گفت‌ و‌ گو با مهدی زنگنه، نویسنده و کارگردان مجموعه مستند «یک قرن با حسین» که از شبکه 2 پخش می‌شود

صد‌سال دلدادگی

گزارشی از برنامه شب عاشورای «سوره»

اشک برای امام حسین (ع) تمرین برای ماندن بر سر عهد است

فصل جدید برنامه تلویزیونی سوره با عنوان «فصل بنی‌امیه» برای شب‌های تاسوعا و عاشورا یک ویژه برنامه سه ساعته شامل دو بخش تدارک دید.
فصل جدید برنامه تلویزیونی سوره با عنوان «فصل بنی‌امیه» برای شب‌های تاسوعا و عاشورا یک ویژه برنامه سه ساعته شامل دو بخش تدارک دید.
کد خبر: ۱۳۳۲۸۲۱

به گزارش جام‌جم، در بخش دوم ویژه برنامه شب عاشورا که (چهارشنبه 27 مرداد ماه) از آنتن شبکه چهار سیما پخش شد، حجت‌الاسلام مسعود دیانی، مجری برنامه با اصغر طاهرزاده، نویسنده و پژوهشگر تاریخ و استاد فلسفه و عرفان درباره موضوع «عبور از تاریخ اموی» گفت‌وگو کرد.

در ابتدای برنامه چهارشنبه شب، حجت‌الاسلام دیانی از «اصغر طاهرزاده» به طرح این سوال پرداخت که عبور از تاریخ اموی به چه معناست؟ طاهرزاده در پاسخ به این پرسش اظهار کرد: نخست باید مشخص کنیم امویان در نسبت با اسلام چه دیدند که مجبور شدند مقابله‌ای به این جدیت داشته باشند؟ امویان خود را یک تاریخ می‌دانستند و تاریخ یعنی مجموعه‌ای از حضوری که حس می‌کنیم بودنمان در آن حضور معنا دارد.

این پژوهشگر تاریخ اسلام گفت: امویان روی هم رفته بعد از اینکه از بت‌پرستی ناامید شدند به گونه‌ای عبادتِ اسلام را پذیرفتند، امویان از جمله مروان مشکلی با نماز خواندن و روزه گرفتن نداشتند، اما معنایی دیگر از آن عبادات را برای خود متصور شدند که ما چنین حسی نداریم. به اصطلاحِ اساتید، حس تاریخی آموختنی نیست بلکه هوشیاری می‌خواهد.

وی ادامه داد: سوال آن است که چه زمانی می‌توان از افق عبادت به افق حقیقت نظر کنیم؟ وقتی تاریخ جلو رویمان است و خدا عنایات خاص می کند، چنانکه فرمود« «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ». خداوند در هر روزگار و تاریخی به شأنی است، به این معنا که خداوند به اقتضای هر زمانه به جلوه‌ای خاص می آید و کسی می تواند از این جلوات بهره‌مند شود که بفهمد تاریخ جدیدی شده و اگرنه که بر گذشته خود متوقف می ماند. امام راحل فرمود: «این قرن، قرن نابودی ابرقدرت‌ها است» این درک تاریخی امام(ره) بود. حال در بحثی که در آن قرار داریم باید متوجه باشیم که تاریخ اموی و تاریخ اسلام دو بحث است. کسانی که متوجه این تاریخ جدید نشدند در همان هویت اموی می مانند، دیروز بت می پرستیدند و امروز نماز می خوانند. در مقابل جریان دیگری است که می‌گوید مناسبات جدید آمده و انسان معنای دیگری پیدا کرده است. بشر از حجابی که امویان در مقابل حضرت حق ایجاد کرده بودند عبور می کند و تبدیل به انسان دیگری می شود، در حالی که امویان تلاش داشتند که این اتفاق نیفتد.

طاهرزاده تصریح کرد: انقلاب اسلامی را نیز می‌توان اینگونه دید، دو نگاه وجود دارد، یا انقلاب را حرکت سیاسی صرف بدانیم که شاه رفت و یا از این دریچه نگاه کنیم که خداوند اراده کرد که توحیدی مناسبِ بشر در این تاریخ به بشر عطا کند. حاج قاسم یکی از شئون انقلاب اسلامی بود. وقتی حاج قاسم به شهادت رسید، اشک‌ها ریخته شد و آیا این جز نسبت و یگانگی و اخوتی بود که همه با آن بزرگ مرد احساس کردند؟ گویا ما خودمان حاج قاسم بودیم و متوجه نمی‌شدیم، چه کسی ما را متوجه این مساله کرد که همه ما حاج قاسم هستیم؟ خودِ حاج قاسم. همچنین شهیدحججی که از اصفهان تا نجف‌آباد 30 کیلومتر آدم بود و اشک، این اشک‌ها برای رفتن به بهشت نبود بلکه حضور در یک هویت متعالی بود.

