جام جم آنلاین - بدن پرسپولیس بیمار است. این تیم خسته است. کند و سنگین است، در نبردها و استارتها برنده نیست، دریبلها نمیگیرد و ... این تیم چوب زمان را میخورد، چوب تقویم نامتعارف و چوب آتش به آتش بازی کردن را. ماشینهم بود داغ میکرد، چه رسد که اینها آدمند. بدنها شرایط معمول را ندارد.
پرسپولیس فنی هم بیمار است، ترکیب و تاکتیک تیم تغییر کرده. مثل خورشتی میماند که روی اجاق است اما هنوز جانیفتاده. نوعی عدم انطباق ذهنی بین همه خطوطش به چشم میخورد. تاکتیکهای تازه، ترکیبهای تازه با زمان و آزمون و خطاست که به ثمر مینشیند. پرسپولیس نه زمانش را داشته و نه فرصت آزمون و خطایش را اما از نگاه من بیماری بزرگتر پرسپولیس بیماری روحی است، دو بیماری پیشین را با زمان و تخصص میتوان حل کرد اما بیماری سوم را چه؟…
بیماری سوم یک بیماری همهگیراست، یک خودشیفتگی و یک عزتنفس افراطی که در همه سطوح این تیم دیده میشود. در همه این سالها این قدر جامها و بردها اشکالات و مشکلات را زیر فرش کرده و این توهم را ایجاد نموده که نام پرسپولیس است که میبرد؛ با هر شکل از امکانات، با هر نفر و با هر استراتژی.
این شکل از خودشیفتگی را در مدیریت و کادرفنی اینگونه میبینیم که انگار پرسپولیس ماشینی است که بدون روغن و سوخت هم کار میکند، یا ماشینی است که یک قطعه را با یک قطعه عوض کردن تفاوتی نمیکند. در میان بازیکنان این خودشیفتگی را در همین بازی با آلومینیوم اراک دیدید، این تیم به سطح نامتعارفی از برد رسیده که وقتی یک بر صفر عقب است نوعی اطمینان از بردن را میتوان احساس کرد،
این تیم تا دقیقه ۹۰ استرس باخت نداشت و تلاشش را بیشتر نمیکرد و بیشتر نمیدوید. بازیکن پرسپولیس
با اولین دریبلی که نمیگیرد و اولین پاسی که نمیرسد عصبی میشود و پرخاش میکند.
نارسیسم یا ماشین دیدن تیم در بین هواداران پرسپولیس هم دیده میشود، آنها انگار اشتباه را در صحنه و نتیجه باور ندارند، با یک اشتباه با بازیکنان و مربیان مثل مجرم رفتار میکنند؛ تو گویی حامد لک اولین دروازهبان تاریخ است که سه بازی پشت سر هم گل خورده یا سیامک نعمتی اولین بازیکنی است که توپ را لو میدهد؛ انگار نه انگار که فوتبال است و اینها بازیکن هستند و…
پرسپولیس ماشین نیست. حتی ماشین هم خراب میشود و ریپ میزند. این خودشیفتگی دستهجمعی که کلیت را یک ماشین بینقص میبیند بزرگترین بیماری این روزهای پرسپولیس است.
افشین خماند / روزنامه نگار