برخی افراد سراغ کهنترین قرائت از رسانه رفته اند. شاید این یک نوع دهنکجی به رسانه های مدرن باشد، شاید هم ابداعی هوشمندانه و دلربا! هرچه هست به نظر میرسد آنها جداریات، ادبالشوارع یا همان دیوار نویسی خودمان را هنوز یک رسانه میدانند. بله، شما یک بیلبورد تبلیغاتی دارید که در مقایسه با بیلبوردهای اتوبانی مثلا در قطع جیبی حساب میشود و البته مخاطب کمتری هم دارد و صدالبته میتواند بهوسیله رسانههای دیگر برجسته شود. مثلا شما یک پیامدارید که دیوار نوشته سیاسی، اجتماعی یا عاشقانه است، یک بستر نشر دارید که دیوار است و البته مخاطبی که معمولا از مقابل دیوار عبور میکند و شاید چشمش به پیام شما بیفتد، بعدها رسانههای دیگر به کمک میآیند و مثل ذرهبین، این پیام استاتیک و ایستا را به یک پیام دینامیک تبدیل میکنند، انگار که دیوار نوشته شما در تمام دنیا بچرخد، بی آن که دیوار از جایش تکان بخورد. برای بررسی این پدیده سراغ یک کارشناس شناخته شده در حوزه رسانه رفتیم. علاوه بر همه اینها سید بشیر حسینی، استاد دانشگاه و کارشناس رسانه این دیوار نوشتهها را بزرگتر میبیند. او معتقد است جداریات اساسا پدر جد توییتر و برخی شبکههای اجتماعی امروزی است اما خود جداریات را فرزندی از نوادگان غار نوشته ها میداند. طرح هایی که مثل یک کپسول زمان، دنیای سالیان دور را برای ما به میراث آوردهاند.
سفره پهن جداریاتسفره گفت و گو و مباحثه در مورد جداریات؛ از انتقال پیام اولیه و ساده در زمانهایی که ابزار دیگری در دست نیست گرفته تا حوزه انتقاد، اعتراض و صد البته عشق گسترده است و در هر خصوصی میتوان ساعتها بحث کرد. پس بررسی کامل این مساله بهشدت به مقوله زمان، مکان و بستر برمیگردد. در بازههای زمانی مختلف در تاریخ، کارکرد جداریات کاملا متفاوت است و قائل شدن یک کارکرد واحد و مبنا برای این پدیده کاملا غلط است یا به عبارت بهتر حرف دقیقی نیست.
جداریات خیلی مکان محور است، یعنی در مکانهای متفاوت رویکرد این رسانه بسیار متفاوت است. همین تفاوت در موقعیتها یا بسترها یا زمینهها هم صادق است و گاهی اوقات جداریات حتی به سمت گرافیتی هم رفته است. گرافیتیها گاهی کارکرد اعتراضی انتقادی داشتند، گاهی کارکرد عدم دسترسی داشتند و گاهی کارکرد هنری.
حداقل این سه کارکرد را در نظر داشته باشید. گاهی به واسطه نبود امکانات و عدم دسترسیها و محدودیتها و معذوریتها روی دیوارها پیامهایی نوشتهشده، گاهی اوقات دیوارنویسی نشانه اعتراض بوده، برای انتقاد بوده یا مثلا یک جنبش ضد جریان بوده و گاهی اوقات هم فقط یک اثر هنری بوده است. همه این مدلها در طول تاریخ فضاهای خود و زمانهای خود، موقعیتهای بسیار متفاوتی را تجربه کردهاند. به عنوان مثال، جداریات در زمان جنگها معنای خیلی خاصتری پیدا کرده و بعضا تلفیقی از سهگانه یادشده بوده، یعنی هم محدودیت دسترسیهای زمان جنگ، هم اعتراضها و هم ماندگاریها و پیامهای هنری. حتی در جنگ ایران و عراق هم نمونههای بیشتری نسبت به مواقع دیگر وجود دارد. البته این فقط یک وجه داستان دیوار نوشتههاست.
حتی پشت کامیونها
وجهه دیگری از جداریات را در وسایل نقلیه هم دیدهایم. همان یادداشتهایی که تحت عنوان ماشین نوشت عمدتا روی ماشینهای سنگین به کار می رفته که از نظر ماهیتی همان جداریات هستند. همه اینها در معنای عام و تعریف وسیع در عنوان کلی جداریات میگنجد. اما خب اگر تعریف خودمان را محدود کنیم، شاخص های خاصتر در نظر بگیریم یا فقط به دیوارهای شهری بپردازیم هم وجه دیگری از جداریات را داریم. پس در طول تاریخ از زمان غار نشینی انسانها که برای به یادگار گذاشتن، ماندگار کردن و حتی انتقال پیام از این فضا استفاده شده تا موقعیتهایی که نشان از کمبود امکانات یا اعتراض و انتقاد یا انتقال فرهنگ و هنر بوده این گستره وسیع را شامل میشود. در فرهنگهای مختلف، فارغ از آزادی بیان، احساس آزادی بیان نیز در این مورد بسیار اثرگذار است.
چرا بینام
پیشینه تاریخی اول این مساله در فرهنگ ایرانی است که همیشه از افشای هویتش در کنار آزادی بیان ترس داشته است. به تعبیر دیگر، حتی اگر آزادی بیان برای گوینده مساله نبوده، آزادی پس از بیان را از دست داده است. ما در طول تاریخ انسانهای بسیاری را میبینیم که حتی در دوره مشروطه به دلیل بیان نظرها و دیدگاهها تحت فشارهای مختلف قرار گرفتند، به طوری که حتی سرنوشتشان به اعدام یا ترور نیز منجر شده است.
نزدیک و نزدیک تر
دومین مساله فاصله تاریخی قدرت بوده که قشر عام جامعه همیشه خود را از طبقات بالای قدرت دور میدیده و برای بحثهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دسترسی به مشارکت نداشته است. بعضی از کارکردهای شبکههای اجتماعی امروز یا جداریات سابق بیان اعتراض و انتقاد یا کاهش فاصله قدرت با مردم بوده است.
به زبان سادهتر، وقتی زور من نمیرسید که طرف مقابل را از تخت به زیر بکشم یا انتقاد خود را مستقیم با او مطرح کنم یا حتی مکالمه یا مکالمه دوسویه داشته باشم سعی میکردم از فضای یکسویه برای بزن در رویی، سنگی پرت بکنم، شیشهای بشکنم و حداقل این استفاده را در فضای بیهویت و بینام ببرم.
بدون نام، بدون هویت
علاوه بر تمام اینها دیوار نوشته ها اغلب یک خاصیت دیگر دارند که بسیار جذاب است و این روزها در شبکههای اجتماعی بیشتر از گذشته دیده میشود و آن هم اتفاق بینام (noname) بودن است، اتفاقی که البته شاید به ریشههای انتقادی و خلأهای حتی تاریخی این ماجرا کمتر توجه میشود اما واقعیت جذاب این روزهای دنیای رسانه برای بعضیها بدون نام گفتن هر چیزی از هرجایی است. البته این مساله در متون تخصصی و دقیق مورد اشاره قرار گرفته و در آنجا به توالتنوشتهای مجازی معروف هستند. باید اشاره کرد که یک سنخ از جداریات همین نوشتههای پشت در توالتهاست. در تمام دنیا هم سابقه داشته و دارد.
توالت و به زبان شیک امروزی سرویس بهداشتی که فضایی برای تخلیه شدن از فضولات مادی است فضا و فراغتی به انسان میدهد که با هویت ناشناس ذهن خود را هم مثل جسمش تخلیه کند، اغلب هم به همین دلیل، اتفاقات بی نام و بیهویت در فضای مجازی با نوشتههای پشت در دستشویی مقایسه میشوند.
دوقطبی اهمیت - اولویت
این که مطالعه روی جداریات مهم است یا نه بیتردید میتوان گفت مهم است، اما سؤال اصلا در خصوص اهمیت نیست. این که جداریات امروزه چقدر اولویت دارد مساله است. اگر کسی سراغ من بیاید و چنین موضوعی برای بررسی و تحقیق معرفی کند میپسندم. اما اگر بگوید واقعا میخواهم پژوهش جدی کنم از او خواهم پرسید که آیا پژوهش جدی دارای اولویت و اثرگذاری بیشتری وجود ندارد؟
جداریات در بستر فضا و شبکههای اجتماعی، بسته به اقتضائات آن شبکه و حالا بیس و بستر بسیار مفصلتر و موسعتر است و انواع و اقسام آن تحلیل دادهها و بیگ دیتاها را نیز خواهد داد و بسیار خروجی های سریعتر، سادهتر و پراستفادهتر خواهد بود.
این که من جداریات را در مقام تمثیل و تشبیه بیش از همه به رسانه توییتر نزدیک میدانم عمدتا به این دلیل است که پیروزی با وجهه نگارشی است تا تصویر!
دیوار نوشتههایی که به آن فکر نکردهاید
پشت در توالتها معمولا هم عاشقانه هست، هم فحش و هم انتقاد، علاوه بر اینها ابزار برقراری ارتباط و هم خیلی چیزهای دیگه. ما نمونه پایاننامه هایی را داشتیم که آدمهایی از ملیتهای دیگر آمدهاند در کشوری دیگر و درخصوص توالت نوشت های کشور دیگر مطالعه کردند.
شاید تصور کنید این اتفاق صرفا مختص ایران است، اما من در مورد پایاننامه های بینالمللی صحبت میکنم که مثلا یک فرانسوی به آمریکا رفته و توالت نوشت های آمریکاییها را جمعآوری کرده و در خصوص آنها تحقیق کرده است. از این جهت مطالعه انواع و اقسام جداریات بسیار مهم است، هر چند الان سر ریز جداریات در شبکههای اجتماعی به مراتب بیشتر و سادهتر دیده میشود و خیلیها همان رفتار نونیم را در فضای مجازی دارند.
آزادی بیان روی دیوار
حقیقت این است که انسانها با آزادی و امنیت زندگی نمیکنند، آنها با احساس ازادی و امنیت زندگی میکنند! رسانهها هم امنیت را معمولا خیلی بالا یا پایین نمیبرند، اما بر احساس امنیت اثرگذار هستند. در عملیات روانی هم معمولا تلاش برای کاهش احساسات آزادی است و در فنون اقناع مثبت، این تلاش برای افزایش احساس آزادی صورت میگیرد.
حتی در سنین و صنفها و محلههای مختلف هم متفاوت است. امروزه اغلب جوانها و نوجوانها احساس آزادی کمتر و متفاوتی نسبت به بزرگی الان دارند. بزرگسالان، جا افتادهترها و افرادی که حتی از امکانات بیشتر برخوردار هستند شاید احساس آزادی بیشتری میکنند، کمتر احساس خلأ یا عقده داشته باشند. احتمالا لازم به توضیح نیست که عقده در اینجا به معنای توهین نیست، بلکه در مقام گره گلوگیر مطرح میشود.
این که اگر میبینید فضای فرهنگی و فضای شبکههای اجتماعی به سمت انتقادها و بعضا توهین های خیلی رکیک در حال حرکت است، ریشه تاریخی معناداری دارد که شاید به زیست قرن های ایران برگردد.
ما برای نخستین بار تجربه رسانههایی را میکنیم که اولا چه در انتشار و چه در دیده شدن پابلیک یا عمومی هستند. ثانیا بدون نام هم میتوان وارد شد و برای بسیاری هویت نقش چندانی ایفا نمیکند.
لایههایی که باید جست و جو کرد
با تمام این اوصاف و اتفاقات است که میخواهم ادعا کنم جداریات لایههای عمیقتری دارد. وقتی جداریات به ادبیات و طنز پیوند بخورد که در فرهنگ ما هرکدام پیشینه اعجابآوری دارند باز لایههای جدیدی پیدا میکند.
به همین دلیل است که من مساله را دارای وجوه متعدد و متنوع میبینم و نمونههای باز تولید شده جدید آن را در فضاهای مختلف بسیار معنادار ارزیابی میکنم و اینقدر این مساله با دیگر فضاهای اظهار نظر عمومی متفاوت است که خارج از تصور ماست.
بارها عرض کردهام لایک که در اینستاگرام با دو بار انگشت کوبیدن یا لمس یک قلب است معانی متعددی در صنفها و طیفهای مختلف دارد و الزاما معنای آن پسندیدن نیست. گاهی اوقات معنای سرزدن، گاهی اوقات معنای بدهبستان، گاهی اوقات معنای تحویلگرفتن و هزاران معنی دیگر دارد. در غیر این صورت وقتی کسی یک پیام جانسوز منتشر میکند که مثلا پدرم فوت شد، کسی که لایک میکند به معنای خوش آمدن که نیست، به معنای حتی گاهی اوقات عرض تسلیت و تعزیت برای لایک کننده و لایک شونده معنی میشود.
در این فضا باید عرض شود که جداریات انواع و اقسام مختلف دارد و بازتولید میشود و الی الابد هم همین خواهد بود. خود این پنهان شدن پشت هویت و یک پیام ماندگار منتقلکردن آنقدر انگیزه جدیای هست که از توالت نوشت ها گرفته تا موقعیت های مختلف بتوان آن را گسترش داد.
منبع: گروه فرهنگ و هنر - روزنامه جام جم