وی افزود: از این مقطع بحث به کربلا می‌رویم، یاران امام حسین (ع) متوجه شدند که با حسین (ع) در تاریخی آماده می‌شوند که بعد از آن دیگر امکان ادامه اموی نیست. شهید مطهری در کتاب «حماسه حسینی» می‌نویسد: «امویان تا قبل از شهادت امام حسین (ع) در حرکت تاریخ فعال و بعد از شهادت امام حسین (ع) در انفعال بودند»، از معاویه گذشتن معجزه‌ای به اندازه حسین (ع) می‌خواهد، به این معنا که معاویه با آن پیچیدگی‌هایش آنچنان جریان اموی را تثبیت کرده بود که فکر می‌کرد تا قیام قیامت امویان با هویت خود و اسلام ظاهری می‌توانند تاریخ را قبضه کنند اما امام حسین (ع) تاریخ جدیدی را با حرکت خود ایجاد کرد.

در ادامه حجت‌الاسلام دیانی به طرح این مساله و پرسش پرداخت که امروز احساس می‌کنیم که در هیچ تاریخی حضور نداریم، در حالی که روزی که خبر شهادت حاج قاسم را دادند همه ما به وحدت متعالی رسیده بودم، اما دو روز بعد از آن گویا دوباره بی‌تاریخ شدیم و احساس تاریخی را نداشتیم. یک نوع سرگشتگی را شاهد هستیم، چه بلایی سر ما آمده و چگونه می‌توانیم اقلا به یک تاریخ بپیوندیم؟

طاهرزاده در پاسخ اظهار کرد: اصطلاحا می‌گویند که این تاریخ فعلی سیطره نهیلیسم است. اما سوال آن است که چرا این احساس پوچی به جان بشر افتاده است؟ چرا وقتی در مسیر کربلا قدم می‌زنید چنین حسی را ندارید؟ جوانان و نسل ما به دو شکل می‌توانند به خود دروغ بگویند، نخست آنکه فکر کنند که زندگی امروزشان با عبادت‌های عادی زندگیِ 300 سال قبل و تا همان حد تاریخ، دین‌داری داشته باشد یعنی با افق دین‌داری مسلمانان آن دوره زندگی کنند. گروه دوم کسانی که فکر می کنند با فضای منفی و عیاشی‌ها می‌توانند به شعف بیایند؛ در حالی که امروز خدایی می‌خواهید که حس کنید اراده کرده است استکبار را نابود کند و اگر در چنین اراده‌ای قرار گرفتید به شعف ایمانی که نیاز امروز است می‌رسید.

در ادامه حجت‌الاسلام دیانی به طرح این سوال پرداخت کرد که آیا ممکن است که همچنان در تاریخ بنی‌امیه باشیم با اینکه از نسل بنی‌امیه نیستیم؟ آیا ممکن است در این روزگار تعلقی به آن تاریخ داشته باشیم؟ اگر هستیم چگونه باید از آن خارج شویم؟

طاهرزاده در پاسخ گفت: گاهی می‌گویم ما هنوز بعضا داعشی هستیم، در ظاهر عبادت متوقف شدیم. اگر عبادت‌تان افقی به سوی حقیقت نگشایید عباداتتان برایتان مهم شده و بقیه را نفی می‌کنید. برخی ظاهر عبادات‌شان کم و کاستی ندارد. بنابراین برخی از ما گویا داعشی هستیم که نسبت به دیگری بی حرمتی می‌کنیم. مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در پیامی به امام جمعه هرمزگان توصیه به تقویت جوانان مومن و نیروهای انقلاب و روی گشاده و دست مهربانانه با عموم مردم کردند. همان زمان که این پیام را دیدم گفتم که ما با سخنان ایشان داریم به وسعت دیگری وارد می شویم. اما برخی گویا فکر می کنند که غیر از خودشان همه کافر هستند. ظاهرگرایی انسان را از منیت برخوردار می کند. گویا هیچ انسانیتی در بقیه نیست. بنابراین باید سعه خود را گسترش دهیم.

وی در بخش دیگری از مباحث خود اظهار کرد: حاج قاسم، امثال شهیدان حججی، باکری، خرازی، آیا اینان می‌خواستند به بهشت بروند؟ آیا نمی‌توانستند به جنگ هم نیایند اما به بهشت بروند؟ آنها فهمیدند که انقلاب برای ماندن خون می‌خواهد و آنان خون دادند. شهیدحججی به ما گفت که امیدوار باشید که این راه همچنان هست و ادامه دارد. بنابراین شهدا یک طلب متعالی داشتند که معتقد بودند که خدا آن را جواب می دهد. معتقدم که این نسل به  زودی به خودش می‌آید که باید خود را در جای دیگری تعریف کند و این طبیعی است، پس نسل آینده با سعه بیشتری حاضر شده و حاج قاسم های قوی تری رجعت می کنند.

