قصد کرده بودیم سری به پشتصحنه یکی از سریالهای سیما بزنیم که جزو پروژههای عظیم بهحساب میآید. محل تصویربرداری کیلومترها از دفتر روزنامه فاصله داشت. شماره آقای رضایی را داده و گفتند رانندهای باسابقه است که تا به حال چندبار به محل تصویربردای این سریال سرویس برده و اینبار هم میخواهد تعدادی دیگر از خبرنگاران را به آنجا ببرد. ساعت۱۱ به محل قرار رسیدیم اما نه خبری از راننده بود و نه دیگر خبرنگاران! مدتی اینپا و آنپا کردیم تا اینکه سروکله پژوی خسته و آلبالویی آقای رضایی پیدا شد. ترمز زد و گفت: «خب کجا باید بریم؟» چهرههای ما با شنیدن این جمله دیدن داشت! گفتیم: «کجا باید بریم!؟ به ما گفتهاند پشت سر شما بیایم!» با کمی پرسش و کلکل، آخر سر فهمیدیم ظاهرا مسوول هماهنگی به آقای رضایی هم گفته ما راه را بلدیم و با عواملصحنه هماهنگ کردهایم. به همین دلیل او هم بدون گرفتن آدرس دقیق و به امید ما راهی شده بود و ما هم به امید او! در حین گفتوگوی بیشتر با آقای راننده که مردی میانسال بود متوجه شدیم یکی این وسط اطلاعات را اشتباه منتقل کرده؛ این آقا تا به حال یکبار هم سر صحنه این سریال حضور پیدا نکرده و کاملا با مسیر غریبه بود!
در میان جاده که تلفنهای همراه بهسختی آنتن میداد، آنقدر به تهیهکننده زنگ زدیم تا بالاخره موفق شدیم لوکیشن را بگیریم. آقارضا و مسافرانش پی ماشین ما را گرفتند و راهی شدیم. با یک ساعت تاخیر به محل رسیدیم و در بدو ورود متوجه نبود ماشین آقا رضا و همراهانش شدیم! بیش از یک ساعت بعد درحالیکه تصویربرداری رو به انتها بود و به اصطلاح کار به تهدیگ رسیده بود، کلافه و با صورتی برافروخته به ما پیوست و گفت یکی از خروجیها را رد کرده تا از راهی دیگر و زودتر از ما به محل برسد اما در جادهای فرعی گم شده است. خدا را شکر کردیم یک اشتباه را دوبار تکرار نکردیم؛ دست روی زانوی خودمان گذاشتیم و به مدد تکنولوژی زودتر به مقصد رسیدیم وگرنه به جای گزارش از سریال باید گزارشی از وضعیت جادهها را برای روزنامه سوغات میبردیم.
نوشین مجلسی - رسانه / روزنامه جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد