اهدای اعضای بدن مرد جوان به بیماران زندگی دوباره بخشید

خداحافظی آخر

تنها دو ثانیه عجله برای زود رسیدن به مقصد توسط یک راننده خاطی، باعث شد تا دختر کوچولوی حامد گلهرودی برای همیشه چشم‌انتظار بازگشت پدرش به خانه بماند. انتظاری سخت و کشنده که هرگز به پایان نخواهد رسید.
کد خبر: ۱۳۳۷۶۶۳

به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین، حامد، قربانی زیاده‌ خواهی یک راننده شد و جان شیرینش را از دست داد، اما با بخشش اعضای بدنش جان تازه‌ای به بیمارانی بخشید که ماه‌ها در انتظار یک عضو اهدایی بودند.

چند روزی از مرگ حامد 33 ساله، جوان اهل کرج می‌گذرد. مرگی طاقت‌فرسا برای همه نزدیکان و مهم‌تر از همه دخترک هفت‌ساله‌اش، سدنا که پدرش را به‌طور ناگهانی از دست داد و حتی فرصت خداحافظی از او را هم پیدا نکرد. چشم دخترک به در خشک‌شده تا شاید پدرش با همان لبخند شیرین همیشگی از در وارد شود، دستی به سر و موی سدنای عزیزش بکشد و نوازشش‌کند، اما پدر دیگر نیست و به آسمان‌ها سفرکرده است.

حمید، برادر حامد با لحن اندوهباری از روز حادثه تعریف می‌کند: «ساعت 22و45دقیقه شب برادرم سوار موتورش بود که ناگهان راننده‌ای با او به‌شدت تصادف کرد. شدت تصادف به حدی بود که برادرم به تیر چراغ‌ برق اصابت و خونریزی مغزی کرد. یادم نمی‌آید برادرم آن روز کلاه کاسکت روی سرش بود یا خیر. مردم پس از وقوع تصادف، با 115 تماس گرفتند و درخواست کمک کردند، اما هرچه منتظر ماندند، نیامد و به همین دلیل آمبولانس یک درمانگاه، برادرم را به بیمارستانی درکرج انتقال داد. یکی از دوستان به مغازه‌ام آمد و موضوع تصادف برادرم را به ما اطلاع داد. به بیمارستان که رسیدیم از دکتر خواستم برادرم را معاینه کند، او هم هر بار می‌آمد و با معاینه نبض و بررسی وضعیت چشمی برادرم دوباره می‌رفت. وقتی از او دوباره می‌خواستم شرایط حامد را بررسی‌کند، یک معاینه سطحی انجام می‌داد و دوباره می‌رفت.»

برادرم در بهشت است

وضعیت جسمی حامد خوب نبود، اما پدر و مادرم باید از وضعیت او مطلع می‌شدند. حمید پس از مدتی کلنجار رفتن با خود سرانجام تصمیم گرفت موضوع تصادف حامد را به والدینش بگوید و آنها نیز پس از اطلاع از موضوع، خود را به بیمارستان رساندند. حدود دو ساعت پس از تصادف، پزشکان حامد را برای انجام عمل جراحی به اتاق عمل بردند، آن‌هم در شرایطی که امید چندانی نسبت به‌سلامت و وضعیت جسمی حامد نداشتند. آنها حتی به خانواده حامد گفتند شدت جراحات واردشده به او شدید است و احتمال دارد پس از جراحی زنده از اتاق عمل خارج نشود.

حامد را به اتاق عمل بردند و زنده ازآنجا خارج شد. حمید ادامه می‌دهد: «نمی‌دانم چقدر از شرایط بیمارستان... کرج اطلاع دارید. آنجا یک بیمارستان آموزشی است و پزشکان اصلی بعد از انجام عمل جراحی، ادامه کار را به دستیاران خود می‌سپارند. دیگر هیچ پزشکی نیست که از او در مورد وضعیت بیمار سؤال کنید. دستیارها نیز هیچ پاسخی نمی‌دهند. از پرستار هم که سؤال می‌کنید، می‌گویند معلوم نیست و جز این، پاسخی نمی‌شنوید.»

حامد دو روز در بیمارستان بستری شد، اما درنهایت تاب نیاورد: «پزشکی از تهران به بالین برادرم آمد و او را معاینه کرد. پس از معاینه به ما گفت او مرگ مغزی شده است. من در مورد موضوع اهدای عضو، اطلاعاتی نداشتم و از افرادی که در بیمارستان بودند، چیزهایی در این مورد شنیدم. قبل از این‌که در مورد اهدای عضو با ما صحبت کنند، من بر اساس همان شنیده‌هایم فقط با پدرم صحبت کردم و به او گفتم برادرم شرایط جسمی نامساعدی دارد و احتمال این‌که دوباره به هوش بیاید، وجود ندارد. برای همین پس‌ازاین مرحله به‌احتمال‌زیاد به ما خواهند گفت اعضای بدن او را اهدا کنیم. اینها را به او گفتم تا اگر این موضوع مطرح شد، آمادگی داشته باشد.»

سرانجام موضوع اهدای عضو مطرح شد و تمام اعضای خانواده با علم به این‌که حامد دیگر شانس زنده ماندن ندارد، رضایت دادند تا اعضای بدن او اهدا شود.

حامد به بیمارستان سینای تهران منتقل و اعضای بدن او اهدا شد. حمید با لحنی غمناک از مرگ برادر می‌گوید: «ما این کار را انجام دادیم تا هم چند بیمار به زندگی برگردند هم این‌که می‌دانیم جای برادرمان در بهشت است و خیر آخرت را برایش خریده‌ایم.»

ضمیمه تپش روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها