آنچه مسلم است وضع سینما هیچ وقت در هیچ دولتی صفر و صد نبوده و همیشه با فراز و نشیبهای مختصری همراه بوده است. سینمای ایران فارغ از هر دولت، همواره مسیر طبیعی (به عبارت دیگر غیر طبیعی) و کجدار و مریز خود را طی میکند و دولتها و دولتمردان سینمایی فقط تا اندازهای اراده تغییر و بهبود اوضاع را دارند. تغییرات بیشتر و برآورده شدن آرزوهای بیشتر سینماگران معمولا به عمر چهارساله و حتی هشت ساله دولتها قد نمی دهد.
نه اینکه هشت یا حتی چهار سال زمان کمی برای تغییرات مثبت در سینما باشد، بلکه ظاهرا خود دولت ها چندان تمایل و ارادهای برای تغییرات بیشتر از این و پیشرفتهای اندک و «همان همیشگی» ندارند یا در صورت نیت خیر اولیه، فاقد توان غلبه بر مشکلات موجود و ریز و درشت سینما هستند. نکته دیگر اینکه معمولا سر سینما در ساز و کار دولتی بیکلاه میماند و وعدههای نخستین و حتی پیشانخستین دولتمردان چندان محقق نمیشود و رنگ واقعیت به خود نمیگیرد. اگر هم کمی تا قسمتی شعارها در عمل اتفاق بیفتد، مربوط به اوایل کار دولتهاست و از جایی به بعد نیت ها و دست کم اراده ها رنگ و رو میبازد و توانها تحلیل میرود و در سال چهارم دولت حتی چشم خود اهالی سینما هم به آینده و دولت دیگر است اما سوال اینجاست که چرا دولتهایی که با پیروزی در انتخابات تا چهار سال دیگر تمدید میشوند از این فرصت هشت ساله برای تغییرات مثبت بیشتر و موثرتر استفاده نمیکنند؟
به نظر میآید اینجا با موارد و موانعی چون نبودثبات مدیریتی، تغییرات و ناکارآمدی و ناتوانی مدیران و چربش مشکلات و مسائل متعدد سینما و بعضا عدم همکاری و چه بسا مانع تراشی برخی اهالی سینما مواجهیم. در همین دو دوره دولت هشتساله حسن روحانی، سازمان سینمایی وزارت ارشاد بهعنوان بالاترین مرجع تصمیمگیری سینما در کشور، سه مدیر را به خود دیده است: حجتا... ایوبی، محمد مهدی حیدریان و حسین انتظامی. با وجود تلاشها و اقداماتی که هر کدام از آنها در دوره مدیریت خود انجام دادند اما حتی همین تغییر و جابجاییها در کلیت چندان به نفع سینما نبود و با خط سیر پیوسته و ساز و کار و سیاست هدفمند و یکپارچهای رو به رو نبودیم. ضمن اینکه اساسا این دولت که با شعار تدبیر و امید به میدان آمد از قدرت و نفوذ سینما در میان مردم هم بهخوبی بهره برد و با داعیه فرهنگی و هنری، بسیاری از هنرمندان و سینماگران را برای مشارکت مردم و پیروزی در انتخابات با خود همراه کرد اما همانطور که عملکرد دولت در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی با سرخوردگیهایی همراه بوده در سینما هم با اوضاع ناگواری رو به روییم که البته در این یکی دو سال پایانی، شیوع کرونا هم مزیدعلت شده تا کارنامه سینمایی دولت روحانی، چندان باب طبع و امیدوار کننده نباشد؛ البته ما اینجا در آستانه تغییر دولت و بیم و امیدهای تازه و در کنار برخی وعدههای عمل نشده و کمتر تحقق یافته، نیمه پر لیوان دولتهای یازدهم و دوازدهم را هم دیدهایم.
خانه سینما را باز میکنم
وعده: این وعدهای بود که علی جنتی، وزیر پیشنهادی ارشاد در 22 مرداد 92 (یعنی 10 روز بعد از تنفیذ حکم ریاست جمهوری حسن روحانی) داد و گفت: «در صورت کسب رای اعتماد از مجلس تلاش خواهم کرد در اولین فرصت مشکلات موجود پیرامون فعالیت خانه سینما را بررسی و شرایط قانونی را برای بازگشایی آن فراهم کنم.»
نتیجه: این وعده 21 شهریور 92 و همزمان با روز ملی سینما تحقق یافت و خانه سینما که از دی 90 به دلیل تخلف منحل شده بود، پس از دو سال حاشیه و جنجال و کشمکشهای فرسایشی بازگشایی شد. این اتفاق البته زمانی افتاد که مدت کوتاهی از وزارت جنتی و ریاست دکتر حجتا... ایوبی در سازمان سینمایی میگذشت.
گرچه بازگشایی خانه سینما خیلی از سینماگران را ذوق زده کرد اما در ادامه فعالیت و بهویژه در سالهای اخیر به نظر نمیرسد نشانی از آن رضایتمندی و شعف اولیه وجود داشته و این بزرگترین نهاد صنفی سینماگران آن طور که باید به داد اهالی سینما رسیده باشد.
ساختار سازمان سینمایی را کوچک میکنموعده: این هم ازجمله وعدههای علی جنتی، وزیر ارشاد دولت یازدهم بود که 9 شهریور 92 و در اوایل کار مطرح شد. چابکسازی سازمانها و جلوگیری از موازی کاریها فی نفسه کار مفید و موثری است و این وعده جنتی هم از این رو جلب توجه کرد.
نتیجه: جنتی این وعده را در مراسم تودیع و معارفه رئیس سازمان سینمایی مطرح کرد و پرسیده بود: «آیا واقعا در سازمان سینمایی 300 پست رسمی نیاز است؟» با وجود این پرسش و این وعده، این اتفاق نه تنها در دورههای ریاست ایوبی و حیدریان نیفتاد، بلکه حتی حسین انتظامی به عنوان سومین رئیس سازمان سینمایی دولت روحانی هم یکی از اولین برنامههایش را همین کوچک سازی و چابک سازی عنوان کرد! با این همه وعده جنتی در سال 92 سرانجام تا حدودی سال 98 اتفاق افتاد و بهعنوان مثال موسسه رسانههای تصویری (یک شرکت توزیع فیلم شبکه نمایش خانگی) در سازمان سینمایی در بنیاد سینمایی فارابی ادغام شد. با وجود این اقدام به نظر میرسد سازمان سینمایی همچنان میتواند به سمت چابک سازی و فایده بیشتر حرکت کند که البته ظاهرا به عمر مسوولیت انتظامی در این دولت قد نخواهد داد.
گروه سینمایی کودک و نوجوان راه اندازی میشودوعده: حجتا... ایوبی، اولین رئیس سازمان سینمایی در دولت روحانی، مهر 93 و در حاشیه رونمایی از پرده صلح مقابل مقر اصلی جشنواره کودک، از راه اندازی گروه سینمایی کودک و نوجوان خبر داد.
نتیجه: این وعده اگرچه عملی شد و فرشته طائرپور، دبیر شورای سیاستگذاری و راهبردی سینماهای کودک و نوجوان هم صحبتهایی در این خصوص مطرح کرد و در مقاطعی جلساتی هم در این زمینه تشکیل شد، اما در عمل و آنطور که شایسته و نیاز سینمای کودک و نوجوان است، اتفاق مثبتی نیفتاد و با وجود ساخت فیلمهای کودک و نوجوان و برگزاری جشنواره مرتبط، سینمای کودک و نوجوان همچنان حال و روز خوشی ندارد و سهم بچهها از سینمای حرفهای ناچیز است. هرچند انیمیشن سینمایی ایران در این دوره و چند سال اخیر پیشرفت محسوسی داشت و بعضی از این آثار در اکران هم با استقبال و فروش مناسب روبهرو شد.
مدیر توقیف یا رفع توقیف فیلمها نیستموعده: حجتا... ایوبی شهریور 93 و در گفت و گویی که با فارس داشت، این جمله را مطرح کرد. او در بخشی از این مصاحبه بلند و در پاسخ به سؤالی درباره لزوم ممیزی یا رفع توقیف فیلمها گفت: «ما مدیر نشدهایم برای اینکه فیلمی را توقیف کنیم یا فیلمی را از توقیف در بیاوریم. من واقعا متاسفم که مسائل کوچک، تبدیل به مساله همه سینمای کشور میشود و همه مطالبه سینما اکران یا عدم اکران یک فیلم میشود.»
نتیجه: با این وجود تلاش ایوبی برای رفع توقیف برخی فیلمها قابل اشاره است و گویا او با چهار فیلم کمترین اثر توقیفی را در میان مدیران معاونت (و سازمان) سینمایی داشت. پاداش (کمال تبریزی)، قصهها (رخشان بنیاعتماد)، زادبوم (ابوالحسن داوودی) و گس (کیارش اسدیزاده) ازجمله فیلمهایی بودند که در دوره ایوبی، رفع توقیف شدند. اما در عوض فیلمهایی چون خانه دختر (شهرام شاهحسینی)، رستاخیز (احمدرضا درویش)، مادر قلب اتمی (علی احمدزاده) و عصبانی نیستم (رضا درمیشیان) از فیلمهای توقیفی زمان مدیریت ایوبی هستند که به جز رستاخیز، باقی آنها در دورههای مدیریتی دیگر به نمایش درآمدند.
محمدمهدی حیدریان که پس از ایوبی، سکاندار ریاست سازمان سینمایی شد و از سال 95 تا 97 این مسؤولیت را به عهده داشت، در گفت و گویی در آذر 95، آب پاکی را در زمینه فیلمهای توقیفی روی دست اهالی سینما گذاشت و گفت: «موضوع فیلمهای توقیفی در دستور کار من نیست.» با وجود اینکه به روایتی در زمان مسؤولیت قبلی اش در معاونت سینمایی (از سال 81 تا 84) 42 فیلم به نمایش درنیامده در کارنامه داشت و یکی از رکوردداران در این زمینه بود، در ادامه معتقد به بازبینی فیلمهای مشکل دار بود و برای تعیین تکلیف و رفع توقیف بعضی از فیلمها تلاش کرد. عصبانی نیستم، خانه دختر، مادر قلب اتمی، بلوک 9 خروجی 2 و پریناز، ازجمله فیلمهایی بودند که زمان مدیریت حیدریان رنگ پرده را دیدند. اما در زمان او مشکل فیلم های خرس، رستاخیز، خانه پدری، آشغالهای دوستداشتنی و... برای اکران حل نشد و از این میان دو فیلم خانه پدری و آشغالهای دوستداشتنی سرانجام بعد از چند سال کشمکش، در دوره حسین انتظامی به نمایش در آمدند.
سهم سینمای کودک
در مرور هشت سال فعالیت دولت روحانی به حدود 21 فیلم در حوزه کودک و نوجوان رسیدیم، البته بنیاد سینمایی فارابی و نهادهایی چون کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و... تولیدات بیش از این تعداد داشتند، اما بحث منحصر به فیلمهای قابل توجه تری است که راهی به اکران یافتند و مثل شهر موشها 2 و شاهزاده روم و فیلشاه اکران موفقی هم داشتند. اما با توجه به آن وعده های مطرح شده، انتظار میرفت سینمای کودک و نوجوان وضع به مراتب بهتر از این داشته باشد.
طرح تحول آموزش سینماییوعده: بهار 93 انصافا زود بود که دولت جدید ششماهه، دفترچه «رویکردها، راهبردها و سیاستهای سازمان سینمایی دولت تدبیر و امید»ش را منتشر کند. اما دفترچه منتشر شد درحالی که نه تنها حاوی افقهای دولت دهم برای مدیریت سینما در بخشهای مختلف بود بلکه در بخش ضمائم، دو ابتکار ویژه را هم برمیشمرد تا بر وجه تمایز برنامهریزی و تصمیمسازی خود برای سینما تاکید کرده باشد. در این ضمیمه دو طرح «تاسیس مدرسه ملی سینما» و «سینمای هنر و تجربه» به تفصیل مورد اشاره قرار گرفته بود. در طرح مدرسه ملی سینما، تصریح شده بود: «این نهاد، علاوه بر مباحث نظری که غالبا در مراکز دانشـگاهی آموزش داده میشوند، عمده توجه خود را به شیوههای کاربردی و عملی آموزش سینما معطوف میدارد و در این راستا از تجربههای مثبت علمی و عملی رایج در بهترین مدارس سینمایی مشابه و موجود بهره میگیرد.»
نتیجه: از قضا آسیب اصلی آموزشهای سینمایی کشور لااقل تا سال 93 بیش از شیوههای کاربردی و عملی، معطوف به خلأهای نظری در فضای آموزشی بود اما به هرحال همین افق هم چیزی نبود که در مدرسه عالی سینما اتفاق بیفتد. دوره 9 ماهه ظهور و سقوط دوره مطالعات فیلم این مدرسه نشان میدهد رویکرد یا دستکم افق موسسان مدرسه، عملا در این دوره پیاده نشد. فارغ از این که اساسا این مدرسه نتوانست اقدامی پایدار باشد و در یک دوره یک ساله پایان یافت.
همه سینمای ایران در خدمت دفاع مقدس است
وعده: این هم از جمله حرفهای زیبای ایوبی بود که 31 شهریور 93 و به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس مطرح شد؛ از آن سخنان دلپذیر و وعدههای شیرین که معمولا در چنین مناسبتهایی بیان میشود.
نتیجه: اما همین آقای ایوبی چند ماه بعد و در 30 بهمن همان سال 93 به دشواریها و هزینه بالای تولید یک فیلم سینمایی جنگی و دفاع مقدسی اذعان کرد و اینکه بودجه فارابی و سازمان سینمایی برای فیلمسازی کفاف این تولید را نمیدهد.
سهم سینمای دفاع مقدس، مقاومت و انقلاببا توجه به سختیهای تولید فیلم جنگی و دفاع مقدسی و البته با عنایت به ضرورت تولید چنین آثار استراتژیکی و ایدئولوژیکی، با مرور تولیدات سینمایی به عدد 23 رسیدیم که البته قطعی نیست و شاید آثار دیگری هم در این زمینه تولید شده باشد، اما شاخصها از قلم نیفتاده است. گرچه مجموع این آثار فاصلهای بعید با بهترین نمونهها در دهههای 60 و 70 دارند، اما فیلمهایی چون ویلاییها، ماجرای نیمروز، ماجرای نیمروز: رد خون، بادیگارد و به وقت شام هم در این چند سال اخیر داشتیم که قابل اعتنا هستند و مورد توجه قرار گرفتند.
طرح گیشهای سازی فیلمهای ضد گیشهوعده: ضمیمه دوم دفتر راهبردها به سینمای هنر و تجربه میپرداخت. طرحی برای تاسیس یک گروه سینمایی، ویژه اکران فیلمهای هنری و تجربی که علاوهبر تامین فرصت ویژه در جدول پخش شلوغ سینماها برای فیلمهایی که در گیشه منطقا امکان موفقیت نداشتند، حمایتهای مالی نسبتا منحصر به فردی را هم برای سازندگان آنها فراهم میکرد.
نتیجه: طولی نکشید که به علت فقدان تعریف روشن از چیستی فیلمهای هنری و تجربی، این گروه تبدیل به انباری برای فیلمهایی شد که یا ویژگی خاصی برای فروش نداشتند یا پس از تحمیل شدن اعطای مجوز آنها به وزارت ارشاد، نهایتا میتوانستند در این گروه بهطور محدود به نمایش گذاشته شوند. اشتباه اساسی اینجا بود که فیلمهای هنر و تجربه اساسا رسالتی برای توسعه اقتصاد سینما نداشتند بلکه امکانات فکری و فرمی و فنی را مد نظر قرار میدادند و اقدام دولت حاوی نوعی تضاد بود.
ساماندهی وضعیت اکران
وعده: دست کم دو دهه است که ظرفیت تولید سینمای ایران در بخش حرفهای به حدود 80 تا 100 فیلم در سال (تا پیش از کرونا) رسیده اما فقدان تناسب منطقی میان ظرفیت تولید و ظرفیت اکران باعث شده بود تا همواره تهیهکنندگان به وضع اکران اعتراض داشته باشند. کلید واژه «فیلم سوزی» از اوایل سال 90 ناظر بر همین معضل باب شد و بسیاری با همین محور به وضعیت اکرانها اعتراض داشتند.
نتیجه: دولت تدبیر و امید، ناوگان اکران سینمایی کشور را با 318 سالن-پرده فعال تحویل گرفت و با 645 سالن-پرده تا نیمه دوم سال 99 تحویل داده است. این ارقام شامل همه پردهها ازجمله پردههای فرهنگسراها نیز میشود. ظرفیت تولید سالانه سینما همچنان در حدود 100 فیلم باقی مانده که نشان میدهد هنوز ظرفیت اکران متناسب با تولید نیست. خصوصا اگر توجه داشته باشیم که توزیع این تعداد سالن در سراسر کشور متوازن نیست و حدود 200 سالن-پرده از این تعداد تنها در تهران قرار دارد. گفتنی است همزمان با گسترش محدودیتهای کرونایی ظرف یکسالونیم اخیر، برخی سالنهای سینما درخواست تغییر کاربری دادهاند.
هزینه فیلم دیدن
وعده: قیمت بلیت سینما نه تنها به خودی خود مورد توجه مردم و به تبع آن، سیاستگذاران و رسانهها بوده بلکه همیشه به عنوان عامه پسندترین کالای فرهنگی و هنری، معیاری به منظور کف هزینه لازم برای فرهنگ هم واجد اهمیت بوده است. از طرفی تعیین قیمت بلیت سینما و نرخ رشد سالانه آن، ارتباط وثیقی هم دارد با افزایش و کاهش تماشاگران، درآمد سینماداران و سود تهیهکنندگان که به چرخه تولید باز میگردد.
نتیجه: دولت یازدهم سینما را سال 92 با ارقام 6000 تومان برای سینماهای مدرن، 5000 تومان ممتاز، 4000 تومان درجه یک و 2500 تومان درجه 2 تحویل گرفت و در اولین گام برای سال 93 بدون افزایش در قیمت بلیت، مالیات بر ارزش افزوده را از 6درصد به 8 درصد رساند. حالا در آستانه پایان دولت دوازدهم، شورای صنفی نمایش برای سینماهای مدرن، ممتاز و درجه یک، نرخ بلیت را به ترتیب ۳۰، ۲۵ و ۱۵ هزار تومان تصویب کرده که رشد پنج برابری قیمت بلیت در طول هشت سال را برای سینماهای مدرن نشان میدهد.
ماجرای پولهای کثیف
وعده: سینما یکی از مهمترین بخشهایی است که سیاستهای بازار آزاد، آن را بهسرعت توسعه میدهد و البته عوارض جانبی آن هم بهشدت در آن بروز میکند. هرچند پیش از سال 92 هم حرف و حدیثها درباره تمیزی سرمایههای ورودی به صنعت فیلمسازی آغاز شده بود اما با روی کار آمدن دولت یازدهم و تسریع روند خصوصیسازی صنعت فیلم بهویژه در مرحله تولید و نمایش، فرصت برای ورود سرمایههای مشکوک بیشتر شد و موضوع فسادهای مالی تبدیل به یکی از مهمترین معضلات دو دولت آقای حسن روحانی شد و از سینما به نمایش خانگی سرریز کرد تا جایی که محکومیت کیفری برخی از سرمایهگذاران سینما خبر ساز شد.
نتیجه: بمب خبری با «شهرزاد» حسن فتحی منفجر شد. پس از آن نامهای حسین هدایتی، محمد امامی و هادی رضوی بیشتر در پروژهها شنیده شد. انتخاب حسین انتظامی در اردیبهشت 98 را میتوان تحت تاثیر همین جو دانست. او که شعار شفافیت را در سمتهای پیشین خود آغاز کرده بود، به سازمان آمد اما کورسوی سامانه «انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات» بهزودی خاموش شد و انتظامی چندینبار با سلب مسؤولیت کلی از دولت در زمینه فسادهای مالی در سینما و انداختن آن به دوش قوه قضاییه گفت: «متر و معیار تشخیص پول کثیف در اختیار سازمان سینمایی نیست». این در حالی بود که تنظیمگری، شناسایی سرمایهگذاران انگشت شمار خصوصا در پروژههای کلان سرمایه و همکاری با مجلس برای قانونگذاری میتوانست مصونیت پیشینی را تا حدود زیادی برای سینما ایجاد کند.
منبع: علی رستگار و فاطمه ترکاشوند - سینما / روزنامه جام جم