موضوعی که البته با قیمتهای سرسامآور کالاهای برقی، چندان هم دور از انتظار نیست. حالا و در حالی که مسؤولان از قیمت ۳۰ میلیون تومانی برای خرید یک جهیزیه تمام ایرانی میگویند، مشاهدات میدانی ما از سهراه امینحضور، نشان میدهد که یک حساب سرانگشتی برای خرید معمولیترین لوازمبرقی جهیزیه، چیزی بیشتر از ۶۰ تا ۷۰ میلیون تومان هزینه خواهد داشت؛ آنهم خرید جهیزیه فقط در صنف لوازمبرقی و آنهم فقط ایرانی؛ چرا که بر خلاف انتظار برخی از اجناس ایرانی، قیمتی چند برابر کالای مشابهخارجی خودشان دارند.
این روایت تکراری این روزهای مشهورترین بازار لوازم خانگی تهران است که برخلاف همیشه، روزهای آرام و راکدی را میگذراند؛ روزهایی که نه فروشندههای مغازههایش سر ذوق هستند و نه مشتریهایی دارد که با خیال امن و آسوده، مشغول خرید باشند و دغدغه قیمت نداشته باشند.
خیابانها و کوچههایش شلوغ است؛ آنقدر که صدا به صدا نمیرسد اما همه همدیگر را میشناسند. معلوم است گعده خودشان است که بازار را شلوغ کردهاست و خیلی خبری از غریبههایی که مشتری به حساب بیایند نیست اما همانقدر که این بیرون هیاهو است، داخل پاساژها و مغازهها، خلوت و ساکت است و برخلاف تصور، خبری از حضور پرشور و شوق زوجهای جوان و خانوادههایشان، مگر به تعداد انگشتشمار نیست؛ انگار که این روزها، امینحضوریها در سوت و کورترین حالت ممکن به سر میبرند.
این را فروشنده یکی از مغازههایی که نمایندگی برندی خارجی را دارد میگوید و ادامه میدهد:« بازار خوابیده؛ ایرانی و خارجی هم نداره.» اما در میان همین سکوت، توجهمان به یکی از همان مشتریهای انگشتشماری که در بازار حضور دارند جلب میشود. نگاه جستوجو گر دختر جوانی که کمی جلوتر از پدر و مادرش راه میرود، نشان میدهد که به دنبال کالای خاصی است که به نظر میرسد بالاخره آن را پیدا میکند و وارد مغازه میشود؛ مغازهای که کالاهای متنوعی از برند ایرانی مورد نظر دختر را دارد:« این پلوپزها چند است؟» بدون هیچ اما و اگری قصد خرید پلوپز را دارند اما فروشنده که انگار یک مشتری واقعی پیدا کردهاست، قصد دارد که باقی اجناس این برند خوشنام ایرانی را هم به دختر جوان و خانوادهاش ارائه کند اما راه به جایی نمیبرد:« نه؛ شنیدم فقط پلوپزهای این برند ایرانی خیلی خوبه.» و بدون دردسر و معطلی، پلوپز یک میلیون و پانصد هزارتومانی ایرانیشان را برمیدارند و از مغازه خارج میشوند.
در جواب سوال ما که آیا همه جهیزیهات را ایرانی میخری هم میگوید: «اگر کیفیت داشته باشد بله؛ وگرنه که از نظر قیمت، با مدلهای خارجیاش هیچ تفاوتی ندارد.» با این حساب، اگر پلوپز یک جهیزیه ایرانی، یک میلیونی و ۵۰۰هزار تومان باشد، با چه حساب کتابی میشود همه خرید را با ۳۰ میلیون تومان جمع کرد؟
در انتظار ارزانی
از تنها دستفروشی که در منطقه به چشم میآید و خردهریزهایی مثل شانه و باتری میفروشد، سراغ کاسبی قدیمی و خوشصحبت را میگیریم؛ او هم بدون مکث و بدون حرف، سرش را به سمت مغازهای کوچک در پاساژ پشت سرش برمیگرداند و به کاسب آن مغازه اشاره میکند که هوای ما را داشته باشد.
او از روزهای اوج بازارشان در زمان ممنوعیت ورود کالاهای کرهای میگوید:« در آن زمان، شوک بزرگی به بازار وارد شد؛ با اینکه قیمتها بالا بود و همچنان هم رو به افزایش، اما مردم خرید میکردند.» شاید از نبود کالا یا گرانتر شدن آن ترسیده بودند:« تا همین یک هفته پیش هم اوضاع خوب بود.» اما او معتقد است که از همین چند روز پیش و زمانی که رئیسجمهور از رصد قیمتها گفت و خبر از آیندهای روشن دادهاست، بازار در سکوتی عجیب فرو رفته و از رونق ایستادهاست:« حالا نزدیک به یک هفتهای میشود که مردم فقط برای اطلاع از قیمتها و تحقیق و بررسی کالاها به بازار میآیند.» آنقدر که ممکن است سه روزی یک فاکتور هم ننویسند. اتفاقی که هم برای مغازهدارهایی که ماهی بییشتر از ۲۵ تا ۳۰میلیون تومان اجاره میدهند نگرانکننده است و هم نشان از وضعیت بلاتکلیف خانوادهها برای خرید و تهیه لوازمبرقی جهیزیه عروسشان میدهد.
اما پس اگر نمیخرند چه کار میکنند: «واقعیت را بگویم؟ مدام در حال پرسوجو برای پیدا کردن ارزانترین نوع کالا هستند؛ دیگر دغدغهشان از کیفیت به سمت قیمت رفتهاست.» این در حالی است که به قول خودشان، تا همین سه چهار سال پیش اینطور نبود و کیفیت محصول، اولین اولویت خانوادهها بود: «کارمندی که ماهی چهار تا ششمیلیون تومان حقوق میگیرد، چطور میتواند یک یخچال ۲۰میلیون تومانی بخرد؟» و با خنده تلخی ادامه میدهد آن هم فقط یخچال که البته بهترین یخچال موجود در بازار نیست.
اما کمی گشتوگذار در بازار لازم است که بفهمیم اینها فقط حرف یک نفر و دو نفر نیست؛ حرف همه اصطلاحا امینحضوریهاست. مثلا یکی از فروشندههایی که اجناس مغازهاش نسبتا کامل از تنوع جنس و برند است، میگوید پیش از این و در سال ۹۷ و ۹۸ مردم میتوانستند یک یخچال سایدبایساید خارجی را به قیمت ۱۵ تا ۲۰میلیون تومان تهیه کنند اما حالا باید همان مقدار پول را بدهند و کالای ایرانی بخرند: «ما که در جریان روزبهروز قیمتها هستیم، از این حجم از افزایش قیمت، متعجبیم.» حالا واقعا ممکن است چیزی که گران شده، ارزان شود؟
یک خرید ۱۰۰ میلیونی
اینجا و در سهراه امینحضور، رنگ رخسار مشتریها خبر میدهد از سر درونشان؛ البته اگر بشود با زحمت فراوان، کسی را بهعنوان مشتری پیدا کرد. به نظر میرسد این روزها پیدا کردن مشتری نهفقط برای ما که برای فروشندهها هم خیلی سخت شدهاست. حالا اگر بعد از لحظات طولانی، بخت یارمان باشد و خانوادهای را در انتهاییترین مغازه یک پاساژ پیدا کنیم، نگفته پیداست که صرفا برای پرسوجو از قیمت و دریافت اطلاعات از برندهای مختلف خودشان را به بازار لوازمخانگی رساندهاند: «ما قصد خرید داریم ولی هنوز واممان را نگرفتهایم؛ یعنی برای وام ازدواج درخواست دادهایم که در حال تکمیل روند اداریاش است.»
وام ازدواجی ۷۰ تا صدمیلیون تومانی که به قول کاسبان امینحضور، تبدیل به تنها چراغ روشن خانوادهها برای تهیه جهیزیه شدهاست. فروشنده همان مغازه که به زوج جوان مشاوره میدهد میگوید کسانی که وام ازدواج گرفتهاند، کمی با خیال راحت خرید میکنند: «بله؛ با صدمیلیون تومان میتوانند یک خرید خوب داشته باشند و یک جهیزیه آبرومند و معقول تهیه کنند.» اما مگر جهیزیه فقط وسایل آشپزخانه است؟ آنهم فارغ از ظرف و ظروف آشپزخانه که خودش دنیای دیگری و قیمتهایش، عالم دیگری دارد.
اما به قول کاسبان که حسابی تجربهدار شدهاند، همه حساب و کتاب مشتریهای اینجا، روی وام ازدواجی است که با هزار امضا و ضامن، به دست زوجهای جوان میرسد؛ که اگر وامی در کار نباشد، خریدشان خیلی سخت میشود و فقط به دنبال ارزانترینها هستند. این را وقتی مطمئن شدیم که مادر و دختری فهرست کوچکی از خرده وسایلی را که به قول خودشان از خریدهای جهیزیه باقی مانده بیرون آوردند تا آن را با مانده مبلغ وام ازدواج تهیه کنند؛ اما انگار کار سختی در پیش دارند: «یک اتو، چایساز و جاروبرقی ماندهاست؛ فکر میکردم با هفت هشت میلیون جمع میشود ولی نمیشود.»
ایرانی یا خارجی؟ مساله این است!
در بازار اگر مشتری قصد خرید فقط کالای ایرانی را داشته باشد، لزوما دست روی ارزانترین کالاها نگذاشتهاست، چراکه برخی از برندهای ایرانی، از رقیب خارجی خودشان گرانتر هستند؛ آنهم با تفاوتی فاحش و چشمگیر. این را یکی دیگر از فروشندگان جوان و پرحوصله بازار میگوید و ادامه میدهد: «مثلا وقتی کسی میتواند با ۱۰میلیون تومان، ظرفشویی خارجی بخرد، چرا باید ۱۵میلیون بابت همان کالا اما ایرانیاش هزینه کند؟»
البته که برای نظرش درباره کیفیت کالای ایرانی، مثال نقضهای متعددی وجود دارد؛ مثلا یکی از مشتریها میگوید تجربه نشان دادهاست که برخی از کالاهای ایرانی، واقعا کیفیت بالایی نسبت به همتای خارجی خودشان دارند. مرد فروشنده قانع میشود و حق را به او میدهد اما همچنان بر موضعش درباره قیمت پافشاری میکند: «حتی اگر از لحاظ کیفیت یکی باشند، باز هم این درست است کالایی که در داخل کشور تولید شده، از جنس مشابه خارجیاش گرانتر باشد؟ خب، بسیاری از مردم هم وقتی میبینند کالای خارجی ارزانتر است، خارجی میخرند.»
کف داریم تا کف
اما اغراق نیست اگر بگوییم بهانه سر زدن به بازار لوازم خانگی در سهراهامینحضور، تازهترین اظهارات اکبر پازوکی، دبیر اتحادیه لوازمخانگی بودهاست. او از کف قیمت یک جهیزیه تمام ایرانی به مبلغ ۳۰میلیون تومان و سقف قیمت ۹۰میلیون تومانی گفتهاست؛ موضوعی که آن را با فروشندگان متعددی در میان گذاشتیم و با خندههای عجیب و غریبشان روبهرو شدیم:« ۳۰میلیون تومان؟ مگر اینکه لباسشویی را از مدل سطلی که متعلق به زمان پدر و مادرها یا حتی مادربزرگهایمان است، بگیریم و یخچال خانه را هم از یخچالهای کوتاه قدی که مناسب مغازهها و محل کار است انتخاب کنیم؛ آنوقت شاید کسی بتواند با ۳۰میلیون تومان، برخی وسایل برقی را تهیه کنی.» آنهم اگر آبمیوهگیری و غذاساز و... را از فهرست خریدهایش حذف کند.
خلاصهاش این است که مسؤولان در حالی قیمت جهیزیه متوسط تمام ایرانی را ۵۰ تا ۶۰میلیون توصیف کردهاند که مشاهدات ما در کف بازار لوازمخانگی امینحضور نشان میدهد این رده قیمت، در کف خرید و معمولیترینها قرار دارد؛ آنهم نه فقط ایرانی، چرا که برخی خارجیها از مدل ایرانیشان ارزانتر هستند.
نرگس خانعلی زاده - جامعه / روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: