درخواهید یافت که سلطانی‌ست درویشی و درویشی‌ست سلطانی.»

 

ایران، گهواره تنوع زیستی (+عکس)

ایران، گهواره تنوع زیستی (+عکس)

 

مریم ملی - دانش / روزنامه 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها