ما در وضعیتی فراتر از وضعیت قرمز هستیم. شمهای از وضعیت وحشتناک هند در چند ماه اخیر در تمام استانهای ایران عزیز حس میشود.
دیدهها میگوید بیمارستانها در بسیاری از شهرها در وضعیت جنگی هستند و حتی در نمازخانهها، بیمار بستری شده. ولی شیوه اداره مثل وقتی است که وضعیت نارنجی یا زرد بود.
باید توجه داشت نحوه اوج گیری کرونا از توابع نمایی پیروی میکند. یعنی صعود کرونا در جدول خطی و ثابت نیست، بلکه به شکل تصاعدی عددها رشد میکند و فاجعه به بار میآورد. در هر چهار پیک کرونا در ایران، نمودار ابتلا و مرگ از جنس منحنیهای صعودی با شیب زیاد است.
باید توجه کرد این روزها در وضعیت انتقال قدرت هستیم، یعنی اوجگیری کرونا در ایران همزمان با تغییر دولت شده است.
درباره این همزمانی حتما دیدگاهها و نظریههای سیاسی یا امنیتی مطرح است اما فراتر از آن نظریهها، واقعیت در صحنه به ما هشدار میدهد که این تغییر ممکن است مسؤولان را به سهلاندیشی دچار کند و بیعملی به قیمت جانباختن تعداد قابل توجهی از مردم منجر شود.
تصمیم ملی نیاز است تا بتوان مدیریت مناسبی در این دوره اعمال کرد. میدانیم الان وقت انتخاب وزرا و رایزنی و تعارضات طبیعی است که در سپهر سیاسی کشور پدید میآید. هر اتفاقی میافتد، تمرکز رئیسجمهور تازهنفس نباید از موضوع حاد کرونا دور شود.
این نوشته فقط نمیخواهد به توصیف این شرایط بپردازد و نقد کند. آنقدر نقد به مدیریت ستاد ملی کرونا وارد است که نقد و تازشی تازه نمیتواند مساله ما را کاملا حل کند.
سعی میکنیم در این نوشته پیشنهادهایی ارائه کنیم تا بتوان این وضعیت را کنترل کرد. توصیه های کرونایی دو مخاطب دارد؛ مردم و مسؤولان. توصیهها برای مردم دیرتر به نتیجه میرسد. چون فرهنگ مردم به سادگی تغییر نمیکند. نزدیک به ۱۸ماه از شیوع کرونا میگذرد و تابآوری و رعایت مردم در برابرش کم شده است.
مردم ماشین یا سنگ نیستند؛ آدم ذاتا موجودی اجتماعی است که در تعامل با دیگران معنا پیدا میکند. از طرفی وضعیت اقتصادی مردم هم طوری نیست که بتوانند کاسبیشان را برای مدتی طولانی تعطیل کنند.
اگر قرار است مردم در این شرایط سخت متوجه وخامت اوضاع شوند، پس باید جنس برخورد مسؤولان و دستگاههای مؤثر حاکمیتی هم تغییر کند. این نوشته سعی میکند پیشنهادهایی را ارائه کند.
فرصتهای پیشرو چیست؟
دروغ چرا. اولا از روشهای دولتی ناامید هستم حتی اگر امید هم داشته باشم، دولت در وضعیت پایداری نیست که بتواند تصمیمهای جامع بگیرد و آن تصمیمها را عملی کند. حداقل تا مهرماه طول میکشد دولت بتواند سرِ خط شود. این دو ماه اهمیتی اساسی دارد.
این نوشته به دو گروه با ظرفیتهای بالای اجتماعی امید دارد که از همه هماهنگترند و سریعتر میتوانند به اداره اوضاع کمک کنند؛ یکی هیأتیها و دوم رسانههای جمعی به ویژه صدا و سیما.
یک، فقط یک هفته تا آغاز ماه محرم مانده است. کار حسینی چیست؟ حفظ جان و سلامت محبان امام حسین؛ محبان امام حسین کیستند؟ تقریبا همه مردم ایران.
بیشترین همنظری مردم ایران در احترام به حضرت حسین بن علی است. مبادا این احترام اندکی خدشه بردارد. به این فکر کنیم. باید به حفظ هویت عاشورا بیشتر از حفظ شعائر در یک سال اهمیت داد.
میدانیم هیأتهای مذهبی متشکل و منسجم هستند و تحت نظر یک سلسله مراتب دقیق اداره میشوند. آنها میتوانند در ایام محرم به کنترل کرونا کمک کنند.محرم و عزاداری برای حضرت سیدالشهدا یک فرصت برای مهار کرونا در کشور است.
ممکن است بعضی هیأتیها بگویند: «ما اصلا دوست داریم به خاطر امام حسین کرونا بگیریم.» این حرف بیش و کم شنیده میشود و البته در تضاد با فتوای رهبر مجتهد ایران است.
نمیدانم آیا خود حضرت سیدالشهدا از این حرف راضی هست یا نه. صرف نظر از این موضوع، کرونا یک ویروس سریعالانتقال است.
مشکل این است کرونا از کسانی که دوست دارند کرونا بگیرند به کسانی منتقل میشود که دوست ندارند جانشان را از دست بدهند. کرونای هیأتیها، غیرهیأتیها را مبتلا خواهد کرد.
باید آنها را متوجه این مسأله کرد و از همدلیای که بهبرکت نام سیدالشهدا پدید میآید به نفع سلامت جامعه بهره برد. کرونا در محرم سال قبل اوج نگرفت و حتی محرم توانست تا حدودی به کنترل این بیماری کمک کند.
هیأتیها در آن امتحان مردود نشدند؛ آزمون امسال دشوارتر است. دشمنان شورحسینی از خداشان است که هیأتیها بدون رعایت شیوهنامهها، مراسم محرم را به جای آورند تا اعتقادات مردم را هدف بگیرند.
دومین پیشنهاد مربوط به رسانهها و بهویژه صدا و سیمای ماست. رسانه ملی باید بتواند جذابترین برنامههایش را به شکل اورژانسی بسازد. مناظرههای فرهنگی و سیاسی و ورزشی و اجتماعی جذاب یکی از همین روشهای فوری است.
فرض کنید مخاطب تلویزیون را روشن میکند و مثلا مناظره یک چهره مذهبی مشهور اینستاگرامی با یک روحانی را درباره محرم و عاشورا مشاهده میکند. فرض کنید بیپرده و صریح کارنامه ایران در المپیک بررسی میشود.
تصور کنید در تلویزیون برجام و آخرین تحولات سیاست خارجی مملکت با حضور منتقدان و مخالفان به شکل واقعی و بدون سانسور به تصویر کشیده شود. مصداقش مهم نیست.
یکی از راههای ساختن برنامههای سریع به راه انداختن تاکشوهایی جنجالی است که مساله مردم باشد؛ مثل موضوع بیآبی.
انتخاب کابینه مطرح است، گفتوگوهای چالشی و گزنده درباره ترکیب کابینه پخش شود. فرماندههای نامدار سپاه و ارتش به تلویزیون بیایند پاسخ بدهند، نقد شوند، خاطرههای ناگفته بگویند... حرف این است با ترس و لرز کاری درست نمیشود؛ ترس و لرز و از دست دادن اعتماد به نفس بهترین فرصت برای جولان کروناست.
روشهای سنتی بیفایده است. روش سنتی این است که مثلا شبکه خبر ما زیرنویس کند در منزل بمانید و تو را بهخدا شیوهنامهها را رعایت کنید.
این روشها کمترین اثر را بر جای میگذارد. اگر این روشهای قدیمی اثر داشت، الان با وحشت، نظارهگر پیک پنجم کرونا نبودیم. باید از روشهای جدید استفاده کنیم.
روشهای جدید میگوید برنامههایی بساز که مردم از پای تلویزیون تکان نخورند. میتوان چند فیلم سینمایی جذاب را با تحلیل و نقد صریح پخش کرد.
حداقل 20 فیلم مهم سینمای ایران مثل خورشید مجید مجیدی که در یک سال گذشته تولید شده و از تلویزیون پخش نشده است. حتی پخش سریالی مثل گاندو ۲ و حتی تکرار پایتخت ۶ شیوه بدی نیست؛ باید بیشترش کرد. یک چیز اصل است؛ حفظ جان مردم و مهار کرونا.
این 2 ماه مهم
حتی اگر روزی دومیلیون واکسن هم تزریق شود، حداقل دو ماه طول میکشد تا ایمنی حاصل شود. این دو ماه را باید با شیوههای ضربتی و خلاقه مدیریت کرد و تا جایی که مقدور است مردم ارتباطاتشان را کنترل کنند.
الان که دولت در حال بازسازی و خانهتکانی است، نهادهای مستقر دیگر باید به میدان بیایند. روشهای سلبی تا جایی جواب میدهد. باید روشهای ایجابی را پیش کشید.
باید از هنرمندان و نویسندهها و فعالان فرهنگی و کسانی که حرفشان در جامعه خریدار دارد یا حرف حسابی دارند دعوت کرد تا در این دو ماه به مهار این پاندمی وحشی یاری برسانند. وقت نشان دادن چهرههای کمتر تکراری و دیدهنشده ولی مشهور است.
رسم است برنامههای پربیننده تفریحی را به مناسبت محرم و صفر تعطیل میکنند. باید آموخت که در شرایط اضطراری، با حفظ احترام عزای امام حسین(ع) این برنامهها را هم پخش کرد.
نحوه خبرنویسی ما هم ایراد دارد. درست است وضعیت خطرناک است ولی همزمان دارد واکسن هم تزریق میشود. نمایش کشورهایی که به وضعیت عادی برگشتهاند به حفظ آرامش جامعه و بالابردن ضریب امنیت بیشتر کمک خواهد کرد. باید به مردم امید داد که راهی برای بیرون رفتن از این بحران وجود دارد.
هزاران پیشنهاد کرونایی میتوان مطرح کرد که نیاز به تعامل فیزیکی ندارد. مثلا مردم به هم زنگ بزنند. مردم در فضای مجازی گروههای خانوادگی بسازند. برای هم موزیک و کتاب هدیه بفرستند.
جلسههای آنلاین بررسی فیلم و سریال برپا کنند. مطمئنا مردم در گروههای کوچک و بزرگ به این کارها میپردازند.
این وظیفه رسانههای حاکمیت است که این کارها را بازتاب دهند. چرا برنامههای مردم در فضای مجازی در تلویزیون پخش نمیشود؟ به نظرم با حضور چهرهها و به شکل ضربتی میتوان شور زندگی فرهنگی مردم در کرونا را نمایش داد. این نویسنده هر روز رسانههای بیگانه را رصد میکند.
تلخ است خطوطی از آن رویکرد خصمانه علیه مردم ایران در رسانههای خودمان بازتولید شود. پمپاژ خبرهای منفی درباره مملکت تمامی ندارد و به هزار روش و در دهها هزار برنامه و عکس و مطلب نشان داده میشود. آنها حتی یک خبر مثبت هم کار نمیکنند.
کاری به نظام ندارم؛ یعنی هیچ خبر مثبتی در کشور نیست؟ آنها آنقدر خبیثند که توجه دارند روی صفحههای مجازیشان کمتر تصویر لبخند ایرانیها را نشان بدهند و تا میتوانند تصاویری از پرخاش مردم و تصویرهایی از اعدام و شکنجه آدمها را بازتاب میدهند.
صفحه یک این رسانههای آمریکایی و انگلیسی و اسرائیلی و سعودی را ببینید. الان دارند خبر میزنند: شاید عدد قربانیهای روزانه چهاررقمی شود! نباید به این وضعیت دامن زد. منظورم این نیست که دروغ گفت یا سادهسازی کرد.
عنایت دارید که این نوشته تماما توصیه میکند به بیداری و آگاهسازی و هشداردهی. باید کاری کرد. بدون معطلی باید شیوههای فرهنگی را طراحی کرد تا وضع بدتر نشود. این نویسنده از زاویه فرهنگ نگاه کرده است؛ پیشنهادها از زاویههای دیگر هم ضروری است و هم نیازمند خلاقیت و نوسازی.
میثم امیری - نویسنده / روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد