به گزارش
جام جم آنلاین به نقل از روزنامه جام جم، با این پشتوانه محکم و با این دست پر، ستادملی مقابله با کرونا میتوانست و میبایست مقتدر ظاهر شود و با تصمیماتی قاطع، علمی و موثر، در حالی که هرگز در حد انتظارات ظاهر نشد. این ستاد در طول عمرش در دولت دوازدهم درحالی که رئیس آن رئیسجمهور و فرمانده آن وزیر بهداشت بود به جای این که از این قدرت به سود مردم و علیه پیشروی برقآسای بیماری در کشور استفاده کند بعضا تصمیماتی ضعیف و حتی اشتباه گرفت که پس از چند روز فقط دود آن به چشم مردم رفت.
واضحترین مصداق این تصمیمات، تعطیلات نیمبندی بود که در چند برهه اعمال شد، ولی چون نسخهای کارآمد برای مهار کرونا نبود به زبانه کشیدن آتش بیماری منجر شد. فقدان جسارت برای اعمال قرنطینه یا تعطیلات دوهفتهای سراسری یا اصولا اعتقاد نداشتن به این سیاست نیز در طول ۱۷ماه گذشته به عیان در ستادملی موج میزد که نتیجهاش تحمیل موجهای مکرر بیماری به جامعه و امتداد پس لرزههای آن به اقتصاد و اجتماع و فرهنگ شد.
ستادملی مقابله با کرونا جدا از تصمیماتی که نتوانست درست و قاطع و علمی اتخاذ کند به لحاظ ساختاری نیز مشکلات جدی داشت طوری که اغلب اعضای آن به جای اینکه متخصص و صاحبنظر باشند یا اشخاصی بیرای و نظر بودند یا افرادی سیاسی که همهچیز را از دریچه سیاست و مصلحت تفسیر میکردند. حتی این ستاد در میانه موجهای سوم و چهارم کرونا گرفتار اختلافنظر شد که به یاد ماندنیترین آن، اختلافات علنی رئیسجمهور و وزیربهداشت بود چنانچه به نظر میرسید وزیر بهداشت که فرمانده است به قدر کافی برای پیشبرد نظارت کارشناسی و تخصصی برش و نفوذ ندارد.
مجموع این مشکلات که همواره آمیخته با نوعی دستپاچگی و سردرگمی در تصمیمگیری بود از ستادملی مقابله با کرونا نهادی نه چندان موثر ساخت که نتوانست کرونا را در هیچ مقطعی کنترل کند؛ کنترل به معنی بازگشت مردم به زندگی عادی. حالا همه امیدها به دولت سیزدهم و تغییر چینش نیروها و اصلاح عیوب ساختاری ستادملی مقابله با کروناست بهطوری که ملت ایران مجبور نباشند پس ازموج پنجم بیماری که حسابی سهمگین است، موجهای بعدی و تبعات سنگین آن را بازهم تحمل کنند. البته برای رسیدن به این نقطه دولت جدید باید عیوب این ستاد را بشناسد و عزم جدی برای رفع آنها داشتهباشد، همچنین به نقدهای سازنده متخصصان و کارشناسان بها بدهد نه این که روال فعلی ادامه پیدا کند.
پایان مدیریت یکطرفه
یکی از مهمترین نقاط ضعف ستادملی مقابله با کرونا در دولت دوازدهم نحوه مدیریت این ستاد بود. جلسات این ستاد که معمولا از قاب تلویزیون به صورت مستقیم پخش میشد این حس را به بیننده منتقل میکرد که شخص رئیس جمهور تصمیمگیرنده نهایی است به طوری که اگر برخی اعضا گزارشها و پیشنهادهایی ارائه میدهند، رئیس جمهور میشنود، ولی درنهایت تصمیمی را اتخاذ میکند که مطابق افکار و صلاحدید وی است. این ضعف به قدری در۱۷ ماه گذشته مشهود بود که برخی منتقدان برای توصیف جلسات از صفت تکمحوره استفاده میکردند و معتقد بودند رئیس ستاد از قبل متن یا مصوبهای را آماده میکرده و در جلسه نیز به همان میپرداخته و قاعدتا همه اعضا نیز به آن رای موافق میدادهاند.
در واقع آنچه ناظران بیرونی از جلسات ستاد شاهد بودند این بود که جلسات فرصتی برای بحث درباره مسائل روز و تصمیمگیری کارشناسانه در مورد آنها نبود چرا که فقط حول و حوش موضوعاتی صحبت میشد که پیش از شروع جلسه تعیین و به نوعی دیکته شده بود. این ضعف در نحوه مدیریت ستاد، تعامل را به شدت مخدوش کرد (هم تعامل درونی و هم تعامل ستاد با جامعه را) که اتفاقا یکی از نقدهای اساسی کارشناسان به ستاد را تشکیل میدهد. مسعود یونسیان، اپیدمیولوژیست در این باره به ما گفت: تعامل موضوعی بسیار مهمی است که با این که ظاهری ساده دارد، ولی نتایج آن چشمگیر است.
تعامل یعنی این که شما با کسانی که میخواهید برایشان تصمیم بگیرید ارتباط دوسویه داشته باشید، چون ما نمیتوانیم برای مردم تصمیم بگیریم بدون این که آنها را در این تصمیمگیری دخیل کنیم. وی ادامه داد: تعامل از صحبت رودرروی یک مسؤول با مردم شروع میشود و تا ارتباطات دوسویه و چندسویه برای تبادل ارزشها و باورها ادامه مییابد، اما، چون ما اصولا تعامل را بلد نیستیم، تصور میکنیم که با وضع یکسری مقررات از بالا به پایین همه مشکلات قابل حل است.
فرماندهی واحد باشد
اگر قرارباشد نقطه ضعفهای ستادملی مقابله با کرونا در ماههایی که با تاخت و تاز این ویروس هولناک در کشورمان همراه بود، فهرست شود فهرستی بلندبالا نوشته خواهد شد. اما کارشناسان مختلف هر کدام از زاویه نگاه و تخصص خود این نقصها را تفسیر میکنند و برخی از این نقصها به اعتقادشان مهمتر و اثرگذارتر از موارد دیگر است.
به طور مثال مهدی زارع، کارشناس مدیریت بحران که درباره این نقصها از وی سوال کردیم به ما این گونه پاسخ داد: ستادی که قرار است بحرانی همچون کرونا را مدیریت کند باید از یک سو نسبت به خود بحران اشراف داشته باشد و از سوی دیگر به آخرین دستاوردها و یافتههای علمی در حوزه مقابله با کرونا دسترسی داشته باشد و بر مبنای این داشتهها تصمیم بگیرد. اما ستادملی مقابله با کرونا که فاقد این ویژگی بود گهگاهی درگیر کشمکشهای سیاسی هم میشد و در نتیجه تصمیماتی را اتخاذ میکرد که یا شتابزده بود یا ناشی از هیجانات سیاسی. به جز او مسعود یونسیان، اپیدمیولوژیست هم به عملکرد ستادملی نقدهای اصولی دارد.
او در گفتگو با ما این نقصها را در این جمله خلاصه کرد: آنچه انتظار داشتیم این بود که ستادملی مقابله با کرونا مثل فرماندهی در زمان جنگ عمل کند یعنی فرماندهی نافذ، واحد و مبتنی بر شواهد علمی داشته باشد. اما در ۱۷ ماه گذشته در این سه بخش مشکلات جدی وجود داشت. یونسیان میگوید: فرماندهی ستادملی واحد نبود و به عنوان فرمانده مدیریت بیماری، مصوباتی را داشت که برخی نهادها از آن تمکین نمیکردند. حتی با این که بسیاری از مصوبات ملی و کلان بود، اما گاهی استانها تصمیماتی برخلاف آن میگرفتند. این درحالی است که انتظار میرفت در مدیریت کرونا، مدیریت واحد حاکم باشد.
این اپیدمیولوژیست همچنین معتقد است که تصمیمات ستادملی باید نافذ باشد و همه نهادها مصوبات ستاد را اجرا کنند که در ۱۷ ماه گذشته به نظر میرسید عدهای یا اساسا قصد همکاری نداشتند یا عدهای هم راستا با مصوبات حرکت نمیکردند. یونسیان بر همین اساس معتقد است اگر ستادملی در دولت سیزدهم میخواهد متفاوت از قبل عمل کند و تلاشهایش به مدیریت کرونا منجر شود باید فرماندهی واحد و نافذ داشته باشد.
توازن در ترکیب اعضا
ستادملی مقابله با کرونا تقریبا ترکیبی شبیه به کابینه دولت را داشت، به جز چند شخص حقیقی و حقوقی که به آن اضافه شده بود. حتی حسن روحانی درباره این ترکیب گفت که تقریبا چیزی است شبیه ترکیب شورای عالی امنیت ملی. با این حال نقدهایی به ترکیب این ستاد وارد میشود که قابل ملاحظه است. در واقع بحث بر سر این نیست که اعضای ستادملی آیا به شخصه وزن دارند یا خیر، بلکه بحث بر سر این است که چه تعداد از اعضای آن توانایی و صلاحیت اظهارنظر و تصمیمگیری درباره بحرانی بزرگ همچون کرونا را دارند.
این مشکل اساسی باعث شد که در جلسات ستاد، برخی اعضا فقط شنونده باشند و هیچ نقشی در تصمیمگیریها نداشته باشند. همچنین سبب شد تا متخصصترین و صاحبنظرترین عضو ستاد که وزیر بهداشت است به اندازه کسانی حق رای داشته باشد که هیچ تخصصی نداشتند. به عبارت دیگر وزیر بهداشت که فرمانده عملیات کشوری مقابله با کرونا بود و طبعا از زیر و بم اتفاقات مربوط به کرونا و روشهای علمی مقابله با این بیماری مطلع بود به اندازه وزیر ارشاد که حتما کماطلاعترین فرد در این حوزه است، حق رای داشت.
این موضوع سبب شد که در ۷۸ جلسه ستادملی یا حرف وزیر و خواستههای جامعه علمی شنیده نشود یا این که در حاشیه قرار بگیرد و در نتیجه واکنشهایی خاص بروز کند. مهدی زارع، کارشناس مدیریت بحران در این باره به جامجم میگوید: عملکرد ستاد در ۱۷ ماه اخیر نشان داد که بر موضوع کرونا و مدیریت آن تسلط ندارد و تصمیمات بعضا با جنبههای سیاسی و اقتصادی آمیخته است به طوری که وزیر بهداشتی که با وضع انفعالی ستاد روبهروست خیلی وقتها ترجیح داد با ادبیاتی تند به بیتوجهی مردم یا برخی مدیران انتقاد کند. این عدم توازن و سهم قائلنشدن برای آرای تخصصی، نقدی است که زهره الهیان، نماینده مجلس نیز به آن اشاره دارد. او به ما گفت: در ستادملی مقابله با کرونا باید نگاه تخصصی غالب باشد، یعنی نظر وزارت بهداشت نسبت به سایر نهادها و دستگاه و ارگانها مورد توجه بیشتری قرار گیرد.
از مجلسیها بیشتر استفاده شود
با اینکه در اتاق برگزاری جلسات هیات دولت که محل برگزاری جلسات ستادملی مقابله با کرونا هم هست دور تا دور میز از هر ارگان و نهاد نمایندهای وجود داشت و جلسه، متراکم برگزار میشد، اما تا مدتها جای یک نماینده خالی بود. تا ماهها از مجلس شورای اسلامی هیچ فردی در جلسات ستادملی حضور نمییافت و این جای خالی بهشدت احساس میشد، زیرا نمایندههای مجلس در واقع نمایندههای مردم هستند و به دلیل داشتن ارتباط مستمر با حوزههای انتخابیه خود از خواستههای مردم و نیازهای نقاط مختلف کشور خبر دارند.
غیبت مجلسیها در ستاد در واقع ارتباط این نهاد تصمیمگیر را با مردم قطع میکرد به طوری که تکیه ستاد به جای حرفهای مردم بر گزارشهایی بود که لزوما صدای مردم عادی را منعکس نمیکرد. همچنین نمایندههای مجلس، چون اعضای قوه مقننه و رکن قانونگذاری در کشور هستند، حضورشان در جلسات ستاد میتوانست از همان ابتدا اتفاق بیفتد تا اگر برای مدیریت بحران کرونا نیازی به کمک مجلس هست، این نماینده نیازها را به مجلس منتقل و در اسرع وقت ترتیب اثر داده شود. در ستادملی مقابله با کرونا، اما نه تنها این سرعت عمل و تدبیر به کار گرفته نشد بلکه اگر چانه زنیها و اصرارهای اعضای خانه ملت نبود شاید هیچگاه پای مجلسیها به ستادملی باز نمیشد. در اینباره زهر الهیان، نماینده مردم تهران در مجلس به ما گفت: برای این که نمایندگان مجلس عضو ستادملی مقابله با کرونا شوند پیگیریهای زیادی انجام شد تا این که سرانجام یک نفر از مجلس یعنی نایب رئیس مجلس توانست در جلسات ستاد شرکت کند.
تشکیل سازمان تخصصی مدیریت بحران
ستادملی مقابله با کرونا با اینکه تجربهای بیش از یک سال و نیم در مواجهه با شکلهای مختلف ویروس کرونا دارد، اما هنوز به دلیل نقصهای جدی که به آن مبتلاست، نتوانسته کشور را از چنگ موجهای جدید و مرگهای روزانه بالای ۴۰۰ و ابتلاهای روزانه نزدیک به ۴۰هزار نفر برهاند. در واقع میتوان گفت بعد از ماهها تلاش به نام مدیریت، مدیریتی در باب بحران کرونا اتفاق نیفتاده، چون اگر مدیریتی اثربخش حاکم بود این روزها حرف از موج سهمگین کرونا در میان نبود.
این وضعیت بغرنج عاملی است برای این که برخی کارشناسان به راهحلهای ویژهای فکر کنند و آنها را راهی برای خروج از وضعیت فعلی بدانند. مهدی زارع، کارشناس مدیریت بحران در اینباره میگوید: در کشورهای مختلف مدیریت جامع بحران وجود دارد که بحرانهای مختلف را تحت نظر یک سازمان ساماندهی میکند. در کشور ما نیز سازمان مدیریت بحران وجود دارد، اما از آنجا که امکان و توان مدیریت بحران کرونا را ندارد، بهتر است از این موضوع دور نگه داشته شود. با این حال ما نمیتوانیم دست روی دست بگذاریم، بنابراین دولت سیزدهم لازم است تخصصی شدن این سازمان را در دستور کار قرار دهد و نیروهای حرفهای، نخبه و متخصصان با کیفیت بالا را در آن به کار بگیرد تا قادر به مدیریت بحران کرونا باشند، نه این که کار همچنان دست کسانی باشد که امور را با آزمون و خطا پیش میبرند.
پروتکلها به روز تدوین شود
یکی از نقصهای جدی در مدیریت کرونا در کشورمان صدور مصوبات جورواجور در ستادملی مقابله با کرونا و عمدتا بیاعتنایی مجریان نسبت به اجرای این مصوبات بود. درباره این که چرا مقرراتی وضع میشود، ولی عزمی برای اجرای آنها وجود ندارد و حتی برای اجرای آنها بعضا لجاجت میشود، تفسیرهای مختلفی وجود دارد. اما این سوال را که از بابک عشرتی، اپیدمیولوژیست پرسیدیم او اینگونه توضیح داد: با اینکه بر مصوبات ستادملی ایراداتی وارد است، اما بیش از آنکه این مصوبات اشکال داشته باشند، ایراد از نحوه اجرای مصوبات بود.
این مصوبات هم لزوما به دلیل لجاجت یا بدخواهی اجرا نمیشد بلکه دلیل عمده اجرای نشدن آنها این بود که این مصوبات بیشتر اوقات با نیازهای واقعی جامعه همخوانی نداشت. مثلا در مورد پروتکلهای بهداشتی که مردم اکنون آنها را بسیار کمک رعایت میکند اشکال اصلی در خود پروتکلهاست، چون این دستورالعملها ۱۷ماه پیش نوشته شدهاند و با نیازهای امروز مردم و کسبه همخوانی ندارند. پس لازم است ستادملی در دور جدید مدیریت خود این پروتکلها را بازنگری کند.
توسعه واکسیناسیون
وقتی قرار است کارشناسان مختلف به ستادملی مقابله با کرونا در دور جدید راهکار و پیشنهاد ارائه کنند هرکدام بسته به فضای ذهنی خود دست به این کار میزنند. مثلا مسعود یونسیان به ما گفت تصمیمات ستاد باید از این به بعد مبتنی بر شواهد علمی باشد، نه این که بدون مطالعه و بررسی تبعات هر تصمیم، دوباره تصمیمگیری شود، مثل کاری که در مورد اعمال تعطیلیها یا منع ترددهای بین استانی گرفته شد. مهدی زارع نیز که کارشناس مدیریت بحران است، پیشنهاد میدهد ستادملی مقابله با کرونا به جد پیگیر توسعه واکسیناسیون باشد و از قولها و وعدههایی که پیشتر به مردم داده شد، ولی به آنها عمل نشد، پرهیز کند.
او میگوید: موضوع گسترش واکسیناسیون به این علت مهم است که طبق ارزیابیهای جهانی که هفته گذشته اعلام شد اکنون کشورمان آسیبپذیرترین کشور جهان در مقابل سویه دلتاست. زهره الهیان، نماینده مجلس نیز به ستادملی مقابله با کرونا همین پیشنهاد را میدهد و به ما میگوید: ستاد باید برای افزایش سرعت واکسیناسیون برنامههای مناسبی ارائه کند و در این خصوص از ظرفیت بسیج پزشکی بهره ببرد. همچنین باید احیای طرح شهید سلیمانی را نیز پیگیری کند تا مشکلات هرچه سریعتر حل شود.