این پژوهشگر گفت: شب عاشورا یاران امام حسین(ع) مناجات می کنند، این نجوا و مناجات یعنی مهمانی حضور و آماده شدن آنها برای فردایی که حضور در سعه ای است که همه انسان ها را تغذیه می کند. نیایش ناب، نیاز است، نیایش شب عاشورا شب گشوده شدن در تاریخی است که بتوانید در کنار حسین(ع) جهان بشریت را تغذیه قدسی کنید.

طاهرزاده افزود: امام حسین(ع) شب عاشورا به خیمه حضرت زینب(س) می‌روند و زینب کبری(س) خطاب به حضرت می‌فرماید آیا از یاران خود مطمئن هستی؟ حضرت پاسخ دادند: مطئن هستم آنچنان به مرگ مانوس هستند که کودم به شیر مادر. در این هنگام «نافع بن هلال بجلی» که در کنار خیمه و به انتظار امام حسین(ع) بود این سخنان را شنید و نزد حبیب بن مظاهر رفت و حبیب گفت که بنی هاشم در خیمه ها بمانند و نیایند و سپس به سوی خیمه حضرت زینب(س) رفتند و چنان غوغا کردند که ما این شمشیرها را از غلاف در آورده ایم و تا بر گردن دشمنان تو نیاویزیم کوتاه نمی آییم.

وی تصریح کرد: آنان در مرگ قهرمانانه در واقع خود را زنده کردند. حبیب بن مظاهر و دیگران در شب عاشورا ماورای زنده بودن و مردن خود را معنا کردند. امام راحل بعد از امضای قطع نامه جمله ای بر این مبنا مطرح کردند که: «تازه اول مبارزه است. خدایا این مشعل شهادت را محفوظ بدار که خاموش نشود»، ما نیز امشب در شب عاشورا بنای این را داریم که در عهد حسینی باقی بمانیم که بودن در این عهد هرگز احساس هیچ بن بستی را به انسان نمی دهد.

در بخش دیگری از این برنامه« محمدناصرزاده»، روایت‌پژوه طی سخنانی اظهار کرد: در جریان عاشورا، تجربه شکستن قانون، عهد و قول به شکل تام اتفاق افتاد، قانون های مختلفی که از هزار سال قبل و تا دوره جاهلیت وجود داشت در جریان عاشورا شکسته شد، نخستین قانون هم جنگ در ماه محرم بود که از دوره جاهلیت هرگز در این ماه هیچ جنگی اتفاق نیفتاد.

این روایت پژوه ادامه داد: در اسلام، مثله کردن حرام است و جنازه را بعد از جنگ تکه‌تکه نمی‌کردند در جاهلیت نیز چنین بود. اما در جریان عاشورا نعل زدند و اسب تازاندند. همچنین میان اعراب در هنگام جنگ رسمی وجود داشت که سابقه طولانی داشت بر این مبنا که اگر از سپاه مقابل یک نفر وارد میدان می شد از سپاه دیگر نیز یک نفر یا نهایتا دو تا سه نفر می آمدند، اما بنا بر روایتی از اما صادق(ع) در ماجرای عاشورا «هیچ چیز به اندازه های علی اکبر(ع) بر جد ما سخت نگذشت»، علت آن بود که علی اکبر به میدان آمد و در مقابل نَه یک نفر که یک دریا به سویش حمله‌‍ور شدند در حالی که همه تا پیش از آن می گفتند او چه قدر شبیه رسول خدا است.

ناصرزاده افزود: همچنین یکی از احکام اسلام که از اواسط دوره رسول اکرم(ص) قانون شد این بود که در جنگ ها هیچ کزرعه و کشتزاری آسیب یا آتش زده نمی شد، اما در عاشورا یک لشکر به خیمه ها حمله کرد و آتش زد و خاندان رسول الله را این گونه آزار و اذیت کرد و از هر اقدام خود ذوق کرد.

وی گفت: برای وصف این مساله به آیه 93 سوره «بقره» اشاره می کنم که خداوند فرمود: «وَ أُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ»(دلهایشان از عشق گوساله لبریز گردیده بود.) در عاشورا نیز چنین بود هرکسی از راه رسید با شکستن هر قانون ذوق کرد. کشتن کودک در اسلام حرام است و دوست و دشمن تفاوتی ندارد اما دستور دادند که علی اصغر نوزاد را در آغوش پدر بزنند و این قانون شکنی، عهد شکنی و قول شکنی در عاشورا پایان ندارد.

این روایت پژوه افزود: گویا خونی لازم بود تا این عهدشکنی از جامعه ای که می‌خواست در آینده امتداد یابد رخت بربندد، امروز نیز اگر ما اشکی می‌ریزیم از این جهت است که آدم‌هایی شویم که به عهد خود وفادار باقی بمانیم.

 

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها